روز جهانی سازمان ملل؛ جهان دوقطبی و قتل عام در خاورمیانه
در سال 1945 سازمان ملل متحد برای صلح و ثبات پایدار در جهان رسما ابراز وجود کرد، از آن زمان تا کنون 79 سال از عمر این سازمان بین المللی سپری میشود؛ اما جهان در معرض جنگ نا برابر و تاریکی عجیبی فرو رفته است. هدف از تأسیس سازمان ملل تأمین صلح جهانی و برقراری عدالت در کره زمین بود؛ اما با مرور تاریخ جهان و کارنامه این سازمان، تا کنون نتوانسته است موفقیتهایی در زمینه صلح و عدالت جهانی کسب کند.
با وجودی که سازمان ملل متحد هنوز پا برجاست، مظالم و تاریکیهای متعدد جهانی در حال وقوع است، در غزه حدود پنجاه هزار نفر اعم از زن و کودک قتل عام شده و این شهر به مخروبهی وحشتناک و شبح گونه تبدیل شده است؛ اما از سازمان ملل متحد صدایی بر نمی آید، لبنان در آتش جنگ بریان میشود محله و اماکن مسکونی دود شده به هوا میرود صدای اعتراض از این سازمان به گوش نمیرسد، امنیت فضای دیجیتالی از بین رفت و انفجار پیجرها صدها نفر را به خاک و خون کشید سازمان ملل همچنان ساکت است. نا امنیهای یاد شده و سائر نا امنیها در نقاط مختلف جهان موجودیت و مشروعیت سازمان ملل را به گونهی کامل زیر سئوال برده است؛ وقتیکه هدف از تأسیس این سازمان برقراری صلح و امنیت جهانی تعریف شده است کجای کار میلنگد که این همه نا امنیها و مظالم جلو چشمان این نهاد بین المللی اتفاق میافتد؛ اما هیچ صدایی از آنان بر نمی آید.
علاوه بر آن، جنگ اوکراین و روسیه، اقدام چین جهت حمله به تایوان، بمباران ترکیه به خاک عراق و سوریه، رشد روز افزون گروههای تروریستی در نقاط مختلف جهان بیانگر بی عدالتی و زورگویی عجیبی در جهان است که سازمان ملل در این موارد کاملا ساکت است. مولودی بنام سازمان ملل که از بطن کشورهای جهان برخواسته است مکلف است که دیدگاه عادلانه و یکسان پیرامون قضایای جهانی از خود به نمایش بگذارد؛ اما ظاهر امر چنان است که کشورهای دارای حق وتو به خصوص قدرتهای غربی همچون امریکا هرنوع اقدام و تجاوز اش بر سائر کشورها، قانونی و در طول برنامههای سازمان ملل متحد انجام میگیرد. عدم مدیریت سازمان ملل و حاکمیت بی عدالتی در جهان است که جهان به سمت دو قطبی پیش میرود و قدرتهای نظامی در حال مانور و شاخ و شانه کشیدن علیه همدیگر اند. اگر واقعا سازمان ملل متحد به عنوان نهاد تأمین کننده صلح و عدالت جهانیست نباید در موجودیت این سازمان، قطب بندی جهانی صورت گیرد، ایجاد قطبهای شرق و غرب که در نفس خودش مانور قدرت علیه همدیگر اند در نبود عدالت جهانی صورت میگیرد.
امریکا به عنوان قدرت بلامنازع جهانی میخواهد در برنامههایش تمام شریانهای حیاتی کشورها را بمکد و به این هم اکتفا نمیکند چه بسا خونهای ناحق و غیر قابل شمارش را در این کرهی خاکی میریزد. در موجودیت سازمان ملل که متصف به تأمین کننده صلح و عدالت جهانی است ایجاد قطب دیگری از قدرت در شرق، بیانگر بی کفایتیهای این سازمان در قبال تأمین نظم جهانی است. سازمان ملل متحد در حال حاضر وظیفه و هدف اصلی اش را کاملا به فراموشی سپرده و صرفا نظارهگر خونریزیها و بی عدالتی و توجیهگر تجاوزهای امریکا و همپیمانان اش گردیده است.
مسیری که سازمان ملل متحد در حال پیمایش است جهان را به سمت بحران و نابودی سوق میدهد، خودخواهیها و حاکمیت نفسانی امریکا و غرب بر جهان همچون دهان اژدهاست که هر لحظه در حال بلعیدن حیات انسانی در کرهی زمین است. این سازمان نه تنها که در جهت تأمین صلح و عدالت جهانی ناکام است؛ حتی از خودش نیز در برابر تجاوزات محافظت نمیتواند، نیروهای حافظ صلح سازمان ملل که میان لبنان و اسرائیل مسکن گزیده است تحت تهاجم هوایی و زمینی اسرائیل است؛ اما این سازمان حتی نمیتواند سران اسرائیل را که این همه دوسیه مجرمانه در کارنامه دارند به محکمه بکشاند. با این حال، اگر سازمان ملل در وضعیت کنونی هیچ توانی جهت برقراری نظم جهانی ندارد، بهتر است که دبیرکل سازمان و اعضای کلیدی آن وجدان آزاد و انسانی شان را قاضی ساخته و به نشان اعتراض طی مکتوب رسمی از مردم جهان معذرت خواهی کرده و عملا به دلیل بی کفایتیها استعفای شان را اعلام کنند، این کار باعث میگردد جهان فکر تازهی جهت تحقق و عدالت انجام بدهد و ایدهی جدیدی را به کار اندازند، جزء طبیعت وجدان بشری است وقتیکه افراد و یا نهادها نتوانند کاری به نفع بشریت انجام دهند، شرافتمندانهترین تصمیم، استعفا و انحلال به نشان اعتراض است.