نشست فرمت مسکو؛ سنگر منطقوی در برابر بازی‌های غربی

در جهان پرآشوب سیاست، هر نشست و پیمان منطقه‌ای معنای خاص خود را دارد، اما فرمت مسکو جایگاهی ویژه در معادلات مربوط به افغانستان یافته است. این نشست که از سال ۱۳۹۶ به ابتکار روسیه آغاز شد، در آغاز به‌منظور گفت‌وگوهای صلح و آیندهٔ سیاسی افغانستان میان کشورهای همسایه و قدرت‌های منطقوی شکل گرفت، اما در گذر زمان از یک نشست دیپلوماتیک صرف به یک چارچوب استراتژیک و ضد‌غربی برای مهار نفوذ امریکا در آسیای مرکزی و جنوب آسیا مبدل شده است. فرمت مسکو اکنون نه‌تنها یک نشست سیاسی، بلکه تریبونی برای بیان نگرانی‌ها و ارادهٔ جمعی کشورهایی است که نمی‌خواهند سرنوشت افغانستان بار دیگر در واشنگتن یا بروکسل رقم بخورد، فرمت مسکو با حضور کشورهایی چون روسیه، چین، ایران، پاکستان، هند، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان و گاهی نمایندگان از قطر و عربستان برگزار می‌شود. هدف اساسی آن از همان ابتدا روشن بود: ایجاد هم‌گرایی منطقه‌ای برای حل بحران افغانستان به‌دور از مداخلهٔ قدرت‌های فرامنطقه‌ای. روسیه، که در دو دههٔ گذشته از گسترش حضور نظامی امریکا در مرزهای جنوبی خود نگران بوده است، این نشست را راهی برای تقویت نفوذ منطقوی و جلوگیری از بازگشت پایگاه‌های امریکایی در افغانستان می‌داند.

در نخستین نشست‌های این فرمت، زمانی که هنوز حکومت پیشین در کابل بر سر قدرت بود، گفت‌وگوها بیشتر بر موضوع صلح میان دولت و طالبان متمرکز بود؛ اما پس از سقوط حکومت پیشین و استقرار حاکمیت کنونی در کابل، فرمت مسکو رنگ و بوی تازه گرفت. کشورهای شرکت‌کننده، در کنار تأکید بر ثبات و امنیت، موضوع مشروعیت بین‌المللی حکومت جدید افغانستان، حقوق اقوام و زنان، و نیز خطر گسترش تروریزم و مواد مخدر را محور بحث‌ها قرار دادند. روسیه در این میان تلاش کرد تا نشان دهد برخلاف امریکا که با جنگ و اشغال به افغانستان آمد، مسکو می‌خواهد با گفت‌وگو و تعامل، مسیر ثبات را در این کشور هموار سازد، یکی از مهم‌ترین دستاوردهای نشست‌های اخیر فرمت مسکو، موضع‌گیری قاطع آن در برابر هرگونه بازگشت حضور نظامی خارجی در خاک افغانستان است. در نشست قبلی، اعضای این فرمت به‌گونهٔ صریح با واگذاری پایگاه بگرام یا هر پایگاه دیگر به نظامیان خارجی مخالفت کردند. این موضع، نه‌تنها بازتاب منافع امنیتی روسیه و چین بود، بلکه به‌نوعی اعلام استقلال سیاسی کشورهای منطقه از فشارهای امریکا محسوب می‌شد. حاکمیت کنونی افغانستان نیز با پیروی از این اجماع منطقوی، درخواست واشنگتن برای واگذاری بگرام را رد کرد؛ اقدامی که در واقع پاسخی عملی به تصمیم مشترک اعضای فرمت مسکو بود.

در بطن این نشست‌ها، یک پیام روشن برای مردم افغانستان و قدرت‌های جهانی نهفته است، منطقه دیگر حاضر نیست قربانی رقابت‌های نیابتی غرب شود. اگرچه افغانستان هنوز با چالش‌های عمیق اقتصادی، سیاسی و انسانی روبه‌رو است، اما ابتکاراتی چون فرمت مسکو ثابت می‌کند که راه حل مشکلات کشور باید از درون منطقه برخیزد، نه از بیرون آن. روسیه و چین با درک همین واقعیت تلاش دارند با حفظ تعامل با حاکمیت کنونی، زمینهٔ ثبات نسبی را در افغانستان فراهم کنند؛ هرچند رویکرد این دو قدرت نیز همیشه هم‌سو نبوده است، تفاوت برخورد روسیه و چین در قبال افغانستان به‌تازه‌گی بار دیگر آشکار شد. چندی پیش، نشست سازمان همکاری‌های شانگهای در شهر چین برگزار شد، اما هیچ نماینده‌ای از افغانستان به آن دعوت نشد. این رفتار، در فضای دیپلوماتیک منطقه، پیامی دوپهلو داشت اینکه چین هنوز در سطح رسمی از به‌رسمیت شناختن حاکمیت کنونی خودداری می‌کند، هرچند در عرصهٔ اقتصادی و امنیتی روابط محتاطانه را حفظ کرده است. در مقابل، روسیه این حاکمیت را به رسمیت شناخته و از حضور نمایندگان کابل در نشست‌های فرمت مسکو استقبال می‌کند و برای اولین بار امیرخان متقی به گونه‌ای رسمی بر سکوی این نشست تکیه زد در حالیکه قبلا به عنوان مهمان اشتراک می‌کرد. این تفاوت نشان می‌دهد که مسکو بیش از پکن به ضرورت گفت‌وگو و درک مستقیم از واقعیت‌های افغانستان باور دارد.

فرمت مسکو در واقع به‌گونه‌ای نماد همگرایی جدید منطقه‌ای است که محور آن نه دموکراسی غربی، بلکه امنیت، ثبات و احترام به حاکمیت ملی است. از نگاه روسیه و متحدانش، تجربهٔ بیست‌سالهٔ حضور امریکا در افغانستان نه‌تنها صلح نیاورد، بلکه ساختار اجتماعی و اقتصادی کشور را نیز فروپاشاند. اکنون که امریکا در پی یافتن جای پای تازه‌ای در افغانستان است، این فرمت به یک دیوار سیاسی در برابر چنین طرح‌ها مبدل شده است، حاکمیت کنونی افغانستان نیز از زاویهٔ منافع ملی خود، حضور فعال در این نشست‌ها را راهی برای کسب حمایت سیاسی و اقتصادی می‌داند. با توجه به فشارهای اقتصادی و انزوای بین‌المللی، کابل به این نتیجه رسیده است که تکیه بر چارچوب‌های منطقه‌ای چون فرمت مسکو و سازمان همکاری شانگهای می‌تواند دروازه‌های تعامل و تجارت را باز کند. اگرچه هنوز موانع بسیاری وجود دارد، اما تأکید پیوستهٔ روسیه و چین بر گفت‌وگو با حکومت فعلی نشان می‌دهد که سیاست انزوا علیه افغانستان از سوی غرب به‌تدریج در حال شکست است، از سوی دیگر، فرمت مسکو اهمیت نمادین نیز دارد. این نشست در زمانی برگزار می‌شود که جهان در حال گذار از نظم تک‌قطبی به چندقطبی است. روسیه و چین می‌کوشند در قالب این فرمت، الگویی از همکاری منطقه‌ای ارائه دهند که در آن تصمیم‌گیری‌ها از غرب در منطقه به خصوص افغانستان تحمیل نشود. در چنین شرایطی، افغانستان بار دیگر به نقطهٔ تلاقی منافع جهانی بدل شده است؛ با این تفاوت که این بار بازیگران منطقه‌ای می‌خواهند نقش اول را خود بازی کنند.

واقعیت این است که افغانستان دروازهٔ جنوب و مرکز آسیاست. هرگونه بی‌ثباتی در این کشور بر امنیت روسیه، چین، ایران و پاکستان تأثیر مستقیم می‌گذارد. از همین رو، همهٔ این کشورها منافع مشترکی در ثبات افغانستان دارند. اما مسیر رسیدن به این ثبات هنوز پرچالش است؛ اختلافات مرزی، رقابت‌های استخباراتی و نبود اجماع در بارهٔ نوع نظام سیاسی افغانستان از جمله موانعی است که فرمت مسکو باید با آن دست و پنجه نرم کند، با این همه، این فرمت نشان داده است که می‌تواند در برابر سیاست‌های تحریمی و فشارهای غرب، گزینه‌ای واقع‌گرایانه و بومی ارائه دهد. روسیه و چین با وجود نگرانی‌های خاص خود از موضوع حقوق بشر یا فعالیت‌های گروه‌های افراطی، می‌دانند که راه برقراری ثبات از مسیر گفت‌وگو با قدرت حاکم می‌گذرد، نه از مسیر انزوا و تقابل، در سایهٔ این نشست‌ها، افغانستان فرصت دارد که از میدان رقابت قدرت‌ها به پل همکاری‌های منطقه‌ای تبدیل شود. اگر کشورهای شرکت‌کننده بتوانند منافع جمعی را بر رقابت‌های درونی ترجیح دهند، فرمت مسکو می‌تواند به یکی از موفق‌ترین ابتکارات سیاسی در تاریخ نوین منطقه بدل گردد.

فرمت مسکو، برخلاف ده‌ها نشست نمایشی در گذشته، نه وعدهٔ کمک‌های میلیاردی می‌دهد و نه شعارهای پرزرق و برق سیاسی می‌زند. هدف آن ساده اما مهم است؛ حفظ ثبات، جلوگیری از مداخلهٔ بیگانگان و فراهم ساختن بستر همکاری میان کشورهای منطقه برای آیندهٔ ثبات افغانستان و منطقه. این مسیر شاید کند و دشوار باشد، اما در شرایط کنونی واقع‌بینانه‌ترین گزینه برای عبور افغانستان از بحران محسوب می‌شود، در پایان، می‌توان گفت که اهمیت فرمت مسکو در دو چیز نهفته است، نخست، فراهم کردن یک چارچوب منطقوی برای گفت‌وگوی صادقانه دربارهٔ آیندهٔ افغانستان؛ و دوم، تقویت مفهوم استقلال سیاسی منطقه از سیاست‌های تحمیلی غرب، در جهانی که اعتماد به نهادهای بین‌المللی رو به زوال است، چنین ابتکارهایی می‌توانند چراغی باشند برای همکاری و ثبات. افغانستان اگرچه هنوز در جستجوی صلح و ثبات پایدار است، اما فرمت مسکو ثابت کرده که منطقه در برابر بازگشت سایهٔ اشغال و نفوذ خارجی، متحد و بیدار ایستاده است.

نویسنده: محمد امین فرهمند

لینک کوتاه

https://sarie.news/s2030a
دکمه بازگشت به بالا