رقص در باروت؛ فریادی از دل زنان افغانستان

گفت‌وگوی ویژه‌ی خبرگزاری سریع با لیلی غزل، خالق مجموعه‌ی شعری رقص در باروت

مجموعه‌ی شعری «رقص در باروت» اثر بانو لیلی غزل، صرفاً یک مجموعه شعر نیست. این اثر، آیینه‌‌ای است که انعکاس درد و رنج زنان افغانستان، دوری از وطن و امید به آینده‌ی روشن‌تر را نشان می‌دهد. «رقص در باروت» اخیراً از سوی انتشارات برگ در کشور ترکیه به چاپ رسید و از سوی انجمن فرهنگی سخن طی محفل با شکوهی در شهر استانبول روگشایی شد. با نگاه عمیق‌تر به این مجموعه، می‌توان به عمق احساسات و نگرانی‌های شاعری پی برد که صدای نسل خود و زنان سرزمینش شده است.
در این گفت‌وگو، تلاش شده است تا با طرح پرسش‌های دقیق و مرتبط، به لایه‌های پنهان این اثر هنری نفوذ کرده و خواننده را با جهان درونی شاعر و پیامی که می‌خواهد به مخاطبانش برساند، آشنا سازیم. از این‌رو، این پرسش و پاسخ نه‌تنها به‌عنوان یک گفت‌وگوی ادبی، بل‌که به‌عنوان یک سند تاریخی و اجتماعی از وضعیت زنان افغانستان در عصر حاضر نیز قابل تفسیر است.

۱. بانو لیلی غزل! شما عنوان مجموعه‌ی شعر خود را «رقص در باروت» انتخاب کرده‌اید. چه چیزی شما را به انتخاب چنین عنوانی سوق داد و چه ارتباطی بین این عنوان و مضمون‌های غالب شعرهای تان وجود دارد؟
غزل: «رقص در باروت» عنوانی بسیار نمادین است. رقص نمادی از زندگی، شادی و آزادی است؛ اما در دل باروت قرارگرفتن، این نماد را به یک پارادوکس تبدیل می‌کند. این عنوان به‌خوبی وضعیت کنونی زنان سرزمینم را توصیف می‌کند؛ زنانی که در میان جنگ، ناامنی و محدودیت‌ها تلاش می‌کنند تا به زندگی خود ادامه دهند و به آرزوهای شان برسند.

۲. در شعرهای تان به موضوع‌های اجتماعی زنان، دوری از وطن و عشق پرداخته‌اید. آیا می‌توان گفت که این سه مضمون در شعرهای شما به هم گره خورده‌اند و کدام یک از این مضمون‌ها بر شعرهای شما غلبه دارد؟
غزل: بلی، این سه مضمون به‌شدت به هم گره خورده‌اند و در شعرهای من به‌طور هم‌زمان وجود دارند. دوری از وطن ریشه در مسائل اجتماعی دارد و بر عشق و احساسات من نیز تأثیر گذاشته است؛ اما اگر بخواهم بگویم کدام مضمون غالب است، باید بگویم که مسائل اجتماعی و وضعیت زنان میهنم بیش‌ترین تاثیر را بر شعرهای من داشته است. عشق نیز به‌عنوان یک نیروی محرک و امیدبخش در شعرهایم حضور دارد؛ اما در سایه‌ی مسائل اجتماعی قرار گرفته است.

۳. شما به‌عنوان یک زن شاعر در جامعه‌ای با محدودیت‌های فراوان برای زنان، چه چالش‌هایی را در فرایند خلق شعر و انتشار آن تجربه کرده‌اید؟
غزل: به‌عنوان یک زن شاعر در افغانستان، با چالش‌های بسیاری روبه‌رو بوده‌ام. از جمله‌ی این چالش‌ها می‌توان به محدودیت‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، ترس از انتقاد و سرکوب، و نبود امکانات مناسب برای فعالیت ادبی اشاره کرد. هم‌چنین، مهاجرت نیز چالش‌های خاص خود را داشته و بر فرایند خلق شعر من تاثیر گذاشته است.

۴. به‌نظر شما شعر می‌تواند چه تاثیری بر تغییرات اجتماعی در جامعه‌ی افغانستان داشته باشد؟
غزل: این شعرها صدای بی‌صدایان هستند و به مشکلات و ناملایمات جامعه اشاره می‌کنند. شعر می‌تواند آگاهی مردم را افزایش دهد، افکار عمومی را شکل دهد و به ایجاد تغییرات اجتماعی کمک کند.

۵. شما از شاعران و فعالان ادبی افغانستان خواسته‌اید که این صداها و فریادها را خاموش نمانند. به‌نظر شما چه اقدام‌های عملی می‌توان برای تقویت شعر و ادبیات در افغانستان انجام داد؟
غزل: برای تقویت شعر و ادبیات در افغانستان، می‌توان اقدامات زیر را انجام داد:
ایجاد انجمن‌ها و گروه‌های ادبی؛ برگزاری نشست‌ها و کارگاه‌های آموزشی؛ انتشار مجلات و کتاب‌های ادبی؛ حمایت از شاعران جوان؛ استفاده از فضای مجازی برای انتشار آثار ادبی و ایجاد ارتباط با شاعران و نویسندگان دیگر کشورها.

۶. مهاجرت به‌عنوان یک تجربه‌ی تلخ برای بسیاری از شاعران، بر شعر آن‌ها تاثیرگذار است. شما نیز به این موضوع اشاره کرده‌اید. به‌نظر شما چگونه می‌توان این تاثیر را در شعرهای شما مشاهده کرد؟
غزل: مهاجرت باعث شده است که دل‌تنگی برای وطن، احساس غربت و بیگانگی، و ترس از آینده در شعرهای من پررنگ‌تر شود. هم‌چنین، مقایسه‌ی زندگی در افغانستان و کشور مقصد، به من کمک کرده است تا به تفاوت‌های فرهنگی و اجتماعی پی ببرم و این تفاوت‌ها نیز در شعرهایم منعکس شده است.

۷. در پایان، چه پیامی برای شاعران جوان و علاقه‌مندان شعر و ادبیات دارید؟
غزل: به شاعران جوان توصیه می‌کنم که به صدای درونی خود گوش دهند و از ترس ابراز وجود نترسند. شعر می‌تواند ابزاری قدرت‌مند برای بیان احساسات و افکار باشد. هم‌چنین، به آن‌ها توصیه می‌کنم که به مطالعه‌ی ادبیات کلاسیک و معاصر بپردازند و از تجربیات شاعران دیگر بهره ببرند.

لینک کوتاه

https://sarie.news/a2065b
دکمه بازگشت به بالا