ضرورت تبدیل افغانستان از کشور جنگ زده به کشور در حال توسعه

کشور ما افغانستان از جهت اهمیت جغرافیایی در بهترین موقعیت منطقه و جهان قرار دارد که از آن منحیث چهار راه و پل ارتباطی یاد میشود، اما به دلیل دههها جنگ و ویرانی و تهاجم قدرتهای شرق و غرب به این سرزمین با کرامت، چنین فرصتی پیش نیامده است که از پتانسیلهای اقتصادی و ترانزیتی آن بهره برداری گردد، متاسفانه تجاوزات خارجیها باعث گردیده که کشور ما با جنگ و ویرانی مشهور گردد، جبر تاریخی چنان جهتهای سیر فرهنگی این مملکت را تغییر داد که با نام تولید کننده مواد مخدر، محل قاچاقچیان و گروههای تروریستی و به بیثباتی سیاسی شهره گردد. این کشور با توجه به موقعیت جئواستراتژیک و جئواکونومیکی که دارد، پتانسیل بالایی برای تبدیل شدن به پل ارتباطی مهم میان کشور های جنوب آسیا، آسیای میانه، چین و کشورهای اروپایی دارد.
دستاویز این ادعاها، نخست راه لاجورد است که از افغانستان آغاز خواهد شد، بعد به بندر ترکمن باشی کشور ترکمنستان ختم، سپس از مسیرشهرباکوی آذربایجان، به منطقه تفلیس گرجستان، وصل می شود و ازتفلیس نیز به طرف قارس ترکیه می رود و ازآن جا به استانبول و بعد به اروپا وصل می شود. گفته می شود که این مسیر، یکی از کوتاه ترین، مطمئن ترین، و ساده ترین راهها برای افغانستان شناخته شده است؛ زیرا دراین مسیر هم جاده و هم خط ریل وجود دارد.
دستاویز دوم، توافق برسرپروژه خط آهن میان افغانستان، تاجیکستان و ترکمنستان است که این خط آهن از آتامیرات و امام نظرترکمنستان شروع شده و با گذر از بندرآقینه، شهرهای اندخوی، شبرغان، مزارشریف، خلم، قندز و شیرخان بندرافغانستان به شبکه خطوط آهن تاجیکستان وصل خواهد شد.
دستاویز سوم، انتقال گاز ترکمنستان از خاک افغانستان به پاکستان و هند موسوم به “تاپی” است. این پایپ لاین در داخل افغانستان از تورغندی آغاز و از طریق ولایات هرات، فراه، نیمروز، هلمند و بندر اسپین بولدک قندهار به پاکستان انتقال می یابد. تخمین زده می شود که هزینه تکمیل این پروژه بیش از هفت میلیارد دالر است.
دستاویز چهارم، احیای جاده ابریشم که هزاران سال پیش یک مسیر بزرگ تجاری، اقتصادی و فرهنگی میان آسیای میانه وآسیای جنوبی، افریقا و اروپا بود، می باشد. با احیای این جاده افغانستان می تواند به کشورهای شرق دور و اروپایی صادرات داشته باشد، علاوه بر آن، سرمایه گذاران چین و افغانستان می توانند در هردو کشور سرمایه گذاری کنند.
کارشناسان مسائل افغانستان و رهبران افغان معتقداند که با بالفعل شدن این ظرفیتهای بالقوه، افغانستان همانگونه که در حال حاضر چهارراه افراط گرایی در منطقه و جهان اسلام است، تبدیل به چهارراه اقتصادی وتجاری خواهد شد.
اما برای تحقق این رؤیا، نیازمند مشروعیت دولت، رشد سرمایه ملی و حمایت منطقه و جهان میباشد. آیا امکان دارد که کشورهای رقیب منطقهای همچون پاکستان به جای رقابتهای منفی و حمایت از گروههای تروریستی، تمایل به همگرایی اقتصادی و ثبات منطقه ای پیدا کند؟ از طرفی هزینه تحقق تمام این پروژه ها بالغ بر ده ها میلیارد دالرمی شود. آیا کشورهای ذیدخل دراین پروژه ها قادر خواهد بود تا هزینه پروژههای مذکوررا تآمین کند؟ و سوال مهم سومی این است که آیا ظرفیت لازم در درون حکومت وجود دارد تا در تحقق این پروژه های بزرگ به سود افغانستان نقش بازی کند؟
برای تحق چنین رؤیایی ابتدا باید مشروعیت داخلی و بین المللی افغانستان تضمین گردد و اختلافات قومی_زبانی حل گردد؛ سپس مقامات حکومت در توسعه حکومتداری خوب و حل اختلافات قومی گام بردارند، در این صورت افغانستان تبدیل به شرکای با اعتماد و با دوام کشورهایی میشود که می خواهد در تبدیل شدن افغانستان به عنوان چهارراه اقتصاد و تجارت منطقه، کمک نمایند.
حکومت کنونی بیش از همه نیازمند اصلاح ساختارها و نهادهای دولت، ایجاد شفافیت و وحدت و یکپارچگی است، تا شایستگی پل ارتباطی از نظراقتصادی و تجاری کشورهای آسیایی را پیدا کند.
با وجودی که حکومت سرپرست تلاشهای قابل توجهی در مهار گروههای تروریستی انجام داده است و داعش را از کشور متواری ساخت؛ اما صدور تروریزم از پاکستان و تاجیکستان، هم اکنون این کشور را میدان جنگ نیابتی کشورهای بیگانه ساخته است. هند، پاکستان، عربستان، ترکیه، و حتا روسیه و برخی کشورهای دیگرحوزه خلیج فارس با توجه به رقابت های سیاسی، دینی، اقتصادی و تنش های مرزی و ارضی که باهم دارند، از افغانستان سوء استفاده کرده و با هر وسیلهای در تلاش است تا حریف اش را در افغانستان ضربه زده و حوزه نفوذ اش را دراین کشورگسترش دهد. این اختلافات اندک، ساده و به آسانی قابل حل و فروکش نیست. این کشورها با استفاده از عدم مشروعیت حکومت در افغانستان، دست به هرکاری می زنند. افزون بر آن، بی سوادی مردم و فقر فرهنگی زمینه های زیاد سوء استفاده را برای بیگانگان فراهم ساخته است.
بهترین راه چاره شاید این باشد که حکومت کنونی، باید یک استراتژی و سیاست خارجی مشخص و مدون بسازد، تا در چهارچوب آن هم بتوان منافع ملی افغانستان را تعریف کرد، هم دوست و دشمن را از هم تشخیص داد وهم یک توازن را برای تآمین منافع کشورهای رقیب منطقه و همسایه با درنظرداشت منافع ملی افغانستان، ایجاد کرد تا این کشورها اطمینان یابند که از ناحیه افغانستان هیچ گونه خطری متوجه هیچ کشوری نخواهد شد.
برای تکمیل پروژه های مذکور میلیاردها دالر ضرورت است، که افغانستان نمیتواند از پس آن بر آید و چشم ها تنها به سوی کشورهای ذیدخل به ویژه چین، تا حدودی هند و برخی موسسات وبانک های بین المللی مانند بانک انکشاف آسیاسی دوخته شده است، بسیاری ازکشورهای ذیدخل، مانند کشورهای آسیای میانه و برخی کشورهای اسیای جنوبی، با مشکلات اقتصادی روبروست وتنها چین وهند به عنوان اقتصادهای درحال ظهور درسطح جهان وبرخی از بانکها و موسسات بین المللی و فرامنطقهای می تواند بخشی از مشکلات مالی این پروژه را آن هم درصورتی که دولت افغانستان مشروعیت کسب کند، مرفوع سازد. مشکلات مالی یکی ازدغدغه های اصلی و بنیادین در اجرای این پروژه هاست وتا تحقق کامل آن اما واگرهای زیادی از نظرمالی وجود دارد.
از آن جایی که تبدیل شدن افغانستان به چهارراه اقتصادی آسیا، سبب رشد اقتصادی و تجاری در منطقه خواهد شد که منفعت آن تنها نصیب افغانستان نمی شود، بلکه همه کشورهای ذیدخل در نفع آن شریک خواهد بود، ممکن در کاهش کارشکنی های برخی کشوها که به خاطر رسیدن به اهداف سیاسی شان، به دنبال بی ثبات کردن افغانستان و منطقه است، موثر واقع شود.
باید یاد آور شد که منفعت اقتصادی این طرح برای افغانستان هرچه باشد، به هرصورت؛ اما همین که نگاه استراتژیک کشورهای منطقه از مسئله امنیتی و تروریزم به اقتصاد و تجارت معطوف می شود و درضمن باعث افزایش اعتماد متقابل منطقه ای می شود، دستاورد بزرگی برای کشورخواهد بود.
یادداشت اختصاصی / خبرگزاری سریع
لینک کوتاه