فساد اداری و اثرات آن بر توسعه نیافتگی و خلق چالش‌ها

فساد اداری یکی از بارزترین مشوق‌های عدم توسعه و خلق چالش‌ها در ساختارهای سیاسی است. در موجودیت فساد، کشور نمی‌تواند روند صعودی به سمت توسعه و شکوفایی را بپیماید، فساد همچون موریانه که شیرازه‌ی گیاهان را می‌خشکاند، باعث خشکاندن ریشه‌های ثبات و توسعه کشور می‌گردد. با وجود فساد، شهروندان از خدمات عام المنفعه محروم و عایدات مملکت به جیب افراد و اشخاص ذینفوذ در قدرت واریز می‌گردد. فساد اداری باعث بدبینی ملت به دولت گردیده و شکاف عمیق در مملکت ایجاد می‌کند، به هر میزانی که فساد تداوم یابد به همان میزان عمر دولت کوتاه‌تر می‌گردد، صاحبان قدرت اگر به دلیل منافع کوتاه و زودگذر از شفافیت اداری در هراس اند ناشی از نا آگاهی و غفلت شان در زمینه مضرات فساد است؛ زیرا در صورتیکه فساد به صورت درست مدیریت گردد توسعه در تمام ابعاد به تحقق می‌پیوندد و عموم مردم میتواند از فرصت‌ها و امکانات بهره مند گردد؛ زیرا فساد باعث می‌گردد که سرمایه‌گذاران رغبتی به سرمایه گذاری در افغانستان پیدا نکنند و در عوض آن به کشورهای دیگر متمایل گردند، در چنین حالت نرخ بیکاری افزایش یافته و کدرهای مسلکی و کار آفرین کشور را ترک می‌کنند.

فساد در ساختار نهادهای صحی باعث می‌گردد که روند خدمات درمانی و صحی محدود گردیده و به عموم مردم خدمات ارائه نگردد، در نتیجه ما شاهد جامعه مریض و فاقد بهداشت صحی و روانی خواهیم بود که پیامد آن دولت و ملت را متاثر خواهد کرد، افغانستان به دلیل چهل سال جنگ و درگیری یکی از کشورهایی است که ظرف پذیرش فساد را در دل خود جا داده است، تغییر و تحول در نظام‌های سیاسی باعث گردیده است که ساختارهای دولت‌داری خوب عمر کوتاهش را سپری کرده، از نهادینگی باز مانده و زمینه‌های سوء استفاده صاحبان قدرت را فراهم کند، معضل فساد به حدی در بخش‌های دولتی و خصوصی ریشه دوانده است که برچیدن آن به اراده‌ی جدی و کار سیستماتیک نیازمند است، در وضعیت کنونی افغانساتان فساد نه تنها در قالب رشوه‌ستانی و استفاده از مقام؛ بلکه به اشکال دیگری همچون عدم توزیع عادلانه امکانات، عدم شفافیت در قرار دادها و اعمال نفوذ در نهادهای دولتی در حال قوت و رشد است.

تحت سیطره گرفتن منابع اقتصادی و سیاسی با روش‌های مختلف، پیامدهای زیانباری بر دولت و جامعه بر جا خواهد گذاشت، حاکمان کنونی، باور به این مورد را از ذهن دور کنند که ملت متوجه وضعیت موجود در مورد فساد نیست؛ بلکه به این بیاندیشند که جامعه دارای روح سیال است و تداوم وضعیت فساد در فرایند زمان باعث آسیب به نظام می‌گردد. در حال حاضر ساختارهای قانونمند و حساب شده در درون نظام جهت مقابله با فساد تعیین نشده است؛ ساختار سیاسی موجود در هیچ قانون و لوایح داخلی درج نگردیده است تا مسئولین را در شفافیت سازی منابع مکلف سازد؛ بنا بر این روند موجود باعث افزایش فساد در دستگاه و نهادهای خصوصی می‌گردد. حاکمیت کنونی باید در زمینه مبارزه با فساد نهادهای ناظر در چارچوب قوانین و مقررات خلق نموده و حسابدهی هفته‌وار و ماهانه در آن لحاظ گردد تا اشخاصی که مسئولیت‌های مهم را به عهده دارند گزارش کاری شان به صورت سیستماتیک ارائه کنند. در صورتیکه قوانین و ساختارهای مبارزه با فساد خلق نگردد، نمیتوان به صورت سیستماتیک و شفاف در امر مبارزه با فساد پیش قدم شد، اگر مبنای تعیین افراد در پست‌های کلیدی با معیار تقوا و پرهیزگاری باشد امر خوب و پسندیده است؛ اما علاوه بر آن تخصص و مسئولیت پذیری در این زمینه نیز ضرورت است؛ زیرا به دلیل ماهیت در حال تغییر و تحول انسان‌ها، هر آن ممکن است دچار لغزش و خطا گردیده و تحت تاثیر شرایط ناگوار از زمینه‌های فساد آور در تأمین منافع شخصی استفاده کنند.

اگر تاریخ افغانستان را مرور کوتاهی بیاندازیم، دولت‌ها وقتی دچار انحطاط و استبداد می‌گردد که قدرتمندان به آن صبغه‌ی قداست و کامل بودن می‌بخشند، در حالیکه نفس تشکیل دولت فساد آور است و این امر زمانی کنترل گردیده و کاهش می‌یابد که قوانین و مقررات و ساختارهای مبارزه با فساد عملا با صلاحیت‌ها و مسئولیت‌هایش تعریف گردیده و در ختم هفته و ماه گزارش شفافیت مورد بررسی قرار گیرد. در غیر آن هرگونه ادعای مبارزه با فساد جز توهم و اعمال سلیقه دولت بر ملت نیست و تداوم آن باعث آسیب‌های جدی به دولت می‌گردد.

لینک کوتاه

https://sarie.news/a3653b

 

دکمه بازگشت به بالا