محبت در دل بحران؛ آزمون صبر و شفقت والدین افغان در برابر فرزندان

در جامعه‌ای چون افغانستان که فشارهای اقتصادی، بیکاری گسترده و بحران‌های اجتماعی بر همه لایه‌های زندگی سایه انداخته، خانواده‌ها بیش از هر زمان دیگری در معرض تنش و ناآرامی‌های درون خانوادگی قرار دارند. در چنین فضایی، رابطه میان والدین و فرزندان به میدان اصلی آزمون صبر، درک و شفقت بدل می‌شود. با آن‌که والدین بالفطره فرزندان خود را دوست دارند و برای خوشبختی آنان تلاش می‌کنند، گاه شرایط دشوار زندگی، این محبت و عطوفت والدین را تحت شرایط مشکلات اقتصادی و فقر در رفتار روزمره آنان پنهان می‌سازد و جای آن را خشم، تندخویی و بی‌حوصلگی می‌گیرد؛ اما حقیقت این است که در دل هر پدر و مادری، عشق به فرزند، زنده و جاودان است؛ حتی اگر در ظاهر، تندرفتاری‌هایی از آنان بروز کند، والدین در افغانستان، به‌ویژه در طبقات متوسط و پایین جامعه، بار سنگینی از مشکلات اقتصادی را بر دوش می‌کشند. بسیاری از آنان یا بیکارند، یا با درآمد ناچیز روز را به شب می‌رسانند. هزینه‌های زندگی، کرایه‌خانه، قیمت مواد غذایی و لوازم مکتب کودکان، همگی بر اعصاب و روان خانواده‌ها فشار می‌آورند. طبق آمارهای بین‌المللی، بیش از ۹۰ درصد مردم افغانستان زیر خط فقر زندگی می‌کنند؛ چنین آماری به‌خوبی نشان می‌دهد که چه حجم از استرس و نگرانی بر شانه‌های پدران و مادران سنگینی می‌کند. در این میان، طبیعی است که برخی والدین، گاه در اثر خستگی و فشار، نتوانند با آرامش با فرزندان رفتار کنند؛ اما این به معنی نبود محبت نیست؛ بلکه نشانه‌ای از بحران روانی و اقتصادی است که ریشه در ساختار جامعه دارد، نه در قلب والدین، وقتیکه پدر روز را به امید یافتن لقمه نانی در بیرون از خانه سپری نموده و شب با دستان خالی بر می‌گردد، فشار بر او مستولی شده و این فشار را در رفتار با فرزندان و اعضای خانواده به شکل خشونت آمیز بروز می‌دهد که نشان از ضعف و درماندگی پدر و یا مادر است نه اینکه بدبین فرزندان و اعضای خانواده باشند.

از دیدگاه علمی، روان‌شناسان معتقدند که استرس‌های مداوم و فشارهای مالی، بر رفتار والدین تأثیر مستقیم دارد. وقتی والدین احساس کنند که توان تأمین نیازهای اولیه خانواده را ندارند، حس ناکامی و خشم درونی شان افزایش می‌یابد. این خشم گاه به‌صورت ناخواسته در قالب پرخاشگری یا سردی عاطفی بروز می‌کند. با این حال، پژوهش‌ها نشان داده‌اند که حتی در میان خانواده‌های فقیر، سطح محبت و دلسوزی نسبت به فرزندان کاهش نمی‌یابد، بلکه تنها شیوه بروز آن تغییر می‌کند. در افغانستان نیز همین واقعیت صدق می‌کند؛ پدرانی که با زحمت کارگری نان خانه را تأمین می‌کنند، مادرانی که در سخت‌ترین شرایط لبخند بر لب دارند، همه نشانه‌ی آن محبت درونی‌اند که فقر نمی‌تواند خاموشش کند، در این میان، آموزه‌های دینی نیز تکیه‌گاه روحی بزرگی برای والدین است. خداوند در قرآن کریم وعده داده است: وَلا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَإِیَّاهُمْ” (سوره انعام، آیه 151) یعنی: «فرزندان خود را از ترس فقر مکشید، ما روزی شما و آنان را می‌دهیم.» این آیه شریفه به‌روشنی بیان می‌دارد که رزق و روزی انسان‌ها در دست خداوند است و والدین نباید از بار مسئولیت اقتصادی هراس داشته باشند. ایمان به این وعده الهی، آرامشی درونی ایجاد می‌کند و می‌تواند مانعی در برابر اضطراب و خشونت خانوادگی شود. وقتی پدر و مادر باور کنند که رزق فرزندان‌شان تضمین‌شده است، می‌توانند با قلبی آرام‌تر و زبانی مهربان‌تر با آنان سخن بگویند.

در جامعه امروز افغانستان، نوجوانان بیش از هر زمان دیگر نیاز به محبت و درک دارند. دوران نوجوانی مرحله‌ای حساس در شکل‌گیری شخصیت است؛ سنی که فرزند به‌دنبال هویت، استقلال و احترام است. اگر در این سن والدین با تندی و تحقیر با فرزندان رفتار کنند، نتیجه آن از بین رفتن اعتماد به نفس و سرخوردگی است. نوجوانی که حرف اش در خانه شنیده نمی‌شود و رفتارهایش درک نمی‌گردد، در جامعه نیز احساس بی‌ارزشی خواهد کرد. در مقابل، اگر والدین با صبر و مهربانی با فرزند رفتار کنند، حتی در سخت‌ترین شرایط، فرزند روحیه‌ای قوی و متعادل پیدا می‌کند، روان‌شناسان خانواده تأکید می‌کنند که تحقیر یا خشونت کلامی، اثراتی عمیق‌تر از خشونت فیزیکی بر روان کودک می‌گذارد. کودکانی که مدام مورد سرزنش قرار می‌گیرند، در بزرگسالی یا به انسان‌های گوشه‌گیر و افسرده بدل می‌شوند یا به خشونت روی می‌آورند. در مقابل، خانواده‌هایی که حتی در فقر و تنگدستی، ارتباط عاطفی را حفظ می‌کنند، فرزندان‌شان معمولاً با اعتماد به نفس بالا و روحیه همکاری رشد می‌کنند، در واقع، فرزندان همانند درختانی تازه غرس شده هستند که در زمین خانواده کاشته می‌شوند. اگر این درختان با محبت، صبر و تغذیه روحی مناسب پرورش یابند، به درختان پربار و استوار بدل می‌شوند. اما اگر در معرض طوفان خشونت، تحقیر و بی‌توجهی قرار گیرند، ریشه‌های‌شان سست شده و در برابر چالش‌های زندگی تاب نمی‌آورند. در افغانستان امروز که بحران‌ها یکی پس از دیگری رخ می‌دهد، تنها خانواده‌های صبور و مهربان می‌توانند نسلی سالم و امیدوار پرورش دهند.

والدین باید بدانند که فشار زندگی ابدی نیست. روزهای سخت می‌گذرند، اما اثر رفتارها در روح فرزند تا آخر عمر باقی می‌ماند. لبخندی که امروز به چهره فرزند هدیه می‌دهند، شاید فردا نوری شود در دل تاریکی‌هایش. در حالی‌که یک کلمه‌ی خشن، می‌تواند در ذهن کودک زخمی ماندگار بر جای گذارد. از این‌رو، در میان تمام دشواری‌های زندگی، حفظ آرامش در خانواده و محبت به فرزند، بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاری برای آینده است. در بُعد اجتماعی نیز، خانواده‌هایی که روابط سالم و محترمانه میان والدین و فرزندان دارند، به‌طور طبیعی در برابر بحران‌های جامعه مقاوم‌ترند. وقتی کودک در خانه احترام می‌بیند، در جامعه نیز قانون‌مدار و صلح‌جو بار می‌آید. بنابراین، احترام والدین به فرزندان، تنها یک وظیفه اخلاقی نیست، بلکه بنیان ثبات اجتماعی و فرهنگی کشور است. افغانستانی که در آن خانواده‌ها به فرزندان خود با احترام و محبت بنگرند، جامعه‌ای خواهد داشت که خشونت در آن کمتر و امید در آن بیشتر است.

بی‌تردید، دشواری‌های اقتصادی و فشارهای روزمره زندگی در افغانستان واقعیتی انکارناپذیر است. اما همان‌طور که قرآن فرموده، امید و توکل باید چراغ راه خانواده‌ها باشد. والدین با توکل به خدا و حمایت عاطفی از فرزندان می‌توانند از بحران‌ها عبور کنند. آنان باید فرزندان‌شان را به فعالیت، تحصیل و کارهای کوچک تشویق کنند تا حس مسئولیت و مشارکت در خانواده افزایش یابد. وقتی نوجوان احساس کند که بخشی از راه‌حل است، نه بخشی از مشکل، روحیه‌اش شکوفا می‌شود، در نهایت، احترام والدین به فرزندان، نشانه ضعف نیست، بلکه اوج بلوغ عاطفی است. پدر و مادری که با همه مشکلات، همچنان لبخند می‌زنند، حرف فرزندان خود را با دل و جان می‌شنوند و به او محبت می‌کنند، در حقیقت ستون‌های اصلی جامعه را استوار نگه می‌دارند. فقر و بحران می‌آیند و می‌روند؛ اما محبت والدین، میراثی است که نسل‌ها را نجات می‌دهد. در این سرزمین خسته از جنگ و فقر، شاید بهترین جهاد، همین باشد؛ صبر در برابر مشکلات و مهربانی در برابر فرزندان.

نویسنده: محمد امین فرهمند

لینک کوتاه

https://sarie.news/a1157s
دکمه بازگشت به بالا