فوتسال ایران و افغانستان؛ رقابت در میدان، رفاقت در دل‌ها

امروز پنجشنبه، پانزدهم عقرب، تیم‌های ملی فوتسال ایران و افغانستان دوباره به میدان رفتند. مسابقه‌ای که در ظاهر یک بازی ورزشی است، اما در واقع آیینه‌ای از روابط فرهنگی، احساسی و تاریخی میان دو ملت هم‌زبان و هم‌ریشه است. در شرایطی که رسانه‌های منطقه گاه با حساسیت‌های سیاسی به چنین دیدارهایی می‌نگرند، نوع روایت و پوشش خبری این مسابقه می‌تواند سرنوشت برداشت عمومی را تعیین کند؛ اینکه مردم از این بازی یاد بگیرند چطور از دل رقابت، دوستی بیرون بکشند یا برعکس، رقابت را بهانه‌ای برای جدایی ببینند.

فوتسال برای افغانستان فقط ورزش نیست. طی سال‌های اخیر، این رشته در کوچه‌ها و سالن‌های کوچک کشور رشد کرده و به نمادی از امید برای جوانانی بدل شده که می‌خواهند در میان مشکلات اجتماعی و اقتصادی، جایی برای شور زندگی پیدا کنند. برای ایران هم فوتسال، ورزشی است که سال‌هاست در سطح آسیا و جهان افتخار آفریده و نسل تازه‌ای از استعدادها را پرورش داده است. اما وقتی این دو تیم رو‌به‌روی هم قرار می‌گیرند، نگاه‌ها دیگر فقط ورزشی نیست؛ تاریخ، زبان، مهاجرت و فرهنگ در کنار توپ و زمین معنا پیدا می‌کند.

در این میدان، رسانه‌ها نقش داور دوم را دارند. نوع گزارش‌ها و تیترها می‌تواند فضای بازی را آرام یا متشنج کند. اگر رسانه‌ها این مسابقه را صحنه تقابل ملی یا قومی تصویر کنند، احساسات تماشاگران به‌سرعت ملتهب می‌شود. اما اگر از زاویه‌ای انسانی، فرهنگی و تمدنی روایت کنند، همان بازی می‌تواند تبدیل به فرصتی برای گفت‌وگوی دو ملت شود. ایران و افغانستان نه دو کشور بیگانه، بلکه دو شاخه از یک ریشه تاریخی‌اند؛ و ورزش می‌تواند یادآور همین پیوند باشد.

در چنین شرایطی، خبرنگار، فعال فضای مجازی و گزارشگر باید هوشمندانه بنویسد. مثلاً وقتی از بازیکنان حرف می‌زند، تأکید کند که چگونه احترام متقابل میان آنان الهام‌بخش است. وقتی از هواداران تصویر می‌گیرد، نشان دهد که چگونه شور و احساس در چهره‌ها مشترک است. واژه‌ها باید پلی بسازند، نه دیوار. عباراتی مانند «ورزش زبان مشترک ملت‌هاست» یا «بازی، بهانه‌ای برای دوستی» اگر از دل واقعیت گفته شود، نه از روی دستور، یر ایجاد همدلی و دوستی اثرگذار خواهد بود.

اما در کنار این نگاه مثبت، نباید ساده‌دل بود. همیشه رسانه‌هایی در کمین‌اند تا از هر صحنه ورزشی، سوختی برای داغ کردن ماشین اختلافات بسازند. یک حرکت کوچک، یک شعار اشتباه یا یک برداشت مغرضانه کافی است تا فضای مجازی پر شود از اتهام و عصبانیت. درست همین‌جاست که رسانه‌های رسمی و مسئول باید با روایت‌های تمدنی و انسانی به این موج پاسخ دهند. به جای بازنشر حاشیه، باید رفتارهای حرفه‌ای بازیکنان و هواداران برجسته شود. باید نشان داد که احترام متقابل هنوز ممکن است، حتی در میدان رقابت. یک بیت از حافظ یا بیدل، یک تصویر از دو پرچم کنار هم، یا حتی نمایش کودکان دو کشور که با توپ بازی می‌کنند، تأثیری دارد که هزار تحلیل سیاسی ندارد. در روزگاری که نمادها خود پیام‌اند، باید از نمادهای مشترک فرهنگی بهره گرفت تا روح بازی فراتر از نتیجه‌اش در ذهن‌ها بماند.

تحلیل‌گران ورزشی و فرهنگی نیز نقش مهمی دارند. آن‌ها باید از زبان خود پلی بسازند میان تاریخ و امروز. وقتی یک کارشناس ایرانی از پیشرفت فوتسال افغانستان می‌گوید یا یک مفسر افغان از نقش ایران در گسترش این ورزش یاد می‌کند، این خود نوعی دیپلماسی فرهنگی است. هر کلمه‌ی احترام‌آمیز در رسانه، به اندازه یک گل زیبا ارزش دارد، اگر هم حاشیه‌ای رخ دهد، واکنش رسانه‌های کشور نباید احساسی یا تحریک‌آمیز باشد. باید به مردم یاد داد که زیبایی فوتبال و فوتسال در همان رقابت سالم است. تمرکز رسانه‌ها باید بر رفتار حرفه‌ای بازیکنان باشد نه بر جنجال‌ها. هیچ‌کس از تماشای عصبانیت لذت نمی‌برد؛ اما همه با دیدن دو تیمی که بعد از مسابقه با لبخند دست می‌دهند، احساس آرامش می‌کنند.

شبکه‌های اجتماعی نیز میدان تأثیرگزاری اند بر جهت دادن روحیه و افکار عمومی؛ اگرچه پر از هیاهو، اما در عین حال بستری مناسب برای ترویج دوستی است. اگر کاربران افغان و ایرانی با هشتگ‌های مثبت درباره احترام، دوستی و زبان مشترک فارسی بنویسند، صدای آن از هر تریبون رسمی رساتر است. مردمی که خود روایتگر صلح باشند، در برابر موج نفرت ایستادگی می‌کنند.

جا دارد که بجای تقابل و تنش، رسانه‌ها و کاربران از این مسابقه برای تولید محتواهای فرهنگی مشترک استفاده کنند؛ مثلاً مستندی کوتاه درباره تاریخ فوتسال در ایران و افغانستان، گفت‌وگویی با مربیان یا بازیکنان دو کشور درباره تجربیاتشان، یا حتی ویدیوهای کوتاهی از شادی هواداران در کابل و تهران. چنین محتواهایی فراتر از نتیجه بازی، به ماندگاری تصویر مثبت از این دیدار کمک می‌کند. برنده واقعی این بازی آن تیمی نیست که بیشتر گل بزند، بلکه آن ملتی است که از دل بازی، درس احترام و همدلی بگیرد. شاید برای هواداران، برد در زمین مهم‌ترین چیز باشد، اما برای آینده دو ملت، این مسابقه می‌تواند یک پیام فرهنگی باشد و اینکه حتی در رقابت، می‌توان برادری را زنده نگه داشت.

فوتسال ایران و افغانستان اگر درست روایت شود، نشان خواهد داد که ورزش هنوز می‌تواند زبان صلح باشد. در روزگاری که خبرهای تلخ فراوان‌اند، همین بازی ساده می‌تواند لحظه‌ای امید بیافریند. توپ که در زمین می‌چرخد، مرزها رنگ می‌بازند، و دل‌ها به هم نزدیک‌تر می‌شوند.

نویسنده: محمد امان فلاح

لینک کوتاه

https://sarie.news/s176n
دکمه بازگشت به بالا