شادی و سرزندگی، روح سیال جامعه به سمت ترقی و رشد جمعی

اگر پای صحبت جوانان وطن بنشینیم هر كس برای شاد شدن معیار خاصی دارد و یك روش و یا برنامه خاص را برای خوشحالی و سرزندگی می پسندد؛ اما به طور كلی شادی در جامعه مواردی از جمله گردش، مسافرت، صله رحم، حضور در جمع های خانوادگی، جشن و میهمانی و بسیاری موارد دیگر را شامل می شود. برای برخی از افراد حتی دلخوشی های كوچك از جمله در كنار دوست صمیمی بودن، رفتن به پارك و تفریح، شركت در مسابقات ورزشی محلی و بین المللی و حتی ماندن در خانه و تماشای فیلم، یك نوع تفریح محسوب شده و باعث افزایش نشاط می شود، و مواردی همچون ازدواج های ناموفق، طلاق و وضعیت اقتصادی در كاهش نشاط و سرزندگی افراد در جامعه نقش مهمی دارد.

شادی از امنیت و رفاه سرچشمه می گیرد و گاهی به دلیل تضاد طبقاتی است که فاصله‌ها ایجاد می شود و اگر نیازهای اولیه همچون آب، غذا و لباس تامین نشود به نیازهای ثانویه همچون تفریح، جشن و ورزش نمی توان پاسخ داد. اختصاص امكانات تفریحی و رفاهی به كارمندان و خانواده‌های زیر پوشش برخی سازمان‌ها نیز باعث می شود برخی از افراد شادتر باشند و افراد بی بهره از آن، از شور و نشاط كمتری بهره‌مند باشند، برای قضاوت دقیق در این خصوص باید كار پیمایشی كامل مبتنی بر شاخص‌های عینی و علمی به صورت كیفی انجام شود. به طور كلی با توجه به برخی سوابق تاریخی، شادی و نشاط در جامعه باید مبتنی بر مبانی فرهنگی جامعه تعریف شود كه معیارهای آن در جوامع مختلف متفاوت است، بنابراین شادی باید درقالب فرهنگ جامعه تعریف شود. با توجه به برخی برداشت های غلط از شادی، تعریف بی بند و باری را نباید با شادی اشتباه بگیریم چون باعث آسیب های فراوانی به جامعه می شود، كمك به دیگران و اطعام فقیران از جمله مواردی است كه روحیۀ شادی و سرزندگی را در بین افراد ایجاد می كند و روحیه سرزندگی بیدار و تقویت می‌شود، اگر روحیه شادی و نشاط را در قالب روحیه چابك و مسئولیت پذیر تعریف كنیم جامعه به سمت شادی و نشاط حركت می كند.

تفریح‌هایی از جمله میهمانی، دیدار با خانواده و گردش به عنوان شاخص‌های یك جامعه پرشور باید در قالب فرهنگ مبتنی بر آموزه‌های دینی تعریف شود، یك جامعه با نشاط می‌تواند در مسیر رشد و تعالی گام بردارد و نبود این شاخص می‌تواند جامعه را در زمینه رشد و فرآیند توسعه دچار مشكل كند، این موضوع باید به صورت دقیق در قالب فرهنگ اسلامی تعریف شود تا بتوان راهكار مستمر و دقیقی ارائه داد؛ اما به صورت كلی افزایش مراكز تفریحی، پارك ها، مكان‌های ورزشی و فرهنگ سراها می‌توانند زمینه شادی را در جامعه فراهم كنند، شناسایی معیارهای شادی در جامعه، مستلزم انجام كار تحقیقی میدانی است كه باید پرسش نامه‌های استاندارد در رابطه با سنجش این موضوع در گروهی از جامعه تصادفی توزیع و بر اساس آن داده‌ها، اظهار نظرعلمی داشته باشیم.

احساس امنیت شغلی و میزان درآمد از جمله معیارهای شادی و نشاط در جامعه است به صورتی كه اگر هزینه‌ها بر درآمدها غلبه كنند، مردم فرصت رسیدن به علایق خود را از دست می‌دهند، مسافرت، مطالعه كتاب های مورد علاقه، دید و بازدیدهای خانوادگی از جمله علایق عمومی یك فرد است بنابراین وقتی به دلیل مشكلات معیشتی نمی‌توانیم به علایق خود برسیم شادابی و نشاط وجود ندارد یا كم و شكننده است، ارتباطات خانوادگی و ترتیب دادن میهمانی نیز به دلیل صرف كردن هزینه، ممكن است كم شده و در نتیجه افراد ترجیح می دهند از هم بی خبر باشند، زمانی كه جامعه شاد نباشد به سمت ركود و خمودگی حركت می‌كند و سطح روابط افراد در محیط كار كاهش می‌یابد چون افراد در مقابل تنش‌های كاری شكننده، و دچار رفتارهای غیرقابل كنترل می‌شوند. وقتی افراد شاد باشند با روحیه و رفتار شاد محیط را به سمت پویایی و حركت پیش می برند.

تا کنون در افغانستان به خصوص شهر هفت میلیونی کابل تحقیقات مستقلی برای سنجش شور و نشاط در جامعه انجام نشده، و مفاهیم برای افراد متعدد متفاوت است و به همین دلیل برای درك شور و نشاط و سنجش آن، با توجه به بالارفتن میزان افسردگی، میزان مراجعه به داکتران متخصص، تحرك نداشتن می‌توان گفت شور و نشاط در جامعه افغانستان به خصوص کابل وضعیت چندان مطلوبی ندارد؛ اما با توجه به اوضاعی که در افغانستان حاکم بوده است، خلق کار، ارائه خدمات شهری مناسب، تغییر بر اوضاع اقتصادی مردم، کاهش محدودیت‌های حکومتی بر جامعه و باز شدن مکاتب دخترانه می‌تواند اثرات قابل توجهی بر میزان افزایش شور و نشاط در جامعه افغانی داشته باشد، مثلا با وجود گستردگی فقر و بیکاری، اگر کدام روز افراد و اشخاص بخواهند به پارک‌های ملی همچون پغمان، بندامیر، صیاد و … بروند و دوربین عکاسی و فیلم‌برداری ببرند، مامورین حکومتی سر وقت‌شان حاضر شده و در مورد کمره‌شان تحقیقات انجام داده و گاهی به فیلم و عکس‌های درون آن می‌پردازند که با این کار درواقع حریم خصوصی و خانواد‌گی افراد نقض می‌گردد و بر میزان شادی و نشاط مردم حتی در پارک‌های تفریحی اثرات معکوس بر جا می‌گذارد.

علاوه بر مورد یاد شده، حوزه نشاط در افغانستان به خصوص کابل، كاملا فرهنگی و اجتماعی متاثر از مسائل اقتصادی، جغرافیایی و اقلیمی است و در فصل گرما میزان پرخاش بین افراد افزایش می یابد، روش زندگی به ویژه رفت و آمدهای خانوادگی از مصادیق مهمی است كه در خانواده‌ها كاركرد خوبی درافزایش نشاط داشته اما هم اكنون حضور در جمع های خانوادگی و صله رحم كم رنگ شده است، بر می‌تابد که معلمان و مبلغین با یادآوری از فرهنگ ناب افغانی در امر مهمان نوازی و تأکید اسلام بر این مورد و تأکید بر گسترش و حفظ امنیت خویشاوندی، به جامعه و مردم روح تازه‌ای ببخشند تا آنان تحت تأثیر نیازهای ثانویه زندگی، روح و جوهرۀ فرهنگ افغانی و اسلامی را از دست ندهند و به این ترتیب در مراودت با خویشان و اقوام زمینه‌های شادی و سرزندگی را در جامعه احیا نمایند. شاد بودن باعث تقویت روحیه امید می شود و به انسجام اجتماعی كمك می كند.

عواقب نبودن شور و نشاط در جامعه این است كه باعث نداشتن انسجام اجتماعی، نبود ارتباطات و افزایش روحیه یاس و ناامیدی در جامعه می شود؛ بنابراین با توجه به افزایش مشکلات روحی، روانی و افسردگی‌ها می‌توان گفت كه وضعیت شور و نشاط در جامعه در حال ازدیاد جهت معکوس آن است و باید این حوزه مورد توجه جدی قرار گیرد، به خصوص حکومت باید به اوضاع روحی-روانی جامعه توجه جدی به خرج داده و جامعه را از این حالت رکود و جمود نجات بخشد.

نویسنده: عبدالحی حبیبی

دکمه بازگشت به بالا