فقر و بیکاری؛ ریشه‌های جنایت مردان و تن‌فروشی زنان

فقر و بی‌کاری تاریکی‌هایی‌اند که نه‌تنها جسم انسان را، بلکه روان و ذات انسانی را نیز فرامی‌گیرند. این دو، صرفاً کمبود اقتصادی نیستند، بلکه نشانه‌ای از نبود کرامت انسانی، عدالت اجتماعی و فرصت‌های برابر در یک جامعه‌اند. فقر آغازگر زخم‌هایی‌ست که شخصیت انسان را خرد می‌کند، امید را از بین می‌برد و فرد را در مسیر تصمیم‌گیری‌های دشوار قرار می‌دهد؛ تصمیم‌هایی که گاه به قیمت اخلاق و انسانیت تمام می‌شوند.

فقر؛ خاموش‌کننده‌ی امید و کرامت انسانی

فقر تنها نبود پول نیست، بلکه فقدان فرصت است، نداشتن جایگاه اجتماعی و نبود حق انتخاب در زندگی. انسانی که فقیر است، گویی در قفس نامرئی قرار گرفته که نه راه پس دارد و نه پیش. چنین انسانی تنها از نداشتن خوراک و پوشاک رنج نمی‌برد، بلکه از تحقیر جامعه، بی‌توجهی دولت و شکسته‌شدن عزت نفسش در عذاب است. در این وضعیت، حتی اندیشه‌ی پاک‌زیستن و شرافتمندانه زندگی‌کردن، گاهی رؤیایی دست‌نیافتنی می‌شود.

مردان فقیر؛ در مرز میان عزت و جنایت

وقتی مردی که باید نان‌آور خانواده‌اش باشد، در برابر چشمان فرزندانش خالی‌دست بایستد، روانش می‌شکند. وقتی برای درمان، آموزش یا فقط زنده ماندن، هیچ راهی جز دزدی، قاچاق یا خیانت نماند، مرد ممکن است از مرز قانون و اخلاق عبور کند. در جامعه‌ای که هیچ سیستمی برای حمایت از انسان فقیر وجود ندارد، جرایم نه از سر خباثت، بلکه از سر ناچاری و فشار روحی شکل می‌گیرند.

زنان فقیر؛ تن‌فروشی به‌عنوان آخرین راه بقا

برای زنان فقیر، که اغلب در جامعه از حقوق پایه‌ای نیز محروم‌اند، فقر چهره‌ای خشن‌تر دارد. وقتی هیچ راهی برای دسترسی به آموزش، کار شرافتمندانه، یا امنیت اقتصادی نباشد، بدن زن به کالا تبدیل می‌شود؛ کالایی برای زنده‌ماندن. تن‌فروشی برای بسیاری از زنان فقیر، انتخاب نیست؛ بلکه اجبار است، فشار است، شکنجه‌ی تدریجی است که جامعه و فقر تحمیل کرده‌اند. آنچه «فحشا» نامیده می‌شود، اغلب آخرین راه یک زن برای زنده‌ماندن است، نه انتخابی آگاهانه.

فحشا؛ نماد شکست یک نظام اجتماعی

وقتی جامعه نتواند از ضعیف‌ترین اعضایش محافظت کند، وقتی زن را از فرصت رشد، استقلال و کرامت محروم کند، فحشا نتیجه‌ی اجتناب‌ناپذیر است. فحشا تنها فساد اخلاقی نیست، بلکه فریاد خاموش زنان فراموش‌شده‌ای‌ست که در بی‌عدالتی و تبعیض اجتماعی دفن شده‌اند. این یک بحران انسانی‌ست، نه صرفاً انحراف فردی.

 

فقر و بی‌کاری ریشه‌های بسیاری از آسیب‌های اجتماعی‌اند. اگر عدالت اقتصادی، آموزش برابر، دسترسی به شغل و حمایت از انسان‌ها تأمین نشود، نه تنها جنایت و فحشا گسترش می‌یابد، بلکه پایه‌های انسانی‌بودن یک جامعه نیز فرو می‌پاشد. راه حل، نه در مجازات، بلکه در اصلاح ساختارهای اجتماعی و اقتصادی‌ست. اگر انسان بتواند با کرامت زندگی کند، هیچ مردی دزد و هیچ زنی فاحشه نمی‌شود.

نویسنده: ببرک سائل

لینک کوتاه

https://sarie.news/s533a
دکمه بازگشت به بالا