شورشهای سوریه و حضور گروههای چند ملیتی
معضلات و نا امنیهای سوریه ریشه در اطاق فکر رژیم اسرائیل، امریکا و ترکیه دارد، دقیقا پس از اعلام آتشبس میان حزب الله و رژیم اسرائیل، گروه تحریر الشام حملات اش را بر شهرهای حلب و ادلب آغاز کرد و به سرعت برق آسا طی دو روز این شهرها را تصرف کرد. حملات تحریر الشام با حضور ارشدترین افسران اوکراین و ترکیه و مستشاران برخی از کشورهای غربی نخست بر شهر حلب آغاز شد، استفاده از پهپادهای پیشرفته جهت هدفگیری مواضع اردوی سوریه حاکی از این است که این جنگ از مدتها قبل برنامهریزی شده بود، ملیشههای تحریر الشام در استفاده از حملات پهپادی تبحر لازم را دارند، برخی منابع گفته اند که آنان مدتها تحت نظارت نیروهای استخباراتی اوکراین در خاک این کشور آموزشهای پیشرفته پهپادی و نظامی را آموخته اند.
تحریر الشام متشکل از گروههای چند ملیتی:
در ترکیب گروه تحریر الشام گروههای مختلفی از کشورهای تاجیکستان، ازبکستان، اویغورهای چین، داعش، اعضای القاعده و … دیده میشود. تحریر الشام که با استفاده از شیوههای داعش، عملیات شان را ویدئو گرفته و رسانهیی میکنند، به راحتی قابل تفکیک است که چند ملیتیهای گروههای مختلف در این عملیات نقش دارند، صحبتهای آنان به زبانهای فارسی تاجیکستانی، اویغوری، اوزبیکی و … انکار از چند ملیتی بودن شان را خنثی کرده است؛ حتی یکی از آنان که به زبان پشتو صحبت میکند خود را از اعضای طالبان معرفی کرده و بر حمایت طالبان از تحریرالشام تأکید میورزد؛ با توجه به اینکه طالبان طی سه سال حکومتداری شان سیاست بی طرفانه را تا حدودی حفظ کرده و در هیچ پکت شرق و غرب قرار نگرفته اند؛ موضوع جنگ سوریه و مصاحبه عضو طالبان به نمایندگی از آنان در میان تحریرالشام، آنان را در پکت غرب و اسرائیل قرار میدهد مگر اینکه رهبران طالبان در مورد موضعگیری شان تجدید نظر کرده و به ایجاد فتنه بزرگ در خاورمیانه و منطقه توسط غرب آگاه شوند. علاوه بر این، محمد نعیم وردک سفیر طالبان در قطر نیز با نشر توئیت رسمی حمایت اش را از تحریرالشام اعلام کرده و دولت سوریه را به مذاکره با این گروه فرا خواند.
ابراز خوشحالی سایر اعضای خرد و ریز طالبان و هواداران شان در شبکههای اجتماعی داخل افغانستان از پیشرویهای تحریر الشام کماکان بی طرفی شان را در قبال وضعیت خاورمیانه زیر سئول میبرد. در فتنهی بزرگی که توسط اطاق فکر یهود و امریکا به راه انداخته شده است اشتراک افغانستان در آن به صلاح نیست.
جنگ غزه و لبنان و طرح فتنه بزرگ توسط یهود:
نزدیک به یک و نیم سال از جنگ غزه سپری میشود که در این مدت نزدیک به پنجاه هزار فلسطینی بی گناه توسط یهود به قتل رسیده و صدها هزار نفر نیز زخمی و آواره شدند، در اوج بی پناهی مردم غزه که هیچ کشور اسلامی به داد اش نرسید، حزب الله رسما اعلام کرد که در حمایت از مردم فلسطین از هیچ تلاشی دریغ نخواهد کرد، حزب الله رسما بر مواضع اسرائیل حمله را آغاز کرد و وارد جنگ مستقیم علیه صهیون شد. در پی حمایت حزب الله از مردم غزه، این حزب هزینههای گرانی پرداخت، رهبران حزب الله به شهادت رسیدند، زبدهترین افراد این حزب جانهای شان را فدا کردند تا فشارهای جنگ تقسیم گردیده و توان اسرائیل در برابر فلسطین کاهش یابد. با این حال، اسرائیل که شانس برد را در میدان رویارویی با حزب الله عملا باخت، ناگذیر شد که از جنگ مستقیم و رو در رو با این حزب صرف نظر کرده و طرح محاصره محور مقاومت را پیش کشیدند. در این طرح با استفاده از جریانهایی تکفیری که عامل شقاق و نفاق عظیم در جهان اسلام هستند، حمله به شهر حلب را توسط تحریر الشام حمایت کردند تا جبهه عقبی حزب الله و حماس را سست کرده و این جریانهای مقاومت را به محاصره بکشند.
در حال حاضر اکثریت کشورهای اسلامی و عربی تحت قیادت و کنترل امریکا و اسرائیل هستند، در میان کشورهای عربی فقط فلسطین و لبنان هستند که با تحمل قربانیهای فراوان و ارزشمند در رویارویی مستقیم با اسرائیل و حامیان غربی اش میجنگند و تمامیت خواهی شان را به چالش کشانده اند و عراق و سوریه نیز کشورهایی اند که هرازگاهی در همکاری با مقاومت ضد اسرائیل موضع مستقیم گرفته اند بقیه کشورهای عربی عمدتا فرمانبردار غرب اند؛ بنا بر این یهود و حامیان اش با نشانهگیری شکاف جوامع اسلامی که همانا گروههای تندرو همچون تحریرالشام، القاعده و گروههای تندرو آسیای میانه و سائر کشورهاست در صدد اند که در سوریه و عراق نیز همانند سائر کشورهای اسلامی حکومت مطیع و نیابتی بر قرار کرده تا پشت جبهه مقاومت خالی گردیده و از این طریق داعیه گسترش مساحت سرزمین یهود «اسرائیل» را با الحاق بخش هایی از سوریه، عراق و لبنان به سرزمین اسرائیل تحقق بخشند و از سوی دیگر ایجاد کردستان مستقل در خاک سوریه نیز بخشی از رویای ترکیه است که « پ.ک.ک» را از داعیه سرزمینی رهایی بخشیده و به سمت سوریه متوجه سازد. این ها تسهیلاتی است که غرب و حامیان خاور میانهیی شان در صدد تحقق آن است؛ سپس به چالش کشاندن لبنان و فلسطین کار راحتی است که بعد از این نقشه قابل تحقق است.
نتیجه:
با توجه به این فتنهی بزرگ یهود و حامیان اش، کشورهای حوزه مقاومت ضد غربی به خصوص افغانستان باید بسیار آگاهانه واقعیتهای حاکم بر خاورمیانه را رصد کرده و از مداخلات احساساتی و غیر مفید پرهیز کنند، اگر رویای یهود در کشورهای یاد شده به تحقق بپیوندد، توجه شان به سمت افغانستان و ایران گردیده و هر آن کشوری که داد از اسلام و قرآن میزنند مورد تعرض واقع گردیده و تلاش در بر چیدن شان صورت خواهد گرفت؛ بنا بر این قرار گرفتن افغانستان در پکت اسرائیل و غرب ضربهی است که با دستان خود به ریشهی خود خواهند زد.