قهرمانی فوتسال افغانستان؛ تلنگری برای سیاست‌ورزان بی‌توجه

قهرمانی تیم ملی فوتسال زیر ۱۷ سال افغانستان نه‌تنها یک موفقیت ورزشی، بلکه به نمايش گذاشتن نبوغ نسلی است که طی پنج دهه جنگ‌های تحمیلی چنین استعدادها در زیر آوار و خاکستر مخروبه‌ها پنهان مانده بود. این پیروزی، در شرایطی که ورزش در افغانستان با چالش‌های فراوان همچون کمبود بودجه، عدم تغذیه مناسب و عدم استعدادیابی مواجه است، به‌عنوان نمادی از توان، اراده، نبوغ و استعداد جوانان افغان جلوه‌گر می‌شود؛ جوانانی که با وجود فشارهای سیاسی، بی‌توجهی حاکمان، و فقدان حمایت ساختاری، توانسته‌اند در سطح قاره‌ای آسیا بدرخشند و افتخار تاریخی برای کشور خود رقم بزنند.

ورزش، همواره یکی از زبان‌های مشترک ملت‌ها بوده است؛ زبانی که مرزهای جغرافیایی را در می‌نوردد و دل‌ها را به هم نزدیک می‌کند. امروز، موفقیت تیم ملی فوتسال افغانستان، نه فقط برای مردم افغانستان بلکه برای ملت ایران نیز مایه‌ی شادی است. این دو ملت، که ریشه‌های مشترک تاریخی، زبانی، فرهنگی و دینی دارند، در شادی‌ها و غم‌ها هم‌نفس‌اند. وقتی جوانان افغان در میدان ورزش درخشش می‌آفرینند، بسیاری از ایرانیان نیز با آنان احساس نزدیکی و غرور می‌کنند؛ چرا که پیوند میان این دو ملت فراتر از سیاست و مرزها است، و در عمق تاریخ و فرهنگ ریشه دارد، درست که هردو تیم در فاینل باهم رقيب بودند و بر سر کسب قهرمانی رزمیدند؛ اما هردو تیم همزبان و هم فرهنگ در نتیجه قهرمان و نایب قهرمان آسیا شدند که افتخار بزرگی برای حوزه تمدنی فارس است، شیر بچه‌های متمدن فارس با نبوغ ورزشی شان نگذاشتند سایر تیم‌های آسیایی عناوین اول و دوم را از آنان بگیرد و این تقسیم امتياز برای هردو تیم و هردو ملت افغانستان و ایران لذت بخش است.

اما در ورای این پیروزی ورزشی، حقیقت تلخی نهفته است؛ واقعیتی که نباید از نگاه‌ها پنهان بماند. حکومت‌های افغانستان حد اقل در بازه زمانی پنج دهه اخیر از ظرفیت‌های ورزش ملی حمایت نکرده اند، این مشکل یا با واسطه بازی جلو جذب استعدادهای درخشان را می‌گرفت و یاهم سایه نا امنی باعث می‌گردید این استعدادها زیر خاکستر توپخانه‌ها و راکت‌ها دفن شوند، هم اکنون نيزبسیاری از ستارگان ورزش افغانستان به دلیل تهدیدات امنيتي در خارج ازکشور هستند و یارای حضور در چارچوب تیم‌های ملی را ندارند. در حالی که ورزش می‌تواند ابزاری قدرتمند برای ایجاد وحدت، نشاط اجتماعی و هویت ملی باشد، نادیده گرفتن آن به معنای خاموش کردن چراغ امید در دل نسل جوان افغانستان است.

در دوران کنونی، ورزش تنها یک فعالیت تفریحی نیست، بلکه بخشی از دیپلماسی نرم کشورها و عامل مهمی در ارتقای تصویر ملی در عرصه جهانی به شمار می‌رود. اما در افغانستان، حاکمان هنوز به این درک نرسیده‌اند که ورزش می‌تواند پل ارتباطی میان ملت‌ها باشد، نه تهدیدی برای اقتدار سیاسی. محدودیت برای ورزش زنان، نبود حمایت مالی از باشگاه‌ها، و عدم برنامه‌ریزی برای پرورش استعدادهای نو، همه نشانه‌هایی از غفلت ساختاری در سیاست‌های حکومت نسبت به ورزش است.

از سوی دیگر، نباید فراموش کرد که در ۲۰ سال گذشته نیز، در دوران جمهوری، وضعیت ورزش افغانستان چندان بهتر نبود. با وجود میلیاردها دالر کمک خارجی، سهم ورزش در برنامه‌های ملی بسیار ناچیز بود. هیچ برنامه‌ بلندمدت و مؤثری برای توسعه زیرساخت‌های ورزشی، تربیت مربیان و کشف استعدادهای جدید تدوین نشد. بیشتر قهرمانان و چهره‌های شاخص ورزشی افغانستان در خارج از کشور رشد کردند؛ در ایران، پاکستان، کشورهای اروپایی و حتی در اردوگاه‌های مهاجران. ورزشکاران افغان بارها گلایه کردند که در کشور خود نادیده گرفته می‌شوند، اما در خارج، قدر توان و تلاششان دانسته می‌شود. این بی‌توجهی تاریخی، ریشه‌ی ضعف کنونی ورزش افغانستان است، قهرمانانی همچون روح الله نیکپا با وجودی که برای افغانستان مدال آورد؛ اما در این کشور پذیرفته نشد و اکنون در یکی از کشورهای اروپایی خدمت می‌کند.

با این همه، پیروزی اخیر تیم فوتسال جوانان، نشان داد که استعدادها در افغانستان زنده است، و اگر فرصت و حمایت فراهم شود، این کشور می‌تواند به یکی از قدرت‌های ورزشی منطقه تبدیل گردد. این پیروزی همچنین بار دیگر نقش مهاجران افغان در خارج از کشور را یادآوری می‌کند؛ همان جوانانی که با امکانات اندک، اما با روحیه‌ی بزرگ، به جهان ثابت کردند که افغانستان سرزمین توانایی‌هاست، نه محرومیت‌ها.

اما در میانه‌ی این شادی ملی، برخی صداهای تفرقه‌افکن، تلاش کردند با اظهارات توهین‌آمیز علیه ایران، این موفقیت را از مسیر خود منحرف سازند. چنین رفتارهایی نه‌تنها غیراخلاقی و غیرملی است، بلکه بزرگ‌ترین ضربه را به پیکره‌ی ورزش افغانستان وارد می‌کند. ورزش، میدان دوستی است، نه دشمنی؛ و هیچ پیروزی ورزشی نباید دستاویزی برای دشمن‌تراشی میان ملت‌هایی شود که قرن‌ها دوشادوش هم زیسته‌اند. کسانی که در فضای مجازی یا رسانه‌ها با تحریک احساسات ملی‌گرایانه افراطی، تلاش می‌کنند روابط مردم افغانستان و ایران را تخریب کنند، در حقیقت به آرزوهای ورزشی نسل جوان خود خیانت می‌ورزند.

ملت ایران در طول دهه‌ها، میزبان میلیون‌ها مهاجر افغان بوده است. در میان آنان، هزاران ورزشکار، هنرمند، و دانشجو رشد کرده‌اند و استعدادهایشان در فضای آموزشی و ورزشی ایران شکوفا شده است. بسیاری از همین قهرمانان فوتسال یا سایر رشته‌ها، بخش مهمی از مسیر پیشرفت خود را در شهرهای ایران گذرانده‌اند. این واقعیت را نمی‌توان با شعارهای احساسی یا توهین‌های سطحی انکار کرد. آنچه ملت‌های ایران و افغانستان را به هم پیوند می‌دهد، نه سیاست روزمره، بلکه پیوندهای عمیق فرهنگی، تاریخی و انسانی است.

ورزش، می‌تواند بستری برای تحکیم این پیوند باشد. هر بار که تیمی از افغانستان در برابر ایران بازی می‌کند، تماشاگران دو کشور بیش از آنکه به دنبال شکست یکدیگر باشند، از دیدن همدلی جوانان دو ملت لذت می‌برند. در استادیوم‌ها، صحنه‌هایی از احترام، دوستی و اشک شوق دیده می‌شود که فراتر از هر قرارداد سیاسی است. این احساس مشترک، سرمایه‌ای عظیم است که باید حفظ شود.

افغانستان امروز بیش از هر زمان دیگر به امید، نشاط و همبستگی نیاز دارد. پیروزی‌های ورزشی می‌تواند نسیمی از امید در فضای سنگین ناامیدی بدمد، به شرط آنکه سیاستمداران، علما و روشنفکران کشور درک کنند که ورزش، دشمن نیست، بلکه راهی برای بازسازی اجتماعی است. اگر ورزش به جای سرکوب، تشویق شود؛ اگر جوانان به جای فرار، حمایت ببینند؛ و اگر رسانه‌ها به جای تفرقه، بر وحدت و همدلی تأکید کنند، آنگاه ورزش می‌تواند به ابزاری نیرومند برای بازسازی افغانستان تبدیل شود.

ملت‌های ایران و افغانستان، دو شاخه از یک درخت تمدنی و فرهنگی کهن‌اند؛ شاخه‌هایی که در طوفان‌های تاریخ بارها خم شده‌اند اما هرگز از ریشه جدا نشده‌اند. امروز، درخشش فوتسال افغانستان فرصتی است برای یادآوری این پیوند دیرینه. پیروزی جوانان افغان باید به عنوان پیروزی تمام فارسی‌زبانان، پیروزی فرهنگ مشترک، و پیروزی امید در برابر محدودیت‌ها جشن گرفته شود.

ورزش، همان جایی است که می‌توان سیاست را کنار گذاشت و انسانیت را در آغوش گرفت. اگر حکومت‌ها نخواهند، مردم می‌توانند؛ و اگر سیاست‌ها مانع شوند، فرهنگ مشترک دو ملت، پلی می‌سازد تا شادی، دوستی و احترام همچنان میان ایران و افغانستان جاری بماند. پیروزی فوتسال، آغاز راهی تازه است؛ راهی برای بازسازی اعتماد، شناخت متقابل و تداوم دوستی میان دو ملتی که سرنوشتشان در تار و پود تاریخ، درهم تنیده است.

سخن سردبیر

لینک کوتاه

https://sarie.news/s123n
دکمه بازگشت به بالا