ظهورِ گروه مسلح جدید در اسلام‌آباد؛ نتیجه‌ای از سرکوب یا فصل تازه‌ای از بی‌ثباتی؟

گزارش‌های اخیر درباره شکل‌گیری گروهی جهادی تازه در حاشیه‌ی اسلام‌آباد، اگرچه در فضای شبکه‌های اجتماعی با سرعت انتشار یافته، اما باید آن را در بستر یک بحران سیاسی ـ امنیتی گسترده‌تر در پاکستان نگریست. روایتِ منتشرشده حاکی است که پس از سرکوب گسترده اعتراضات و کشتار معترضان مدنی تحریک لبیک که طبق روايات برخی رسانه‌ها تعداد آن کشته‌ها تا ۳۰۰۰ نفر نیز گزارش شده، گروه مسلح تحت نام «تحریکِ لبیک» اعلام مبارزات مسلحانه علیه دولت پاکستان کرده و عملاً دست به تقابل با ساختار نظامی این کشور  زده است. پیش از هر نتیجه‌گیری، دو واقعیت مهم باید روشن شود؛ نخست، ادعاهای عددیِ بزرگی مانند «۳۰۰۰ کشته» تا کنون توسط منابع مستقل و رسانه‌های معتبر بین‌المللی تأیید نشده و بنیادِ ادعاها نیازمند بازبینی و راستی‌آزمایی است؛ و دوم، تجربه‌ی پاکستان نشان می‌دهد سرکوب سیاسی و استفاده از زور، ظرفیت پدیدآوری یا تجدید حیات گروه‌های مسلح را افزایش می‌دهد و بنابراین چنین ادعاهایی باید در چارچوب تاریخی و ساختاری تحلیل شوند.

روایتِ شکل‌گیری گروه‌های تندرو در پاکستان سابقه دارد؛ نمونه‌ی بارز این روند، پیدایش شاخه‌هایی مانند تحریکِ طالبان پاکستان (TTP) بود که در واکنش به فشارها، خلأهای امنیتی و سیاست‌های دولتی پدید آمد. مطالعات و گزارش‌های تحلیلی نشان می‌دهند که پس از هر دوره‌ی سرکوب یا عملیات امنیتی سخت‌گیرانه، بخشی از خشونتِ سیاسی به زیرزمین می‌رود و در قالب سازمان‌دهی مجدد یا ظهور تشکل‌های جدید بازمی‌گردد. بنابراین اگر گروهی جدید در اسلام‌آباد ظهور کرده باشد، این پدیده را باید تا حدی پیامدِ تعامل پیچیده‌ی سیاست داخلی، اقتصاد ضعیف و راهبردهای امنیتیِ مبتنی بر زور دانست نه صرفاً یک «شورش» ناگهانی بدون پشتوانه.

اما چرا چنین واکنش‌هایی رخ می‌دهد؟ نخست، استفاده‌ی مکرر از زور برای مهارِ اعتراضات (نه‌فقط اعمال قانون بلکه استفاده از تیراندازی و بازداشت‌های گسترده) اعتماد عمومی به راه‌حل‌های سیاسی را تضعیف می‌کند و جماعت‌هایی را که احساس می‌کنند راه‌های مدنی بسته شده‌اند، به سمت خشونت سوق می‌دهد. دوم، سازمان‌های مذهبی-سیاسی مانند تحریک لبیک (TLP) در سال‌های اخیر نشان دادند که می‌توانند با بسیج توده‌ها و تهدیدِ اخلال، مطالباتِ خود را از دولت بگیرند؛ برخورد نظامیِ قاطع با این‌گونه تشکل‌ها ممکن است آنها را از چارچوب سیاسی خارج کرده و به سمت تقابلِ مسلحانه سوق دهد. آن‌گونه که گزارش‌ها می‌گویند، تازه‌ترین موج سرکوبِ دولتی علیه این جریان‌ها در ماه‌های اخیر به تصمیماتی مانند ممنوعیت فعالیت یا فشار قضایی علیه برخی احزاب انجامیده است که این‌گونه واکنش‌ها را محتمل‌تر می‌کند.

از منظر امنیتی، ظهور یک گروه مسلح در پایتخت پیامدهایی جدی دارد. نخست، اسلام‌آباد به‌عنوان مرکز تصمیم گیری‌های سیاسی و مقر نهادهای مهم پاکستان، از اوضاع و احوال خاصی برخودار است که هرگونه آرامی و بی ثباتی اقتضائات خاص خودش را تشدید خواهد کرد؛ هرگونه عملیات مسلحانه در پایتخت می‌تواند مشروعیت نظام سیاسی پاکستان را ضربه‌پذیر کند و باعث تشدید عملکردهای ضد امنیتی شود. دوم، تشدید تقابلِ اعتراضات مدنی و سرکوب نظامی معمولاً به گسترش مناطق امن برای گروه‌های مسلح در نقاط مرزی و کوهستانی می‌انجامد و ظرفیت‌ها برای تقویت گروههایی مثل TTP یا شبکه‌های مرتبط را افزایش می‌دهد. از منظر منطقه‌ای هم، بی‌ثباتی در پاکستان می‌تواند به نوسان امنیتی در مرزهای مشترک با افغانستان و هند بینجامد و بازیگران داخلی و خارجی را وارد میدان رقابت کند.

اما بخش دیگری از این معادله را اطلاعات ناصحیح و کمپین‌های تبلیغاتی شکل می‌دهند. در بحران‌های سیاسی، ادعاهای درباره شمار قربانیان و خشونت‌ها به سرعت در شبکه‌ها پخش می‌شود و گاه به ابزارِ فشار یا مشروعیت‌بخشی به اقدامات مسلحانه تبدیل می‌گردد. منابع معتبر بین‌المللی در گزارش‌های اخیر خود از برخوردهای خشن و بازداشت‌ها خبر داده‌اند، اما ارقام بسیار بالا معمولاً تأیید نشده‌اند و گمانه‌زنی‌های بدون شواهد می‌تواند اوضاع را شعله‌ورتر کند. از این رو، هر روایت درباره «۳۰۰۰ کشته» یا شمارهای مشابه باید با احتیاط و بر پایه‌ی شواهد طبی، گزارش‌های شفاخانه‌ای و تأیید سازمان‌های حقوق بشری بررسی شود؛ در غیر این صورت خطر تبدیلِ روایت به سوختِ خشونت وجود دارد.

راه‌حلِ پایدار تنها از مسیر تامین عدالت، پاسخگوییِ شفاف و تداومِ فرآیندهای سیاسی می‌گذرد. تجربه نشان می‌دهد واکنش‌های صرفاً امنیتی بدون مکانیسم‌های سیاسی و بازسازی اجتماعی، مشکل را حل نخواهد کرد؛ بالعکس، می‌تواند موج‌های تازه‌ای از خشونت و انتقام‌جویی در این سرزمین همیشه نا امن تولید کند. برای جلوگیری از تشدید وضعیت، ضروری است که دولتِ پاکستان و نهادهای بین‌المللی بر تحقیقات مستقل درباره ادعاها اصرار کنند، دسترسی ناظران و سازمان‌های حقوق بشری را تسهیل نمایند و زمینه‌های گفت‌وگوی سیاسی و کاهش خشونت را باز کنند. در عین حال جامعه مدنی و رسانه‌ها باید از نشر اخبار تأییدنشده پرهیز کنند تا امکان شکل‌گیری روایت‌های تحریک‌آمیز کاهش یابد و بدین ترتیب منطقه از شر یک آشوب ناخواسته رهایی يابد.

لذا ظهور هرگونه تشکیلات مسلح جدید در اسلام‌آباد یا هر نقطه دیگری از پاکستان، نه یک حادثه‌ی صرفاً نظامی، بلکه نتیجه‌ی فرایندی پیچیده و چندعلتی است. اگر تحلیلِ دقیقِ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی درباره عللِ بنیادین شکل‌گیری این گروه‌ها فراهم نشود، تنها با افزایش زور و توسل به تدابیر امنیتی کوتاه‌مدت، چرخه‌ی خشونت تکرار خواهد شد. رسانه‌ها، تحلیل‌گران و ناظران بین‌المللی در این مقطع مسوولیتِ سنگینی در برابر حقیقت‌جویی و از میان برداشتن فضای شایعات دارند؛ زیرا در خلأِ اطلاعاتِ معتبر، خطرِ بزرگ‌نمایی و انفجارِ وضعیت سیاسی به سود هیچ‌کس نخواهد بود،  به خصوص افغانستان و سایر کشورهای همسایه بیشتر از بحران پاکستان متأثر خواهند شد.

یادداشت اختصاصی

لینک کوتاه

https://sarie.news/s219n
دکمه بازگشت به بالا