مذاكرات صلح امریکا و طالبان و نتايج آن

مذاكرات صلح افغانستان در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ در تابستان 1397 (سپتامبر 2018) با حضور زلمی خلیل‌زاد به عنوان نماینده ارشد امریکا و نمایندگان طالبان به صورت رسمی آغاز شد و در فبروری 2020 توافق­نامه صلح میان طرفین به امضاء رسید. در مراحل و دورههای آغازین مذاکرات امریکا و طالبان گفته می­‌شد که طالبان به لزوم تعیین جدول زمانی خروج نیروهای خارجی از افغانستان اصرار داشت، اما امریکا نخست، خواستار آغاز مذاکرات بین‌الافغانی و برقراری آتش‌بس در افغانستان بود. هم­ زمان با برگزاری دور نهم گفت‏گوهای امریکا و طالبان در دوحه در اواخر ماه اسد و اوایل سنبله 1398، خبر توافق نمایندگان مذکور در خصوص ایجاد حکومت موقت برای یک دوره ۱۴ ماهه در افغانستان و تعویق برگزاری انتخابات ریاست جمهوری منتشر شد. اما با وقوع انفجار در نزدیکی سفارت امریکا در کابل توسط طالبان و کشته شدن یک امریکایی، ترامپ خبر خاتمه مذاکرات صلح را رسانه­‌ای نمود. مذاکرات پس از سفر ترامپ به افغانستان در ماه قوس 1398 مجدداً از سر گرفته شد اما در ماه قوس به دلیل حمله طالبان به یک مرکز صحی نزدیک پایگاه هوایی امریکا در بگرام مذاکرات بار دیگر متوقف گردید. مذاکرات صلح در اواخر جدی 1398 پس از نظر موافق طالبان برای  کاهش خشونت‌ها از سر گرفته شد و نهایتاً در ماه حوت سندی با عنوان”موافقتنامه رسیدن به صلح در افغانستان” میان امریکا و امارت اسلامی در 29 فبروری 2020 امضاء گردید که البته بلافاصله پس از طرح عنوان امارت اسلامی، امریکا گفت که “امارت اسلامی” را به عنوان دولت به رسمیت نمی‌شناسد بلکه “گروه طالبان” را به رسمیت می­‌شناسد. قرار شد مذاکرات بین افغان­‌ها نیز در تاریخ 10 مارچ آغاز شود. بر اساس سند امضاء شده میان نمایندگان طالبان و امریکا، واشنگتن متعهد می­‌شود که: 1- تمام عملیات‌های نظامی علیه طالبان را متوقف نماید. 2- همه نیروهای امریکایی و بین­‌المللی حاضر در خاک افغانستان از این کشور خارج شده و پایگاه­‌های آن­ها ظرف چهارده ماه تخلیه شود. 3- همه تحریم­‌ها علیه طالبان ظرف شش ماه آینده برداشته شود. 4- امریکا تلاش می­‌کند که دولت کابل حدود پنج هزار اسیر طالب را از زندان آزاد کند. البته این تعهدات مشروط به این است که طالبان نیز به تعهدات خود از قبیل: 1- کاهش سطح خشونت در افغانستان به مدت یک هفته، 2- توقف عملیات نظامی علیه نیروهای امریکایی و خارجی،  3- شروع مذاکرات با سایر افغان­‌ها ظرف ده روز برای آتش­بس و صلح، 4- جلوگیری از استفاده گروه­‌های مسلح تروریستی از خاک افغانستان برای رفع تهدید منافع امریکا و متحدان او عمل نماید.

 

اهم اهداف امریکا در مذاكرات صلح با طالبان

1-) توجه به رویکرد سیاسی به جای رویکرد نظامی: فرسایشی شدن جنگ افغانستان، افزایش تعداد سربازان امریکایی کشته یا مجروح شده در جنگ، هزینه­‌های هنگفت مالی صرف شده در کشور، وجود مشکلات ساختاری در افغانستان، شکست در پروژه دولت‌ – ملت­‌سازی در افغانستان، عدم توان امریکا در شکست قطعی طالبان، بهره­ مندی و به اصطلاح سواری رایگان همسایگان افغانستان (که بعضاً رقیب و دشمن امریکا نیز محسوب می­‌شوند) از شرایط افغانستان اما به هزینه دادن امریکا، لزوم مهار قدرت و نفوذ رو به افزایش چین و …؛ باعث شد بسیاری از تحلیل­گران امریکایی به این نتیجه برسند که سیاست­مداران کاخ سفید بایستی در خصوص نحوه حضور نیروهای امریکایی در افغانستان تجدیدنظر کنند و از رویکرد صرفاً نظامی در جنگ دوری کرده و رویکرد سیاسی را بیشتر مورد توجه قرار دهند. البته این تغییر رویکرد، باعث کاهش نقش و اهمیت استراتژیک افغانستان برای امریکا نمی­‌شود، بلکه ابزار دست­یابی امریکا به اهدافش تغییر می­‌کند.

 

2-) خروج نیروهای امریکا از افغانستان: دونالد ترامپ در دوران رقابت‌های انتخاباتی سال 2016 بر لزوم خروج نیروهای امریکا از افغانستان تأکید داشت. زمانی که وارد کاخ سفید شد، با علم به اینکه امکان شکست قطعی طالبان در جنگ وجود ندارد، در نهایت، دستور مذاکرات رسمی با طالبان را صادر کرد تا آنها را وارد یک فرآیند سیاسی کند و از این مسئله به عنوان دستاورد دولت خود در افغانستان نام ببرد که این غائله در سال 2021 ختم و نیروهای امریکایی کاملا افغانستان را ترک کردند.

پس از حمله امریکا به افغانستان در سال 2001، هر چند حضور نظامی امریکا در نزدیکی مرزهای چین مطلوب پکن نبود، اما به دلیل مبارزه امریکا با گروه­‌های تروریستی بعضاً ضد چینی در افغانستان، چین از حضور امریکا در افغانستان و پرداخت هزینه­‌های گزاف جانی و مالی ایالات متحده منتفع گردید. چین نیز به مانند روسیه از ناامنی و بی­‌ثباتی در افغانستان استقبال نمی­‌کند، چرا که این موضوع، موجب ضربه زدن به منافع اقتصادی پکن و نیز تهدیدات امنیتی ناشی از سرایت ناامنی­‌ها از افغانستان به سین­کیانگ می­‌شود. به همین دلیل بود که چین در روند تقنیع طالبان برای حضور در گفتگوهای صلح و پیشبرد آن به نقش­ آفرینی پرداخت. پس از امضای توافقنامه صلح طالبان و امریکا، پکن که این توافق­نامه را بیشتر در راستای منافع امریکا ارزیابی می­‌کند، بر خروج مسؤلانه امریکا از افغانستان تأکید داشت و نسبت به تبعات ناشی از این خروج هشدار داده بود، پکن با آگاهی در خصوص روند پیچیده گفتگوهای بین­‌الافغانی، نگاه خوش‌بینانه به این گفتگوها نداشت و از احتمال برهم خوردن روند صلح میان افغان­‌ها و وخامت اوضاع امنیتی افغانستان نگران بود. هر چند روابط استراتژیک پکن و اسلام­‌آباد در پرتو ارتباط پاکستان با طالبان می­‌توانست به طور غیرمستقیم به نفوذ چین در افغانستان کمک کند؛ اما چین تا ختم حضور امریکا در افغانستان نقش مداخلانه جویانه ایفا نکرد؛ بلکه از زوایای اقتصادی قراردادهای اقتصادی همچون استخراج معادن با دولت پیشین به امضا رساند که آن هم به دلائلی تحقق نیافت و تا کنون کشور چین در این زمینه پا پیش نگذاشته است.

با وجود تمام بازی‌های پر چالشی که در قبال سرنوشت افغانستان جریان داشت؛ اما تا کنون که چهارسال از آن زمان می‌گذرد کماکان مردم افغانستان در فقدان یک دولت مشروع ملی به سر می‌برند؛ امریکا که اختیارات پروسه صلح را به زلمی خلیلزاد سپرده بود، او صرفا برای در دست داشتن برگ برنده برای کمپاین‌های انتخاباتی ترامپ، وضعیت را به گونه‌ای مدیریت کرد که صرفا امریکایی‌ها خارج گردند و هیچگونه انتقال مسالمت آمیز قدرت صورت نگیرد و افغان‌ها همچنان در خلأ قدرت باقی بمانند که تبعات امروزه آن مهاجرت میلیونی افغان‌ها به کشورهای همسایه و سائر کشورهای جهان یک چالش جدی برای این کشور جنگ زده و فقیر محسوب می‌گردد، امروز که خلیلزاد برای وضعیت مهاجرین نوحه سرایی می‌کند و خود را در قبال اوضاع مهاجرین اخراج شده از کشورهای همسایه مسئول می‌داند، این وضعیت پنج سال پیش توسط خلیلزاد سناریو نویسی گردید و اکنون نتیجه اش را پیش چشمان خود شاهد است که مهاجرین در چه وضعیتی به سر می‌برند، سقف فقر و بیکاری تا کجا بیداد می‌کند اوضاع ترک تحصیل اجباری دختران افغان در این قرن علم و آگاهی در کجای کار قرار دارد و هزاران چالش‌های جنسیتی و اجتماعی دیگری که بر مردم این سرزمین تحمیل گردیده است از نتایج مذاکرات صلح امریکا است که پنج سال پیش از حالا رقم خورد و ملت بیچاره افغانستان را در گرداب سردرگمی و بلاتکلیفی رها کرد؛ کجاست پروسه دولت انتقالی، کجاست شعارهای حقوق بشری و دهها سئوال این چنینی که خلیلزاد و بادار اش ترامپ باید پاسخ بگوید؛ اگر پاسخگو نیستند بهتر است بر زخم این مردم نمک نپاشند و در قبال سرنوشت مردم افغانستان سکوت نمایند تا خود مشکلات شان را حل و راهی برای نجات از این معضلات فلاکت بار بیابند.

دکمه بازگشت به بالا