فتوای علمای افغانستان و بنبست سياسی پاکستان

فتوای صادر شده از سوی علمای افغانستان، جلوهای روشن از حکمت اسلام و سنت معتبر فقهی اسلامی است که اسلام را بهعنوان دینی مبتنی بر صلح، عدالت، کرامت انسانی، عدم مداخله و دفاع مشروع در معنای حقوقی آن معرفی میکند. این فتوا بر شریعت اسلامی، اصول حقوق بینالملل و معیارهای پذیرفتهشدهٔ انسانی استوار بوده و نشان میدهد که اعلامیههای اسلامیِ مشروع، زمانی اعتبار مییابند که از استقلال علمی، صداقت اخلاقی و مسئولیتپذیری عمومی برخوردار باشند.
این اعلامیه بهروشنی نشان داد که اقتدار و استقلال علمای افغانستان بر دولت محفوظ است و این استقلال، نهتنها تضعیفکنندهٔ حکومت نیست، بلکه یکی از ارکان مشروعیت اسلامی آن بهشمار میرود.
۱) حکمت اسلام و استقلال علمای افغانستان:
در این فتوا، حکمت اسلام در عمل متجلی شد؛ جایی که علما با صلاحیت فقهی، استقلال کامل و مسئولیت اخلاقی فتوا صادر کردند و با صداقت علمی، به حکومت رهنمود دادند، نه آنکه تابع آن باشند. فتوا ابزار قدرت سیاسی نیست، بلکه امانت شرعی علماست. بدینوسیله، در فتوای علما حق دفاع از تمامیت ارضی برای افغانستان محفوظ است.
۲) حاکمیت ملی و دفاع مشروع:
فتوا تصریح میکند که هرگونه تجاوز، اشغال یا نقض حاکمیت و تمامیت ارضی افغانستان، مطابق شریعت اسلامی و حقوق بینالملل، دفاع مشروع و قانونی را ایجاب میکند؛ دفاعی محدود، متناسب و مشروع برای صیانت از کرامت، امنیت و منافع مشروع ملت.
۳) عدم مداخله و احترام به امور داخلی دیگران:
هیچ اشارهای به TTP، جبههٔ آزادیبخش بلوچستان یا گروهی دیگر نشده است. این سکوتِ اصولی، پایبندی عملی افغانستان به اصل عدم مداخله را نشان میدهد. مطابق تعهدات بینالمللی از جمله توافقنامهٔ دوحه، خاک افغانستان علیه هیچ کشوری استفاده نخواهد شد و افغانستان هیچ ارتباطی یا مداخلهٔ عملی در منازعات داخلی دیگران ندارد.
۴) حق تعیین سرنوشت؛ اصل اسلامی، انسانی و بینالمللی:
اسلام و حقوق بینالملل، حق تعیین سرنوشت (حق خودارادیت)، عدالت و کرامت انسانی را بهرسمیت میشناسند. همدلی اخلاقی ملتهای آزادیخواه با مطالبات مشروع مردم، امری انسانی است؛ اما این همدلی به معنای مداخلهٔ دولتی یا وابستگی سازمانی نیست.
۵) حل بحرانهای پاکستان، امر داخلی پاکستان:
جریانهایی چون TTP، جنبشهای بلوچ یا دیگر گروهها در چارچوب منازعات داخلی و جغرافیای خود تعریف میشوند و رسیدگی به آنها مسئولیت داخلی پاکستان است. بحرانهای پاکستان باید از مسیر گفتوگو، اصلاحات سیاسی و احترام به حقوق شهروندان حلوفصل شود؛ نه با فرافکنی منطقهای یا سرزنش کشورهای همسایه. مردم بلوچ و اعضای TTP گروههایی اند که از پاکستان سر بر آوردهاند و در این کشور میجنگند و افغانستان هیچ دخالتی در این امور ندارد و نباید مسئول مشکلات داخلی پاکستان قلمداد شود.
۶) تضاد بنیادین با فتوای دولتیِ تحمیلی در پاکستان:
اظهارات علنی مقام ارشد نظامی پاکستان مبنی بر اینکه «فتوا حق دولت است، نه علما»، یک تضاد بنیادین با اصول مسلم شریعت اسلامی را آشکار ساخت. در اسلام، صدور فتوا ذاتاً در صلاحیت علماست؛ علما مکلفاند بر اساس قرآن، سنت و اجماع حکم شرعی ارائه کنند، نه بر اساس دستور دولت یا نهاد نظامی.
این موضعگیری رسمی، بهروشنی نشان داد که نهادهای دینی در پاکستان تحت سلطهٔ مستقیم ساختار نظامی استخباراتی قرار دارند. حضور علما در چارچوبهای هدایتشده، سکوت اجباری، اطاعت ساختاری و فقدان امکان اظهار نظر مستقل، همگی گواه فقدان اقتدار فقهی واقعی و سلب استقلال نهادی از علمای پاکستان است. چنین وضعیتی نهتنها با شریعت اسلامی ناسازگار است، بلکه مشروعیت فقهی، اعتبار اخلاقی و جایگاه تاریخی علمای درباری پاکستان را بهشدت تضعیف کرده و حاکمیت استبلیشمنت نظامی پاکستان (ISI) آسیب جدی به اعتماد عمومی و اعتبار دینی علمای پاکستان وارد کرده است. وقتی فتوا به ابزار قدرت سیاسی تبدیل شود، دیگر نه فتواست و نه دین، بلکه فرمان اداری است.
در تقابل کامل با این وضعیت، تجربهٔ افغانستان نشان میدهد که حکومت از علما رهنمود میگیرد، نه بالعکس. استقلال علما، امکان صدور فتوا بدون فشار سیاسی، و تقدم شریعت بر مصلحتهای قدرت، ساختاری است که از منظر اسلامی، مشروعتر، پایدارتر و اخلاقیتر است. این تفاوت ساختاری، دلیل اصلی افزایش اعتبار فتوای افغانستان و کاهش مشروعیت فتوای دولتیِ تحمیلی در پاکستان بهشمار میرود.
۷) پیامد راهبردی منطقهای: احیای دارالإفتاء در افغانستان:
بهواسطهٔ استقلال، شفافیت و اصولگرایی علما، نقش تاریخی افغانستان بهعنوان دارالإفتاء معتبر اسلامی در منطقه احیا شده و مرکزیت آن به افغانستان بازگشته است؛ مرجعیتی که از راستی، استقلال علمی و پایبندی به شریعت و قانون سرچشمه میگیرد.
استقلال علما بنیان مشروعیت است؛ حاکمیت ملی خط قرمز است؛ دفاع مشروع حق و تکلیف است؛ عدم مداخله اصل ثابت است؛ و دارالافتاء معتبر اسلامی با تکیه بر حکمت و استقلال در افغانستان احیا شده است.
نویسنده: عبدالحی مهمند

