محاسبه توان و امکانات نظامی در برابر ایران، زیر نام آتشبس

به نظر میرسد که آتشبس میان جمهوری اسلامی و اسرائیل به معنای پایان جنگ نیست، بلکه «ورود به مرحلهای جدید از نبرد» ایران در مقابل اسرائیل است؛ زیرا هدف اسرائیل از تجاوز به خاک ایران ابعاد مختلف داشت. از جمله: نابودی زیرساختهای هستهای، بیثباتسازی سیاسی، فروپاشی نظام و تجزیه ایران که «هیچیک از این اهداف محقق نشدهاند.».
در این جنگ مردم ایران تمام اختلافات درونی خود را کنار گذاشتند و با اتحاد ملی در همنوایی و همکاری همه جانبه در برابر متجاوزین قرار گرفتند و پلان شاه پرستها و دیگر مخالفین که انتظار سقوط نظام را داشتند، همه را نقش بر آب نمودند، جنگ دوازده روزه در حقیقت تکانه ای بود برای ایران و جهان عرب که در راه اتحاد و همسویی گام های عملی بگذارند تا در برابر دشمن مشترک شان توان مقاومت را داشته باشند.
با برقراری وضعیت عادی، ایران تصفیه حساب قانونی با آژانس بینالمللی اتمی نیز دارد؛ زیرا آخرین اعلامیه آنها که کاملا مغایر اصول و نورم های تعیین شده بین المللی بود، باعث گردید تا جنگ تمام عیار به راه افتاده و علاوه بر خسارات مالی، صد ها نفر جان های شیرین شانرا در هر دو کشور از دست بدهند؛ لذا انتظار میرود که این نهاد به محکمه بین المللی کشانیده شود.
از سوی دیگر، ستون پنجم که توسط اسرائیل در خاک ایران تشکیل یافته بود و مطابق پلان موساد عمل مینمود نیز باید شناسایی و نابود گردند، کما اینکه تا کنون بسیاری از آنان شناسایی و به درک واصل شده اند؛ ولی رئوس آن چه در داخل و چه خارج از نظام باید شناسایی گردیده و بر وزن عملکردهای مخربانه شان مجازات گردند، دوازده روز فشار و ایستادگی، اقدام مقابله به مثل و ویرانی گسترده اسرائیل و در ماندگی امریکا، راهی جز آتشبس نیافتند و نهایتا تسلیم شدند؛ در میدان نبرد منطق و دانش کارساز نیست؛ بلکه انواع هایپرسونیک و خیبر شکن میتوانند موازنه را تغییر دهند که نهایتا چنین شد.
نتیجه اینکه، برنده اصلی جنگ مردم ایران و در راس آن رهبری مدبرانه آیت الله خامنهای است، بازنده جنگ، در قدم اول دولت امریکا که به نماینده گی از اسرائیل با ایران داخل جنگ شد و به تعقیب آن اسرائیل میباشد. دولت اسرائیل از زمان تشکیل و رسمیت اش الی امروز که از آن زمان تا کنون ۷۸ سال میگذرد چنین شکست و ویرانی را تجربه نکرده بود. دلیل مداخله امریکا در این جنگ ضعف و ناتوانی اسرائیل بود، زیرا افسانه شکستناپذیزی این کشور جعلی آشکار شد و امریکا، حد اقل بخاطر بلوای رسانهیی هم که شده بود آوازه حمله بر تأسیسات هستهای ایران را راه میانداخت، تا حد اقل یکی از اهداف اعلامی رژیم اسرائیل که نابودی تاسیسات هستهای ایران بود، به ظاهر تحقق یافته باشد و برای مردم اش توجیه کند که به این هدف دست یافتیم.
امروز جهان به این نتیجه رسیده است که رژیم اسرائیل بدون کمک مالی، نظامی و تسلیحاتی امریکا و متحدین ناتویی آنها، یک هفته هم به تنهایی توانایی جنگ و مقاومت در برابر قدرتهای نوظهوری همچون ایران را ندارد؛ لذا این جنگ و آتشبس محکی بود برای میزان قدرت ایران و تست بازدارندگی اسرائیل در برابر تهاجمات چند لایهای و پیچیدهای سپاه پاسداران که به همه معلوم شد نه گنبد آهنین و نه سامانه دفاعی تاد هیچکدام نمیتواند جلوگیر موشکهای ایران گردد؛ بلکه با ناگذیری در برابر قدرت ایران سر تعظیم فرود آورده و خود را از گزند موشکها عقب کشیدند.
به نظر میرسد که با اعلام آتشبس، رژیم اسرائیل و بادار اش امریکا، در حال محاسبه توان نظامی ایران و راهبردهای تهاجمی خود است، ضعفها و خلأهای بیشماری را که این افسانههای شکست ناپذیر اصلا گمان اش را نمیکردند مشاهده کردند، پس از روز سوم حمله، آسمان اسرائیل کاملا در اختیار پرندههای ایرانی بود، غرش هایپرسونیک و خیبر شکن به کابوسی برای نظامیان رژیم اسرائیل تبدیل شده بود که پس از آتشبس عموما نیازمند روان درمانی اند، با این حال محاسبه میکنند که آیا امکان نفوذ و برتری بر تسلیحات فوقپیشرفته ایرانی را دارند و یا اینکه آبرومندانه به همین آتشبس بسنده کرده و خود را از درگیریهایی که جز شکست چیزی در پی ندارد کنار بکشند، اینها همه طی روزهای آینده معلوم خواهد شد؛ اما واقعیت این است که هیچ قدرتی نمیتواند در برابر عزم راسخ ملت ایران بایستد.
یادداشت اختصاصی / خبرگزاری سریع