مرگ یوسا؛ ادبیات همه چیز یا هیچ چیز

روز گذشته خبر موت یوسا، نویسنده‌ی که نوبل ادبیات را گرفته است، نشر شد. این خبر تکانی در دنیای ادبیات و ادبیات داستانی بود؛ زیرا یوسا زبان ادبیات داستانی و از بزرگ‌ترین نویسندگان این حوزه بود.

نویسنده:

شیون شرق

بارگاس یوسا تکرار می‌کرد ادبیات مهم است، ادبیات می‌ماند و ادبیات قابل قدر است. هرگاه از او پرسیده می‌شد ادبیات چه ارزشی دارد؟ می‌گفت ادبیات خود ارزش است.

یوسا که به تازگی درگذشت اما گفته‌ها، نظریات و کارکردهایش مهم و مورد ستایش است. او می‌گفت فرهنگ در حال مردن است؛ ادبیات دارد به دشواری نفس می‌کند و سیاست هم چیزی جز فریب، اصلاح و غرق شدن در مادیات و عیش دنیا نیست.

در یک مصاحبه‌ وقتی از او سوال شد که چرا ادبیات را دوست داری؟ جواب داد: ادبیات یاری‌ام می‌کند تا زندگی کنم. او بعدها هرباری با این‌طور سوالات مواجه می‌شد، همین پاسخ یا پاسخ‌های شبیه این را ارائه می‌کرد و حتا این جمله را چنان تکرار کرد که در مقاله‌هایش متبلور شد. این مقوله یا جمله اصلا از تودوروف، نظریه‌پرداز فرمالیست بلغار است‌که ادبیات را دلیل زیستن می‌دانست. یوسا نیز ادبیات را دلیل نفس کشیدن و ادامه زندگی می‌دانست و برای همین این مقوله پاسخ هرپرسش مربوط به این حوزه و حوزه زنده بودنش بود.

یوسا در همین مصاحبه گفت «ادبیات همه چیز» است. مقوله مشهور ژرژر باتای، فیلسوف فرانسوی را تکرار کرد. ژرژر باتای می‌گفت: « ادبیات یا همه‌چیز یا هیچ‌چیز.»

یوسا شدیدا تمایل به خوب نوشتن داشت. رمان «سال‌های سگی» چیزی جز این خوب نوشتن نیست: نثر روان و جدی، جملات بامعنا و ظریف، زبان منحصر به متن و موسیقی زبان، که همه نشانه‌ای خوب نوشتن است.

او معتقد بود که ادبیات اصلا انتزاعی نیست؛ بسیار صریح است، خیلی واقعی است. ادبیات باید جدی پیگیری شود؛ تازگی، شعله، کشف و رقص داشته باشد.

باری از یوسا سوال شد که نوشتن چیست؟ مقوله‌ای فلوبر را در جواب سوال‌کننده ارائه کرد؛ این‌که «نوشتن شیوه‌ای از زندگی است.» و بعد تاکید کرد باور دارد کلا این حرف درست است، برعلاوه این‌که «نوشتن به‌نوعی از خود گذشتگی است.»

یوسا می‌گفت هرنویسنده جاسوس است؛ جاسوس جامعه‌ی خود، جاسوس خود و جاسوسی‌که معلومات را از چار کنج: ذهن، طبیعت، بیرون و انسان‌های دیگر جمع می‌کند و پرورش می‌دهد. او معتقد بود ادبیات داستانی بازتولید نیست؛ آنچه ام‌روز بیش‌تر رایج شده-بازتولید، کپی محتوا، ارائه آنچه قبلا به زبان دیگر ارائه شده است. یوسا باورداشت که ادبیات کشف است، تولید است و تولید است. حالاکه می‌بینیم این کشف و تولید در ادبیات داستانی افغانستان در حاشیه قرار دارد؛ ادبیات داستانی افغانستان بیش‌تر بازتولید، قصه‌نوشتن، کپی محتوا و… است.

یوسا تاکید داشت ادبیات کشف است، تازگی است، تولید است، موسیقی و رقص و زندگی است؛ بازتولید، نوشتن زیاد، ارائه آنچه ارائه شده نیست یا نوشتن هرچه اتفاق افتاده. کار یک جاسوس کشف است، کشف آنچه لای لایه‌ها پنهان و از چشم‌ها دور است، و آنچه در میدان است، همه می‌بینند و تجربه می‌کنند.

یوسا معمولا مطالب تاریخی و تجربیات شخصی خود را نوشته است. اما نه هر تجربه؛ تجربه‌های که نوبل را نصیبش کرد و برایش جایگاه جهانی ببخشید.

لینک کوتاه

https://sarie.news/s156a
دکمه بازگشت به بالا