سفر عراقچی به کابل؛ تقویت سیاست منطقهگرایی و تحکیم روابط همسایگی
گزارش تحلیلی
سفر سید عباس عراقچی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به کابل، توجه بسیاری از اصحاب سیاست و رسانهرا را به خود جلب کرده است. با توجه به ماهیت این سفر که بلندپایهترین مقام دولت ایران طی سه سال حاکمیت حکومت کنونی در افغانستان انجام میدهد، فرصتی برای ایجاد و برقراری روابط گرم سیاسی و اقتصادی برای افغانستان و ایران محسوب میگردد.
در همین حال دکتر سید رسول موسوی در مصاحبهی از اهمیت سفر آقای عراقچی و هیأت اقتصادی ایران به افغانستان پرده برداشته و میگوید: «سفری که آقای دکتر عراقچی دارند اولین سفر یک وزیر امور خارجه از جمهوری اسلامی ایران در طول سه سالی است که حکومت سرپرست فعلی در افغانستان تشکیل شده است. البته مقاماتی از جمهوری اسلامی از جمله وزیر نیرو، معاون قوه قضائیه و دیگر مقامات جمهوری اسلامی ایران هم پیش از این به افغانستان سفر کردهاند. از افغانستان هم همین طور در سطوح مختلف از جمله معاون سیاسی صدراعظم، معاون اقتصادی صدراعظم و چند بار وزیر خارجه و دیگر مقامات از قوه قضائیه و اجرائیه این کشور به ایران آمدهاند.»
این گفتههای آقای موسوی بیانگر این است که دو کشور ایران و افغانستان از ابتدای به قدرت رسیدن حکومت سرپرست افغانستان تمایل دو جانبه به گسترش روابط در چارچوب تامین منافع دو جانبه بوده اند، چنانچه سفرهای قبلی مقامات دو کشور در سطوح مختلف حاکیست که گرمی و گسترش روابط بر اساس مراودات و دیپلماسی فعال دو جانبه برقرار میگردد که از ابتدا تهداب گسترش روابط به صورت نیکو گذاشته شده است.
این دیپلمات ارشد ایران سفر وزیر خارجه کشورش را «یک سفر سیاسی با پیام سیاسی» عنوان کرد و در باره اهمیت آن گفت: «هر قدمی که کشورها برای گسترش روابط خودشان بر میدارند، یک پایه سیاسی میخواهد و آن پایه سیاسی توسط مقامهای وزارت خارجه گذاشته میشود. روی این حساب میتوان گفت که سفر آقای عراقچی در این موقعیت، پیریزی یک برنامه برای گسترش روابط دو کشور میتواند باشد.»
چنانچه اشاره کردیم که پایههای سیاسی روابط از آوان شکلگیری حکومت سرپرست گذاشته شده بود و در حال حاضر این پایهها قوت یافته و به اعتماد سیاسی تبدیل شده است که در مقیاس سفر وزیر خارجه ایران به افغانستان صورت میگیرد.
با توجه به اینکه رسانههای غرب و اذهان عمومی عدم رسمیت حکومت سرپرست را چالش جدی بر گسترش روابط در سطح بین الملل قلمداد میکنند؛ اما آقای موسوی رسمیت این حکومت را بر اساس چارچوب حقوقی دو فاکتو معتبر پنداشته و خاطر نشان کرد: «ما در حقوق بین الملل دو نوع شناسایی داریم: شناسایی دوفاکتو و شناسایی دوژور یا قانونی و کامل. اکنون تمام کشورهای که در کابل سفارتخانه دارند و مقامهای حکومت سرپرست را پذیرفتهاند و تمام کشورهای که سفارتخانههای افغانستان را اجازه دادهاند که در پایتختشان فعالیت بکنند، تمام کشورهای که هیئت فرستادهاند به افغانستان، تمام این به صورت دوفاکتو حکومت سرپرست را به رسمت شناختهاند. بحث شناسایی کامل یا دوژور یک بحث سیاسی است که برمی گردد به نوع توافقی که انجام میدهند.»
بنا بر این به نظر میرسد که اگر حکومت سرپرست افغانستان مسائلی همچون رفع محدودیتها از زنان و دختران، تشکیل حکومت فراگیر و پذیرش برخی از قواعد حقوق بین الملل را که از شروط رسمیت یافتن دولتها محسوب میگردد عملی سازد، شناسایی دوژور یا کامل نیز به سرعت انجام خواهد شد.
این دیپلمات ارشد دستگاه دیپلماسی ایران تمام چارچوبهای حکومت رسمی را که در حال تعامل با کشورهاست در حکومت سرپرست افغانستان برشمرده و میگوید که فقط پرچم این حکومت روی میزها نیست و خاطرنشان کرد: «مسایلی که اکنون پیرامون رسمیتشناسی حکومت طالبان عنوان میشود یک بحث سیاسی است و خیلی کشورها منتظر آن بخش سیاسی نشدند.
اکنون قراردادهایی که افغانستان با همسایگانش میبندد و هیئتهایی که رفتوآمد دارند، اینها در حد یک حکومتی که در حال کار است، انجام میشود. البته با یک شناسایی کامل که در سازمان ملل و سایرسازمانهای بینالمللی که کرسی افغانستان را به حکومت فعلی بسپارند و به صورت رسمی پرچم را روی میز افغانستان بگذارند یک مقداری فاصله است.»
سید رسول موسوی با توجه به منافع مشترک که میان افغانستان و همسایهها وجود دارد خاطر نشان کرد که: «من فکر میکنم که همسایهها نمیتوانند منتظر تمام آن مراحل فوق باشند، ما 900 کیلیومتر مرز مشترک داریم، بیش از 6 میلیون افغانستانی در ایران داریم، کلی مسایل مختلف آب، تجاری و امنیتی داریم و نمیتوانیم منتظر حل تمام مراحل سیاسی باشیم.»