روز مبارزه با استکبار و لزوم مقاومت جهت استکبارزدایی
همه ساله از سیزدهم عقرب تحت عنوان روز جهانی مبارزه با استکبار جهانی یاد بود میگردد، کشورهایی همچون ایران، افغانستان، یمن، عراق، سوریه، فلسطین، لبنان و… هدف تاخت و تاز استکبار جهانی اند. مبارزه با استکبار جهانی یکی از موضوعات مهم و مورد بحث در عرصههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. استکبار جهانی به معنای سلطهگری و نفوذ قدرتهای بزرگ بر کشورهای کوچکتر و ضعیفتر است که در تاریخ معاصر بیشتر شاهد آن بودهایم. این سلطهگری میتواند به شکل نظامی، اقتصادی، فرهنگی یا سیاسی بروز کند و پیامدهای منفی زیادی برای ملتها و کشورهای تأثیرپذیر داشته باشد.
راههای جلوگیری از نفوذ استکبار جهانی:
یکی از اصلیترین دلایل مبارزه با استکبار جهانی، حفظ استقلال و خودمختاری کشورهای تأثیرپذیر است. سلطهگری قدرتهای بزرگ و پذیرش آن توسط کشورهای ضعیف میتواند به نابودی هویت ملی، فرهنگ و تاریخ یک ملت منجر شود؛ بنابراین، مبارزه با استکبار جهانی به معنای دفاع از حق تعیین سرنوشت ملتهاست؛ نفوذ و رسوخ اسکتبار به گونهی قهری و مجازی در جغرافیا و فرهنگ کشورها، باعث هرج و مرج و به بار آوردن نسل مفلوک و سلطهپذیر میگردد که پیامد آن بردگی مدرن و به فنا رفتن هویت ملی و … خواهد بود.
نفوذ و تسلط استکبار جهانی بر کشورهای ضعیفتر باعث میگردد که بی عدالتی و نابرابریهای اجتماعی به بار آید؛ زیرا نفس موجودیت استکبار حامل برتریجویی، ترویج ظلم، فحشا و رذالتهای اخلاقیست؛ مبارزه با این نظام سلطه میتواند به ایجاد عدالت اجتماعی و کاهش فاصلههای طبقاتی کمک کند. مبارزه، به کشورهای ضعیفتر این امکان را میدهد که به حقوق و امتیازات انسانی و مدنی شان دست یابند و از منابع طبیعی و انسانی خود بهرهبرداری بهینه داشته باشند؛ زیرا تسلط استکبار، فضایی را در جوامع و کشورها خلق میکند که در پی آن غرور ملی آسیب دیده و حقخواهی لگدمال میگردد، فضای به وجوود آمده تحت سلطه استعمار از بین رفتن خود اتکایی و اعتماد به نفس و پذیرش هرگونه پیشکشهای استعماری شان است؛ زیرا در چنین فضا حس اعتماد به نفس ملتها تا حد قابل توجهی کاهش مییابد.
مبارزه با استکبار جهانی میتواند به تقویت همبستگی میان کشورها و ملتهای مستقل منجر شود. این همبستگی میتواند به تشکیل جبههای مشترک علیه ظلم و ستم کمک کند و کشورهای مختلف را در برابر چالشهای جهانی متحد کند. بسیاری از کشورهایی که تحت سلطه استکبار جهانی قرار دارند، شاهد نقضهای جدی حقوق بشر هستند. مبارزه با این سلطه میتواند به احیای حقوق بشر و کرامت انسانی کمک کند و شرایطی را فراهم آورد که همه انسانها بتوانند از حقوق اولیه خود برخوردار شوند؛ چنانچه بیست سال اشغال افغانستان نقضهای گسترده حقوق بشر را از سوی امریکا و سائر مستکبران برای افغانها در پی داشت، استکبار جهانی از پدیدههای مقاومت و آنانی که علیه شان ایستادگی و صف آرایی میکنند تعریفهای گوناگونی خلق میکنند تا تهاجم و کشتارشان را توجیه و آن را به اذهان عامه بدهند، یکی از این پدیدهها، تعریف تروریزم با محوریت منافع امریکاست اگر به صحبتهای کرزی که ویدئو اش در فضای مجازی دست به دست میشود دقت کنیم میگوید؛ به امریکاییها گفتم تروریزم چیست؟ گفتند تروریزم یعنی اینکه هر وقت منافع امریکا توسط اشخاص و جریانها به مخاطره بیافتد چنین افراد و اشخاص تروریزم محسوب میگردند. بر همین مبنا بود که هر فرد و جریانی که مانع تحقق اهداف امریکا میشدند تحت نام تروریزم و هر عنوان دیگری کشته و یا زندانی میشدند.
استکبار جهانی معمولاً مانع از پیشرفت علمی و فناوری در کشورهای تحت سلطه میشوند چنانچه در نتیجه اشغال بیست ساله افغانستان شاهد بودیم که بیشترین بودجه صرف هزینه جنگ و خونریزی میشد. پیامد بیست سال اشغال این بود که افغانستان هنوز منبع داخلی تأمین کننده برق ندارد، زیر ساختها آسیب دید، منابع آبی کنترل نشد، حتی وقتیکه مجبور به ترک افغانستان شدند سیستمهای دیجیتالی، راداری و خدماتی دولت را خنثی کردند و کشور مجددا به همان نقطه صفری دهه 90 برگشت؛ بنا بر این مبارزه علیه این سلطه باعث میگردد که کشورها به توسعه علمی و فناوری خود بپردازند و به استقلال در این زمینه دست یابند. چنین مبارزه جهانی نه تنها یک ضرورت ملی، بلکه یک نیاز انسانی است. این مبارزه میتواند به تحقق آرمانهای آزادی، عدالت و حقوق بشر کمک کرده و زمینهساز جهان عادلانهتر و صلحآمیزتر باشد.
تاریخ سیاسی افغانستان را اگر مرور کنیم در مییابیم که تنها عامل جنگزدهگی و عقب ماندگی کشور، تجاوز استکبار جهانی بر این خاک بوده است، آغاز تجاوز انگلیس بر افغانستان در سال 1840 و متعاقبا جنگ و گریزهایی که شکل گرفت نمونهی آشکار از سلطهطلبی استکبار بود، علاوه بر آن تهاجم شوروی وقت بر کشور؛ سپس امریکا و ناتو که هر کدام پس از چند سال شعلهور کردن آتش درگیری و نفاق، ناگذیر به پذیرش شکست شده و کشور را ترک کردند؛ اما پیامدهای زیانباری برای مردم ما به بار آورد. در پی این تهاجمات ظالمانه، افغانستان چندین بار ویران و مجددا بصورت نیمبند آباد گردید. با وجودی که افغانستان به لحاظ جغرافیایی و منابع طبیعی سرشار، یکی از غنیترین کشورهای جهان محسوب میگردد؛ اما این منابع همچنان دست نخورده باقی مانده و مردم در فقر و نداری مفرط سپری میکنند، علاوه بر اینکه افغانها با تأثیرپذیری از این تهاجمات به لحاظ زیربنایی آسیبهای فراوان متحمل شدند؛ اما سرفرازانه، استکبار جهانی را از وطن بیرون راندند؛ با مرور دال و مدلولهای فوق الذکر به این نتیجه میرسیم که ملت مسلمان افغانستان از ابتدا با توجه به روحیه استکبار ستیزانهی که داشته اند همواره بخشی از جبهه مقاومت محسوب میگردند.