زنان کمعقل اند؟ یا هنوز عقل ما زیر سایه تعصب پنهان است؟

در لایههای ذهنیتهای اجتماعی ما، یک جمله بارها تکرار میشود: “زنان کمعقل اند.”
این جمله نه تنها توهین به عقل، بلکه توهین به عدالت و ارزشهای انسانیست. این پژواک یک تعصب فرهنگیست که تا امروز هنوز از عقل، ادب، دین و تاریخ ما پرده برنداشته است.
اما بیایید این جمله را یکبار زیر ذرهبین حقیقت ببریم — نه با احساس، بلکه با منطق.
۱. عقل چیست؟
عقل تنها به معنای خواندن کتاب یا گرفتن تصمیم نیست.
عقل یعنی توان درک حقیقت، احساس، عدالت، و پذیرفتن اشتباه.
اگر این تعریف را بپذیریم، پس زنان نه تنها دارای عقل اند، بلکه در بسیاری موارد عمیقتر، بردبارتر و با شعورتر از مردان ظاهر شدهاند.
۲. تعبیر نادرست دینی:
برخیها این جمله را از دین اقتباس میکنند و میگویند که گویا زن ناقصالعقل است.
اما اینگونه احادیث باید در پرتو شرایط تاریخی، سیاق و سباق، و تحلیل فقهی بررسی شوند.
آیا این ضعف عقل است یا قدرت احساس؟
اگر دعا و اشک زن، و نگاه پرمعنای مادر، باعث تغییر تصمیم مردان میشود، این نه نشانه ضعف زن، بلکه بیانگر قدرت تأثیر اوست — و تأثیر از عقل کمتر نیست، بلکه گاهی فراتر است.
۳. نگاهی به تاریخ:
کلئوپاترا، خدیجه کبری، عایشه صدیقه، فاطمه زهرا، ملاله یوسفزی، بینظیر بوتو، ایندیرا گاندی، آنگلا مرکل…
همه اینها زن بودند. آیا اینها کمعقل بودند یا عقل متحرک ملتها؟
آنها تصمیم گرفتند، نظامها را تغییر دادند و سرنوشت ملتها را ساختند — ولی هنوز برخی از “عاقلان” میگویند زنان کمعقل اند!
۴. مردان هم اشتباه کردهاند — اما چرا همیشه زن مقصر است؟
از حضرت آدم در بهشت تا رهبران معاصر، مردان بارها اشتباه کردهاند.
گاه به خاطر زنان، گاه به خاطر غرور خود.
اما تقصیر همیشه بر گردن زن انداخته شده.
این یک “فرهنگ فرافکنی” است — اینکه ناتوانی خود را به دیگری نسبت دهیم.
اگر زنی بتواند عقل مرد را تغییر دهد، این ضعف نیست، بلکه نفوذ است.
و اگر عقل مرد با یک لبخند یا نگاهی متزلزل شود، مشکل در زن نیست — بلکه در ثبات مرد است.
۵. دروغهای فرهنگی و نادانی انتقالیافته: از کودکی به ما میگویند: “زن برای کار خانه است، نه کتاب.”
“زن برای آشپزخانه است، نه دانشگاه.”
“زن عقل ندارد، احساس دارد.”
اینها همه ابزارهای فرهنگی برای سلطه و سرکوب اند.
اما وقتی زن در تعلیم، طب، سیاست، و تصمیمگیری درخشید، این دروغها افشا شدند — با آن هم این شعارها هنوز در جامعه زندهاند. چرا؟ چون ما هنوز مستقل فکر نمیکنیم، بلکه میراثبر تعصبات گذشتگان هستیم.
۶. اگر زنان کمعقل میبودند، نیمی از دنیا اینهمه صبر، محبت و قدرت تحمل نمیداشت.
همان زنی که نه ماه بارداری را تحمل میکند،
مادری که شب تا صبح برای فرزندش بیدار میماند،
خواهری، همسری یا معلمی که نسلها را تربیه میکند —
آیا اینها نشانه ضعف عقل است یا اوج درک و آگاهی؟
زن نه کمعقل است، نه ناتوان. این باورها، دروغهای تفسیری، تاریخی و فرهنگیاند.
کمعقلی آنجاست که ما هنوز حقیقت را نمیپذیریم، و هنوز هم صدای تعصب را با نام عقل میشنویم.
مرد عاقل کسی نیست که به زن فرمان دهد — بلکه کسیست که زن را شریک تفکر، انسانیت و تصمیم میداند.
و زن عاقل، زنیست که دیگر توهین را نمیپذیرد، بلکه با عمل خود ارزش واقعیاش را ثابت میسازد.