روز نخبگان در سایهٔ محرومیت تحصیلی دختران

در جهان امروز، سرمایههای اصلی کشورها نه منابع طبیعی و نه مرزهای جغرافیایی، بلکه نخبگان و اندیشمندانی هستند که با دانش، نوآوری و تلاش فکری خود، آینده را میسازند. کشورهایی که قدر نخبگان خود را دانستهاند، امروز در صف پیشرفت و توسعه قرار گرفتهاند؛ اما کشورهایی که این قشر را نادیده گرفته یا به حاشیه راندهاند، در گرداب عقبماندگی و بحران دستوپا میزنند. افغانستان نیز از این قاعده مستثنی نیست. روز نخبگان، فرصتی است برای تأمل در جایگاه این قشر در جامعه و بررسی این پرسش که نخبگان افغان در شرایط امروز چه وضعیتی دارند و آیا میتوان به آیندهای امیدوار بود که در آن، استعدادهای جوانان افغان مجال شکوفایی پیدا کند؟
افغانستان سرزمینی است با تاریخی طولانی از حضور چهرههای علمی، فرهنگی و سیاسی؛ از دانشمندان و شاعران بزرگ تا مخترعان و پژوهشگرانی که در عرصههای مختلف درخشیدهاند. اما واقعیت تلخ این است که سالها جنگ، ناامنی و بیثباتی، بسیاری از نخبگان کشور را یا به مهاجرت کشانده یا در داخل، به خاموشی و انزوا واداشته است. در دو دهه گذشته، هرچند فرصتهایی برای آموزش و پرورش نسل تازهای از متخصصان به وجود آمد و تعدادی نیز توانستند به قلههای رفیع علم و دانش دست یابند، اما طی چهار سال اخیر، با فرار نخبگان و وضع محدودیتهای علمی-اجتماعی، افغانستان مجدداً به کاروان ظلمت و تاریکی پیوست. حاکمیت موجود با وضع محدودیتهای شدید در عرصه آموزش و آزادیهای فردی، بهویژه برای زنان و دختران، راه شکوفایی استعدادها را مسدود کرده است. نخبگان علمی و دانشگاهی که میتوانستند چراغ راه آینده باشند، یا کشور را ترک کردهاند یا تحت فشار و تهدید، در سکوت به سر میبرند. بسیاری از استادان دانشگاه، نویسندگان، خبرنگاران و متخصصان که سالها برای کسب دانش زحمت کشیدهاند، امروز با ناامیدی و سرخوردگی زندگی میکنند.
در چنین فضایی، روز نخبگان نه بهانهای برای جشن، بلکه فرصتی برای اندوه و اندیشیدن است: اندوه از اینکه کشوری با میلیونها جوان مستعد، از نعمت بهرهبرداری از تواناییهای آنان محروم است و اندیشیدن به اینکه چگونه میتوان از این وضعیت بیرون آمد. افغانستان با جمعیتی جوان، ظرفیت بزرگی برای پیشرفت دارد. صدها هزار محصل، متعلم و جوان پرشور در شهرها و روستاها زندگی میکنند که هر کدام میتوانند نخبهای در آینده باشند. اما وقتی دروازههای مکاتب به روی دختران بسته میشود، دانشگاهها از آزادی علمی محروم میشوند و فضای رسانهای و فرهنگی در تنگنا قرار میگیرد، این ظرفیت به خاموشی گراییده میشود. هیچ کشوری بدون آموزش و پژوهش نمیتواند به توسعه دست یابد. در جهان امروز، نخبگان عامل اصلی نوآوری، اقتصاد دانشبنیان و سیاستهای خردمندانه هستند. در کشورهای پیشرفته، نخبگان نهتنها در دانشگاهها، بلکه در تصمیمگیریهای کلان سیاسی و اقتصادی حضور دارند و جهت حرکت کشور را تعیین میکنند؛ اما در افغانستان، فاصله میان نخبگان و حاکمیت به شکافی عمیق تبدیل شده است. حاکمیت کنونی نهتنها به خرد جمعی نخبگان توجهی ندارد، بلکه بسیاری از آنان را تهدیدی برای قدرت خود میپندارد. در نتیجه، تصمیمگیریها بیشتر بر اساس دیدگاههای سنتی و غیرعلمی صورت میگیرد و جامعه روزبهروز از مسیر توسعه دورتر میشود.
روز نخبگان یادآور این واقعیت است که جامعه بدون نخبه، همانند بدنی بدون مغز است. اگر نخبهای نباشد که بیندیشد، راهحل ارائه دهد و برای آینده برنامهریزی کند، کشور در تاریکی جهل و عقبماندگی فرو خواهد رفت. افغانستان امروز بیش از هر زمان دیگری به این اندیشمندان نیاز دارد. اما متأسفانه، بسیاری از آنها در صفهای طولانی سفارتخانهها برای خروج از کشور ایستادهاند و آنهایی هم که ماندهاند، در شرایطی سخت و ناامیدکننده روزگار میگذرانند. با این همه، نباید فراموش کرد که امید همچنان زنده است. در دل همین محدودیتها، هنوز جوانانی هستند که به یادگیری ادامه میدهند، کتاب میخوانند، قلم میزنند و رویاهایشان را برای آینده حفظ میکنند. هنوز در گوشه و کنار کشور، معلمانی هستند که با وجود کمبود امکانات، به شاگردان خود چراغ دانش میبخشند. هنوز زنانی هستند که با وجود همه محرومیتها، در تربیت نسل نوین این سرزمین نقش ارزندهای ایفا میکنند. اینها همان جرقههایی هستند که میتوانند روزی به شعلهای بزرگ برای رهایی از تاریکی تبدیل شوند.
روز نخبگان در افغانستان باید روزی برای پرسیدن چند پرسش اساسی باشد: چگونه میتوان راهی یافت که استعدادهای این سرزمین هدر نرود؟ چگونه میتوان نخبگان مهاجر را دوباره به کشور جذب کرد؟ و چگونه میتوان در برابر فشارهای حاکمیت، چراغ دانش و خرد را روشن نگه داشت؟ پاسخ به این پرسشها ساده نیست، اما نخستین گام، باور به اهمیت نخبگان و احترام به ارزش کار فکری است. جامعهای که به نخبگان خود بیاعتنا باشد، آیندهای جز فقر، وابستگی و تداوم خشونت نخواهد داشت؛ اما جامعهای که به نخبگانش مجال نفس کشیدن بدهد و از داشتههای فکری آنان در سیاستگذاری بهره ببرد، میتواند حتی از دل ویرانیها دوباره برخیزد. تاریخ بارها نشان داده است که یک ملت با تکیه بر اندیشه و تلاش فرزندان نخبهاش میتواند بر همه دشواریها غلبه کند.
افغانستان اگر روزی بخواهد از چرخه جنگ و فقر رها شود، راهی جز بازگشت به آموزش، علم، پژوهش و اتکا به نخبگان ندارد. این حقیقتی است که هیچ قدرتی نمیتواند نادیده بگیرد. شاید امروز نخبگان افغان در شرایط دشوار به سر برند، اما فردا بدون آنان ساخته نخواهد شد. روز نخبگان فرصتی است تا به یاد بیاوریم آینده افغانستان نه در دست کسانی است که تنها به فکر قدرت سیاسیاند، بلکه در دست کسانی است که در مکتب و دانشگاه، در آزمایشگاه و کتابخانه، در میدان قلم و هنر، و در خدمت به مردم، اندیشه و خلاقیت را به کار میگیرند. نخبگان، چراغهای راهی هستند که حتی در تاریکترین شبها، امید به روشنایی فردا را زنده نگه میدارند. بنابراین، روز نخبگان نه فقط روزی برای بزرگداشت قشر خاصی از جامعه، بلکه روزی برای تأکید بر ضرورت احترام به دانش، آزادی و خردورزی است. افغانستان امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند این ارزشهاست. اگر بخواهیم سرزمین ما از سایه جهل و خشونت بیرون آید، باید نخبگان خود را پاس بداریم، به آنها میدان دهیم و اجازه دهیم که آینده را بسازند. شاید این روز در شرایط کنونی، بیش از آنکه جشن باشد، تلنگری باشد به همه ما؛ تلنگری که میپرسد: «آیا افغانستان بدون نخبه میتواند بقا داشته باشد؟» و پاسخ روشن است: هرگز!
نویسنده: محمد امین فرهمند

