سوءاستفاده رسانهها از تراژدیهای جنایی برای تفرقهافکنی

اخیرا قتل یک دختر مهاجر افغان در ایران که با انگیزهای دنی و فاجعه بار صورت گرفته بود، وجدان بسیاری از انسانهای آزاده را در هر دو کشور ایران و افغانستان تکان داد، این دختر افغان در یکی از مناطق تهران که از خانه به محل وظیفه در حرکت بوده توسط فرد 34 ساله ایرانی ربوده شده و به فجیعترین وضعیت به قتل میرسد. قاتل، جسد این دختر را مثله کرده و پنهان میکند که پس از پنجاه روز توسط پولیس علمی کشف گردیده و به گفته مقامات پولیس ایران، قاتل نیز دستگیر شده است.
معضلات جنایی در هر کشور یکی از پر جنجالترین پدیدههای امنیتی است که رخ میدهد، حساسیت این موضوع به خصوص در ایران که میلیونها مهاجر در آن زندگی میکنند و جریان رسانهای وابسته به غرب نیز در پی دریافت و بزرگنمایی از چنین سوژههاست، حساسیت خاص دارد، مسئله قتل برخی از شهروندان ایران توسط افغانها و متقابلا قتل افغانها توسط شهروندان ایران همواره یکی از پر حاشیهترین مسائل جنایی است که دامنه آن تا سر حد رسانههای بین المللی وسعت یافته و هر رسانهای از آن برای تخریب روابط ایران و افغانستان بهره برداری میکنند.
با توجه به مهاجرت مستمر افغانها در ایران و اعلام آمادگی ایران در پذیرایی از این مهاجرت دستکم طی پنج دهه بی ثباتی در افغانستان، این دو ملت را با هم نزدیک و در پارهای از موارد باعث جنجالها و نا رضایتیهای جانبین گردیده است، در ایران جریانهای مهاجرستیز و جریانهای حامی مهاجر داریم که هر دو در تقابل با همدیگر قرار دارند، ایران با جمعیت بیش از صد میلیون با توجه به تحریمهای ظالمانه امریکا و غرب تا کنون توانسته دروازه اش را به روی مهاجرین افغان باز بگذارد و جمعیت میلیونی مهاجرین افغان نیز تا کنون با هرگونه دشواریهایی که در ایران دچار بوده اند چرخه اقتصادی شان را در افغانستان به خوبی چرخانده است؛ اما در این میان، هرازگاهی شاهد رویدادهای امنیتی و جنایی از دو جانب نیز بوده ایم، طبیعی است که سیاست قانونگذاران ایران در تقابل و تضاد میان مهاجرین و ملت ایران، بر حمایت از ملت خودش سنگینی میکند و مهاجرین افغان نیز در چارچوب قوانین ایران باید از هرگونه تخطی دوری ورزند و سر گرم کار و زندگی شان باشند، افغانها عمدتا به کارکنان صادق و پر تلاش در ایران شهره اند و سرمایهگذاران ایرانی که هر کدام نیروی کار افغان در اختیار دارند از آنان راضی و دچار کمترین تنش میگردند.
در این میان برخی از نیروهای کار ایران به دلیل رقابت با کارگران افغان که نمیتوانند به لحاظ کمی و کیفی و دستمزد به مزیت کارکنان افغان برای کارفرمایان ایرانی مفید باشند از وجود کارکنان افغان در کشور شان ناراض اند و در سطوح بالای دولت نیز حامیان پر و پا قرص دارند، از آنجایی که بسیاری از مهاجرین افغان فاقد مدارک اقامتی در ایران هستند و بصورت غیر قانونی در این کشور سپری میکنند، پولیس ایران نیز کماکان به روند دستگیری و اخراج آنان رو آورده و در این اواخر مطابق به دسته بندیهای خودشان نیز اشخاص دارای مدارک را با شرایط خاص اخراج نموده و از آنان میخواهند تا اطلاع بعدی در افغانستان زندگی کنند. در این وضعیت کاری که مهاجرین افغان و مردم ایران دچار تنش و تقابل میگردند، اشخاص عقدهمند و انتقامجو از میان شان برخواسته و در فرصت مناسب به سر وقت همدیگر رسیده و قضایای جنایی خلق میکنند، با توجه به تمام فشارها و کاستیهایی در ایران بوده و افغانها نیز دچار لغزش و خطاهایی در این سرزمین گردیده اند؛ اما ملت هر دو کشور باید درک کنند که مجرم و انگیزههای جرمی در ضمیر شهروندان هر کشوری وجود دارد؛ لذا جرم اگر به فعلیت در آید یک عمل شخصی است و به شخص دیگری سرایت نمیکند، قتل و کشتن دیگری، جرمی است که توسط فرد و یا افراد اتفاق میافتد؛ لذا قانون مکلف است که از قربانی حمایت کرده و مجرم را دستگیر و به سزای عمل اش برساند، فرقی نمیکند که جرم توسط شهروند ایران صورت گرفته باشد و یا تبعه افغان مرتکب آن گردیده باشد، در هر صورت جرم محسوب گردیده و نظم عامه را اخلال کرده است؛ بنا بر این مجریان قانون باید مجرم را دستگیر و به سزای عمل اش برساند.
بنا بر این در قضیه قتل کبری رضایی و همینطور قتل کدام شهروند ایرانی توسط تبعه افغان، نباید قضیه را سیاسی جلوه داد و آب را در آسیاب دشمن ریخت، بلکه در هر دو صورت خون انسان بی گناه به زمین ریخته و ملت هر دو کشور با نظرداشت عمل مجرمانه و انگیزه جرمی، خواهان مجازات مجرم گردیده و تا زمانی که مطابق به حکم قانون به پنجه عدالت سپرده نشده مطالبه و دادخواهی کنند، اینکه هرچقدر این قضیه را سیاسی ساخته و از آن آوازه و بلوا به راه انداخته شود، بیشتر به نفع جریان رسانهای غرب و باداران شان است که میخواهند از کاه، کوه ساخته و دو ملت را با هم درگیر سازند؛ بنا بر این مردم افغانستان از پولیس و نهادهای دادرسی و قضایی ایران خواهان است که عامل و عاملین قتل کبری رضایی را دستگیر و در چارچوب قوانین جزایی جمهوری اسلامی ایران به مجازات گرفتار نموده و عدالت را که تابع هیچ مرز نیست بر قاتل جاری سازند؛ تا هیچ جریان غربی، چپی و افراطی نتوانند از این قضیه سوء استفاده سیاسی نموده و فضای رسانهای را برای ایجاد روابط بد ملتهب سازند، در این صورت زخمهای احساسی و عاطفی خانواده مقتول التیام یافته و روایت سازان جاعل نیز رسوا گردیده و تیر شان به هدف نخواهد خورد.