سه سالگی حکومت سرپرست، ضرورت به تشکیل حکومت فراگیر ملی

سه سال است که حکومت سرپرست زمام امور را در اختیار دارد صرف نظر از کاستی‌ها و دستاوردها، پرداختن به تشکیل حکومت ملی و فراگیر یکی از ضرورت‌های حیاتی امروز افغانستان است. وقتیکه می‌گوییم و می‌گویند حکومت سرپرست، بدین معنی است که از منظر حقوقی و قواعد حاکم بر حکومت‌های رسمی، افغانستان تا کنون نتوانسته است که معیارهای حکومت رسمی و ملی را به خود بگیرد؛ اگر از این معیارها برخوردار می‌بود ما نمی‌توانستیم که تحت عنوان «حکومت سرپرست» از آن نام ببریم بلکه دولت افغانستان و یا هر عنوان دیگری که رسمیت حقوقی داشت بر آن اطلاق می‌کردیم.

با این حال، مقامات حکومت سرپرست که پست‌های کلیدی را در اختیار دارند نیز خود را وزیر فلان اداره نمی‌پندارند؛ بلکه در مکاتبات رسمی شان همواره از عنوان « سرپرست فلان وزارت» یاد می‌کنند. بنا بر این تصمیم گیرندگان حکومت بر این امر به خوبی واقف اند که نه به عنوان یک حکومت رسمی و ملی؛ بلکه به عنوان حکومت سرپرست زمام امور را در کنترل دارند. عنوان «سرپرست» از منظر حقوقی و قانونی محدویت‌های خاص خود را دارد که دوام آن به ضرر ملت و دولت تمام می‌گردد. مثلا پروژه‌های بزرگ ملی همچون قرار داد و استخراج منابع زیرزمینی به پیمانه وسیع ممکن نیست، صدور اسناد تثبیت هویت و اسناد تجاری آن فاقد اعتبار بین المللی است اوراق رسمی بین المللی، همچون پاسپورت، ویزا و… را نمی‌توان با سربرگی که عنوان آن با اسم حکومت کنونی ذکر شده باشد طی مراحل کرد و از این دست مشکلات فراوان وجود دارد.

از جانب دیگر، عنوان «حکومت سرپرست» بدین معنی است که حاکمیت در مرحله عبوری قرار دارد و نیاز است که از آن به حکومت فراگیر ملی عبور کنیم؛ لذا خوب است قبل از اینکه افغانستان بیشتر از این آسیب ببیند و از فاصله اش با قافله جهان مترقی بیشتر گردد اقدام به تشکیل حکومت فراگیر ملی کرد. در مبحث حکومت رسمی و مشروعیت بین المللی یکسری پیش‌نیازهای الزامی وجود دارد که مبتنی بر رعایت قواعد عام شمول بین المللی است، در عدم رعایت آن، حکومت‌ها رسمیت و مشروعیت نمی‌یابند، این قواعد عبارت اند از رعایت حقوق زنان، رسمیت بخشیدن به حقوق اقلیت‌های قومی-مذهبی، برخی از ماده‌های حقوق بشردوستانه، بدون رعایت این پیش‌نیازها امکان رسمیت یافتن حکومت‌ها بسیار ضعیف و ناچیز می‌نماید.

بنا بر این خوب است که در آستانه ورود به چهارمین سال حکومت‌داری، در ابتدا دروازه‌های مکتب‌ها به روی دختران گشوده شود و افغانستان از این شرم تاریخی نجات یابد. در قدم دوم، حرکت به سمت شمولیت سائر اقوام و مذاهب در حلقه تصمیم‌گیری حکومت لحاظ گردد؛ سپس رفراندم بر سر تعیین نوعیت نظام برگزار گردد و از این دریچه کسب مشروعیت داخلی ممکن گردد. در فقدان این ساز و کارها دم زدن از مشروعیت نظام در سطوح داخلی و بین المللی امر غیر ممکن و فریبی با ظاهر قشنگ است. در مسئله تشکیل حکومت ملی فراگیر، مقامات حکومت سرپرست بارها گفته اند که نظام فراگیر است و از همه اقوام و ملیت‌های افغان در آن مصروف خدمت گزاری اند، فرموده‌های مسئولین کاملا بجا و دقیق است ما هم اکنون در ادارات دولتی افراد مختلف از اقوام و مذاهب افغانستان داریم در این هیچ تردیدی نیست؛ اما منظور از حکومت فراگیر ملی، حضور مردم افغانستان در حلقه تصمیم‌گیری است، ورنه کارکنان سطوح پایین که هیچ نقشی در تصمیم‌گیری‌ها ندارند نمی‌توانیم از آن‌ها ترکیب حکومت فراگیر ملی را ترسیم کنیم، زیرا ماموران در حکم کارگران مزد بگیر نظام اند که فقط به آنان دستور داده می‌شود فلان کار را انجام بده و آنان ناگزیر به اطاعت اند، ما هم اکنون در جهان کارکنان اداری در ترکیب دولت‌های جهان داریم از پولیس و استخبارات گرفته تا ادارات ملکی که با تابعیت خارجی، ماموریت کار اداری در کشور دیگری را به عهده دارند، در واقع آنان کار در بدل معاشات می‌کنند و مطابق به دستور آمران همان کشور و اداره مکلف به اجرای وظیفه هستند.

بر می‌گردیم به اصل موضوع که سه سال مدت قابل توجهی است جهت رسمیت بخشیدن به حکومت و آمادگی در ساز و کارهای دولت ملی، مرحله عبوری «سرپرستی» نمی‌تواند به نفع مردم افغانستان و حاکمیت باشد، به هر میزان که افغانستان در جامعه ملل بلاتکلیف باشد به همان میزان آسیب می‌بیند. هم اکنون افغانستان در جامعه ملل حق رأی ندارد، سازمان‌های بزرگ بین المللی نمیتواند باب تعامل رسمی را با افغانستان بگشاید و … دوام این وضعیت باعث می‌گردد که گروههای مسلح توسط رقبای بین المللی افغانستان تسلیح و تجهیز گردند و برعلیه منافع ملی کشور اقدام نمایند. در عدم مشروعیت حکومت، زمان به نفع گروههای مخالف حکومت سپری می‌شود، بهانه‌های بیشتر برای جنگیدن با حکومت در اختیار شان قرار می‌گیرد و همین‌طور تعاملات نیم‌بندی را که کشورهای منطقه و برخی از کشورهای جهان با افغانستان دارند نیز از دست می‌رود؛ اگر کمی دقت کرده باشیم کشورهای مختلف در امور افغانستان نماینده ویژه دارند، نماینده ویژه زمانی تعیین می‌گردد که دولت از مشروعیت ملی و بین المللی برخوردار نباشد ورنه همان سفیرها که در دولت‌های رسمی حیثیت نمایندگی سیاسی را دارند در مسائل سیاسی جانبین نقش ایفا می‌کنند.

لذا مسئولین باید هوشیارانه عمل کنند و نگذارند که بیشتر از این زمان سپری شود، این وضعیت بر علاوه اینکه به نفع مخالفین نظام ختم می‌گردد، چنگ و دندان مخالفین و رقبای بین المللی افغانستان را تیزتر از قبل می‌کند. امیدواریم که مسئولین با درک عمیق از آینده کشور، گام‌های عملی را بردارند و متحدانه از مرحله عبوری به تشکیل دولت رسمی و فراگیر فایق آیند، وقتیکه چنین دولت شکل گرفت آنگاه افغانستان گام نخست را در کاروان توسعه و ترقی جهانی می‌گذارد و نقطه عطف در تاریخ این سرزمین پدید می‌آید.

لینک کوتاه

https://sarie.news/a2393b

 

دکمه بازگشت به بالا