سقوط کابل؛ خاطرهای از روزی که همه چیز تغییر کرد

بیست و چهارم اسد سال 1400 روزی بود که نیروهای امریکا و ناتو افغانستان را تخلیه کردند و رئیس جمهور اشرف غنی از صحنه سیاسی گریخت. در آن روز، کارمندان دولتی و خصوصی همچون روزهای عادی به سمت محل کارشان میرفتند، اما با رسیدن به ادارات، زمزمههای سقوط دولت و فرار اشرف غنی را شنیدند.
من که در آن زمان با روزنامه ملی انیس همکاری میکردم، صبح زود به سمت دفتر روزنامه حرکت کردم. در راه، وضعیت غیرعادی بود؛ شهر شلوغ و ترافیک سنگین موترها و پیادهرویهای وحشتزده، فضایی آشفته ایجاد کرده بود. جادهها قفل شده بود و عبور ممکن نبود. مجبور شدم پیاده راه بروم. حتی پیادهروها نیز مملو از جمعیتی بود که به سختی از کنار هم عبور میکردند. از مردم میپرسیدم چه اتفاقی افتاده، اما آنها هم مانند من بیخبر بودند. نگرانی و اضطراب در چهرهها موج میزد. حدس میزدم که دولت سقوط کرده و احتمالاً طالبان وارد شهر شدهاند؛ اما نیروهای امنیتی، هرچند محدود، هنوز در پستهای خود بودند و یونیفورم نظامی جمهوریت را بر تن داشتند. هلیکوپترهای نظامی آمریکا و ناتو نیز بر فراز شهر پرواز میکردند و این تصور را تقویت میکرد که کابل هنوز سقوط نکرده است.
با این حال، شهر حالتی غیرعادی داشت؛ گویی در آستانه تحولی بزرگ بود. وقتی از کنار وزارت اطلاعات و فرهنگ رد شدم، دیدم که سربازی دم دروازه نشسته، اما ترددی در داخل نیست. سرانجام خود را به دفتر روزنامه در چهارراه عبدالحق رساندم. اطراف مطبعه آزادی، هرجومرجی بیسابقه حاکم بود. وقتی به دروازه مطبعه نزدیک شدم، سربازی مانع ورودم شد و با تعجب پرسید: «مگر خبر نداری چه شده؟» گفتم: «نه.» پاسخ داد: «اشرف غنی فرار کرده و تمام ادارات دولتی تعطیل است. بهتر است به خانه برگردی تا خطری تهدیدت نکند.»
در آن روز، کابل تقریباً بدون حکومت سپری شد. طالبان هنوز وارد نشده بودند، اما به نظر میرسید میان آنها و نیروهای دولتی محافظ اماکن، نوعی هماهنگی وجود دارد. سربازان بدون نگرانی از محلهای خود محافظت میکردند، تا اینکه نهادها یکی پس از دیگری به طالبان تحویل داده شدند. برخی میگفتند طالبان پشت دروازههای کابل منتظرند تا انتقال قدرت بهصورت مسالمتآمیز انجام شود، اما فرار ناگهانی اشرف غنی این روند را مختل کرد. بعدها مقامات طالبان ادعا کردند که طبق توافق با دولت پیشین، قرار بود کابل بدون درگیری تسلیم شود، اما غنی در آخرین لحظه پا به فرار گذاشت و کشور را در وضعیت بلاتکلیفی رها کرد.
اکنون پس از گذشت چند سال، اشرف غنی همچنان در تبعید است و تنها گهگاه با توئیتهایش در فضای مجازی حاضر میشود. اما مردم افغانستان روزبهروز در فقر و ناامیدی بیشتر فرو میروند. هرچند حکومت طالبان برخی پروژههای نیمهتمام مانند کاسا 1000، تاپی و راههای ترانزیتی را ادامه داده و در بخش ساختوساز سرکها اقداماتی انجام داده، اما بیکاری و فقر گستردهتر شده است. مکتبهای دخترانه همچنان بسته است، کیفیت آموزش در دانشگاهها افت کرده و از تشکیل حکومت فراگیر خبری نیست. حتی رهبر طالبان اخیراً به وزرا دستور داده است که از عنوان «سرپرست» استفاده نکنند، گویا همه چیز را قطعی و تغییرناپذیر میدانند.
به این ترتیب، چهار سال پس از سقوط کابل، افغانستان هنوز در گرداب بحران دستوپا میزند و آیندهای مبهم در انتظار مردم آن است.
نویسنده: عبدالحی مهمند