روز جهانی مهاجران؛ سرگردانی افغانها از مرزها تا بیخانگی

۲۷ قوس(۱۸ دسمبر)، روز جهانی مهاجران، برای بسیاری از کشورها فرصت بازخوانی سیاستهای مهاجرتی است که با توجه به اوضاع رو به وخامت کشورهای مهاجر پذیر و سرعت تحولات جهانی، سیاستهای ضد مهاجرتی روز به روز درحال تشدید شدن است؛ اما برای افغانستان این روز یادآور یکی از عمیقترین بحرانهای انسانی و اجتماعی چهار دههٔ اخیر بهشمار میرود. میلیونها افغان که چهار دهه بهدلیل جنگ، فقر و بیثباتی کشور را ترک کردهاند، امروز نه در بیرون از مرزها از امنیت و ثبات برخوردارند و نه در داخل کشور با چشماندازی روشن برای بازگشت روبهرو هستند. این وضعیت، مهاجرت را از یک انتخاب فردی به یک بنبست جمعی تبدیل کرده است.
افغانستان در طول سالهای گذشته همواره در فهرست بزرگترین کشورهای مهاجرفرست جهان قرار داشته است. موجهای پیاپی خروج شهروندان، ابتدا بهدلیل جنگ و ناامنی و سپس در نتیجهٔ فروپاشی اقتصادی و انسداد فرصتهای شغلی، ساختار جمعیتی و اجتماعی کشور را بهشدت تحت تأثیر قرار داده است. در سالهای اخیر، همزمان با تغییر سیاستهای مهاجرتی کشورهای میزبان، بهویژه در منطقه، روند بازگشت مهاجران نیز شدت یافته است؛ بازگشتهایی که در بسیاری موارد داوطلبانه نیست و بیشتر از سر اجبار، فشارهای اقتصادی و محدودیتهای قانونی صورت میگیرد.
این بازگشتهای گسترده، افغانستان را با چالشی تازه مواجه ساخته است. کشوری که خود با بحرانهای عمیق اقتصادی، بیکاری گسترده و ضعف زیرساختهای خدماتی دستوپنجه نرم میکند، اکنون باید پاسخگوی نیازهای فوری صدها هزار بازگشتکننده نیز باشد. در نبود برنامهریزی منسجم، این روند نهتنها به بهبود وضعیت مهاجران منجر نشده، بلکه در مواردی بر حجم فقر شهری، حاشیهنشینی و نارضایتی اجتماعی افزوده است.
واقعیت این است که بازگشت به وطن، بدون فراهم بودن حداقل شرایط زندگی، برای بسیاری از مهاجران افغان به معنای آغاز دوبارهٔ چرخهٔ فقر و بیثباتی است. نبود فرصتهای شغلی، کمبود مسکن، دشواری دسترسی به خدمات صحی و آموزشی و نگرانیهای امنیتی، از جمله عواملیاند که باعث میشوند بخش قابل توجهی از بازگشتکنندگان پس از مدتی بار دیگر به فکر مهاجرت بیفتند. این چرخهٔ تکرارشونده، نشان میدهد که بازگشتِ بدون برنامه، راهحل پایدار بحران مهاجرت نیست.
در سوی دیگر، شرایط مهاجران افغان در کشورهای میزبان نیز روزبهروز دشوارتر میشود. افزایش مهاجرستیزی، محدودیتهای قانونی، کاهش فرصتهای کاری و اخراجهای دستهجمعی، امنیت روانی و معیشتی آنان را بهشدت تهدید کرده است. بسیاری از مهاجران در وضعیتی معلق بهسر میبرند؛ نه امکان ادغام پایدار در کشور میزبان را دارند و نه توان بازگشت آبرومندانه به وطن برایشان فراهم است. این بلاتکلیفی، بهویژه برای نسل جوان، پیامدهای عمیق اجتماعی و روانی بهدنبال داشته است.
در چنین شرایطی، طرح مسئلهٔ بازگشت با کرامت بیش از هر زمان دیگری اهمیت مییابد. بازگشت زمانی میتواند به راهحل تبدیل شود که داوطلبانه، امن و همراه با چشمانداز مشخص برای زندگی باشد. تجربهٔ کشورهای درگیر بحرانهای مشابه نشان داده است که مدیریت موفق بازگشت مهاجران نیازمند رویکرد مرحلهبندیشده و سرمایهگذاری هدفمند است؛ رویکردی که مهاجر را نه بار اضافی، بلکه بخشی از نیروی انسانی و ظرفیت بازسازی کشور تلقی کند.
در گام نخست، ایجاد سازوکار منظم برای ثبت و پذیرش بازگشتکنندگان ضروری است. نبود آمار دقیق و اطلاعات شفاف، یکی از موانع اصلی برنامهریزی مؤثر در این حوزه بهشمار میرود. بازگشتکنندهای که بدون ثبت، حمایت اولیه و دسترسی به خدمات اساسی وارد کشور میشود، بهسرعت در معرض آسیبهای اجتماعی قرار میگیرد. کمکهای فوری معیشتی، دسترسی به خدمات صحی و حمایتهای روانی، حداقل اقداماتی است که میتواند از فروغلتیدن خانوادهها به فقر مطلق جلوگیری کند.
در مرحلهٔ بعد، مسئلهٔ اشتغال و معیشت نقش تعیینکننده دارد. تجربه نشان داده است که توزیع کمکهای کوتاهمدت، بدون ایجاد فرصتهای پایدار کاری، اثربخشی محدودی دارد. بسیاری از مهاجران افغان در سالهای اقامت در خارج از کشور مهارتها و تجربههای ارزشمند کاری کسب کردهاند. بهرهگیری از این ظرفیتها در بخشهای ساختمانی، خدماتی، کشاورزی و صنایع کوچک میتواند هم به اقتصاد محلی کمک کند و هم انگیزهٔ ماندگاری بازگشتکنندگان را افزایش دهد.
در افق بلندمدت، حل پایدار بحران مهاجرت بدون همکاری منطقهای امکانپذیر نیست. مهاجرت افغانها پدیدهای منطقهای و فرامنطقهای است و نیازمند تفاهم میان افغانستان و کشورهای میزبان در زمینهٔ مدیریت بازگشت، اسناد هویتی و حقوق مهاجران است. نبود چارچوبهای حقوقی روشن، زمینهٔ سوءاستفاده، بینظمی و بازگشتهای ناگهانی را فراهم کرده و بر آسیبپذیری مهاجران افزوده است.
روز جهانی مهاجران فرصتی است برای عبور از نگاههای مقطعی و واکنشی و حرکت بهسوی سیاستی واقعبینانه و انسانی. تا زمانی که مهاجر افغان میان فشار برای بازگشت و ناتوانی در آغاز دوبارهٔ زندگی گرفتار باشد، بحران مهاجرت همچنان ادامه خواهد یافت. پایان دادن به سرگردانی میلیونها افغان، مستلزم آن است که بازگشت نه بهعنوان یک اجبار، بلکه بهمثابه یک انتخاب قابل زیست تعریف شود. اگر مسئولین کنونی وطن نتواند زمینه حداقل امنیت شغلی، کار و امید به آینده را فراهم کند، مهاجرت همچنان تنها گزینهٔ پیشروی بسیاری از شهروندان خواهد بود. بازگشت با کرامت، آزمونی است که نتیجهٔ آن نهتنها سرنوشت مهاجران، بلکه ثبات اجتماعی و اقتصادی افغانستان را نیز رقم خواهد زد.
سخن سردبیر

