شاروالی کابل، گسترش فرهنگ چتری‌گیری بی توجهی به وضعیت شهری

خبرگزاری سریع، کابل: شاروالی کابل، پیش از تقرری داوود سلطان‌زوی، یک نهاد منزوی و فراموش شده بود که کمتر مورد توجه مردم و رسانه‌ها بود، از وقتیکه آقای سلطان‌زوی به سمت شاروال این شهر انتصاب گردید، این نهاد به یکباره مورد توجه رسانه‌ها و مردم قرار گرفت، اهمیت رسانه‌ی این نهاد دولتی آن زمانی برجسته گردید که وی نتوانست از مجرای عملکردهای مفید و مثمر، این نهاد منزوی را سر زبان‌ها بیاندازد، از آنجایی که او خود نیز، زمانی عضو خانواده رسانه‌ها بود و پیش از دور اول رقابت‌های انتخاباتی که هنوز آقای غنی به عنوان رئیس جمهور انتخاب نگردیده بود، وی کارمند تلویزیون طلوع بود و برای این رسانه گزارش تهیه می‌نمود، وقتیکه موعد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در آن دوره فرا رسید، وی با یک حرکت زیگزالی تلویزیون طلوع را به مقصد رسیدن به پست سیاسی ترک نمود، وی کاندیدای ریاست جمهوری شد و از این طریق خود را به تیم آقای غنی وصل نمود.
از آن زمان به بعد انگیزه دستیابی به مقام دولتی در ضمیر وی رشد نمود و در دور دوم که مجددا آقای غنی به عنوان رئیس جمهور منتخب، بر اریکه‌ی قدرت تکیه زد، سهم سیاسی آقای سلطان‌زوی نیز برجسته‌تر شد، سرانجام قرعه شاروالی کابل به نام وی در آمد و او این مقام را احراز نمود، وقتیکه سلطان‌زوی خود را در خلأ عملکردهای مفید و موثر یافت، با استفاده از تاتکتیک رسانه‌ی « زرد نویسی» او نیز آن را الگو قرار داده و با اقدام « عملکرد زرد» خود و نهاد شاروالی را مورد توجه رسانه‌ها و مردم قرار داد. این اقدام زمانی بییشتر از هر زمان دیگر می‌توانست او را سر زبان‌ها بیاندازد که یک پروسه در سطح کلان ملی باید رقم بخورد؛ از این‌رو، توزیع نان خشک به مردم کرونا زده‌ی افغانستان از منظر زمان شناسی بهترین موقعیتی بود که او می‌توانست به اهمیت مطرح شدن اش دست به کار شده و خود را سر زبان‌ها بیاندازد.
او جهت نظارت از عملکرد نانوایی‌ها، در یک اقدام نمادین چندین نانوایی را مورد بررسی قرار داد و در این حالت، یک نفر را به حیث چتری گیر برگزید که سایه به سایه او حرکت نموده و همچنان او را زیر سایه چتری تحت پوشش قرار دهد، این اقدام زرد کارساز شد و او به عنوان یک چهره‌ی شخص ولو از مجرای منفی اش سر زبان‌ها افتاد؛ اما این بی انصافی است که بعد از آن زمان، او سر و کله اش گم شد و وظیفه اصلی اش که رسیدگی به امور شهری است را کلا فراموش نمود، اکنون می‌بینیم که بیشترین ساحات کابل زیر خاک و غبار گم شده است؛ اما کمترین اقدام از جانب شاروالی در بهبود این وضعیت انجام نمی‌گیرد، گلدان‌های وسط سرک را در بیشترین نقاط کابل می‌بینیم که بجای گل و سبزه محل گرد و خاک و تخلیه مواد فاضله کارتن‌خواب ها قرار گرفته است، سرک پل سوخته دارالامان در غرب کابل که طول آن بیش از چهار کیلومتر نمی‌آید از این معضل به شدت رنج می‌برد، سرک دشت برچی، از پل سوخته تا قلای نو، همچنان فریاد بی توجهی را با صورت خاک آلود سر می‌دهد. از به هم ریختن جاده‌های قیر ریزی شده و چاله‌های حفر شده‌ی درون سرک هم که بگذریم، شلوغ کراچی‌های دو قطاره پشت‌سرهم در این سرک باریک، زوزه‌ی هرج و مرج و نبود زعیم را از عمق دل فریاد می‌کشد. اینبار انتظار می‌رود که جناب شاروال از خواب طولانی مدت بیدار شده و به صورت نمادین هم که شده یکبار به سرک‌های کابل قدم رنجه نموده و درد آنان را از نزدیک مشاهده نماید؛ اگر اقدام اش در این راستا مفید نبود؛ حد اقل باعث خنده‌ی سی میلیون شهروند در این وضعیت بغرنج خواهد شد، خنداندن شهروندان اگر به صورت کمدین هم باشد خالی از نفع نیست.

زکریا رادمنش

لینک کوتاه

https://sarie.news/a452b
دکمه بازگشت به بالا