مضرات غیبت از منظر جامعه شناسی

غیبت در فرهنگ های زبان به معنی در غیاب کس سخن گفتن است. در فهم دینی و عوام بدگویى به حیثیت و آبروى افراد، یعنی در غیاب شخصى کارهاى بد و ناپسند شخصی و یا عیوب و نقائص جسمى و اخلاقى او را به گونه اى براى دیگران بازگو کردن است؛ غیبت کردن به معنی گفتن بدیهای یک فرد در جمعی که او در آن غایب باشد به کار میرود. اصطلاح دیگری که معادل معنای غیبت است، پشت سر کسی بدگویی کردن یا پشت سر کسی حرف زدن است؛ این دیگرفرق نمیکند که آن بدی در او باشد یا نباشد، مانند اینکه بگویی: فلان کس کوتاه قد یا بلند قد یا سیاه چهره است، یا در نسب او باشد، مانند اینکه بگویی: او پسر گاو سوار است یا بچه جوالی است؛ یا در صفات و افعال او باشد، مانند اینکه بگویی: فلانی بداخلاق است یا بخیل و متکبّر است و مسایل دیگر که منسوب به او باشد و اگر به بدی یاد شود. سخن راندن در مورد افراد بطور کل ممنوع نیست در برخی موارد حتی ضروری پنداشته میشود تا جامعه از افراد فاسد و مضر فاصله بگیرند!
ازین رو بر اساس علم جامعه شناسی پدیده ای پشت سرگویی و یا غیبت را میتوان به منفی ومثبت تقسیم نمود! قبل از پرداخت به غیبت منفی؛غیبت می تواند به اشکال مختلف ازجمله کتاب ومقاله که نویسنده و مؤلف کتابی، از شخص معینی سخن به میان آورد و حرف او را به صورت زشت و نامطلوبی جلوه دهد، مگراینکه غرض معقول و موجهی باشد، مانند طرح مسایل علیای کشورو وحدت ملی و… . به همین ترتیب با زبان، اشاره ها و کنایه ها و حتی به صورت طنز باشد بخاطریکه که انسان در حالت شوخی و طنز آزادی بیشتری برای بیان سخنان خود احساس می کند و مطالبی را که به صورت جدی جرات نمیکند، به سهولت و بدون ترس در پوشش طنز و خنده مطرح کند.یا اینکه فردی می گوید: «فلانی خوب است، ولی…» بعد سکوت می کند. و زمانی به صفت انسان خیر اندیش می گوید: «خدا عاقبت او را به خیر کند.» ، می خواهد بگوید من غیبت نمی کنم در حالیکه هم غیبت وهم ریا کاری وهم فضل فروشی میکند! جامعه شناسان به این باور هستند که غیبت منفی یک عمل خلاف معقولیت است که موجب بروز مشکلات متعدد اجتماعی میشود، غیبت منفی همان است که دین آنرا روا نمی دارد؛ غیبت از آن جمله گناهانی است که به طور مستقیم شخصیت انسان ها را زیر سؤال می برد و گاهی آن را در نظر دیگران بی ارزش می کند؛ چرا که غیبت، همان گفتن سخن ناروا و به دور از حقیقت پشت سر دیگران و ترور شخصیت است، این پدیده چه در سطح فردی و چه جمعی همبستگی اجتماعی را از هم می پاشاند، همبستگی اجتماعی یعنی احساس یکی بودن در عین داشتن تفاوتهای فردی، احساس متقابل و حس همکاری قوی در بین اعضای جامعه است. رعایت پیوندها و وحدت کل جامعه، عنصر قوام بخش همبستگی اجتماعی است. و یکی از پدیدههایی که در همبستگی اجتماعی رخنه ایجاد میکنند و باعث ازهم پاشیدگی جامعه میشوند همین غیبت منفی است.
بدین ترتیب به خوبی میتوان قضاوت نمود که چگونه غیبت در جامعه اثر میگذارد و چه کارکرد منفی دارد! بدون تردید در روابط اجتماعی نوعی رقابت جمعی هم شکل میگیرد، این رقابت اگر براساس اصول و ارزشها باشد، کار مبارک و زیباست، اما اگر براساس منافع شخصی و خود خواهی باشد، عمل خلاف قانون و ضد ارزش وزشت است. بعضی از افراد که دارای منطق قوی و راه و رسم صحیحی نیستند، برای اینکه در میدان رقابت اجتماعی رقیب خود را از صحنه بیرون کنند، با ذکر عیوب آنها و رواج دادن غیبت، این امر را ممکن میسازند. با نگاه جامعه شناسانه به مسائل کنونی کشور مشخص میگردد که یکی از مشکلات کنونی رقابتهای اجتماعی در کشور ما از همین نقطه سرچشمه میگیرد. جالب است که همین رقابتهای غیر مشروع باعث میگردد تا یگان ژور نالیست از مرز خود عبور کند و دیگر تحت نام مصاحبه ویا طنز وخنده رهبران و شخصیت های ملی را به تمسخر بگیرند این یک بد اخلاقی مطلق است که کمیدین جایگاه و سرحد هنر به خصوص در جامعه سنتی مان را رعایت نمیکند ! این دیگر غیبت منفی و ضد همبستگی ملی ومیدان دادن به بی اعتمادی در جامعه است. در این وضعیت افراد جامعه نمیدانند، چگونه با هم تعامل و ارتباط صحیح برقرار کنند، زیرا با رواج غیبت منفی تحت هر عنوان که باشد؛ هیچکس دیگری را قبول ندارد و اعتماد به همدیگر سلب میشود و از همین جا اثر دیگر غیبت در جامعه نمودار میشود که آن برهم زدن یا بینظمی اجتماعی است. واما آنچه به غیبت مثبت ارتباط میگیرد در آن باید امنیت کشور، ملت و افراد مطرح باشد، بطور مثال غیبت از کسی که چه در روابط شخصی و چه عمومی مضر است، مشروع است. کسی که با نشر عقاید ماجراجویانه و ترویج مبانی ناحق و شهرت طلبانه، سعی در تخریب اقوام افغانستان منافع ملی و گمراه کردن دیگران دارد، غیبت اش دینی، وطنی و وجدانی است؛ بدین معنی که میتوان با ذکر نام و خصوصیات فرد، اعتقاد باطل، انحراف فکری و عقیدتی ضررهای گرویدن به او را آشکار کرد و به جامعه معرفی نمود. با نشر کتاب، مقاله و غیره، میتوان مبانی افرادی را که با انواع تفکرات وارداتی و مضر، درپی تضعیف همبستگی ملی و افغانستان واحد هستند، مورد نقد قرار داد و افکار آنها را زهری اعلان نمود که این امر نه تنها غیبت محسوب نمیگردد، حتی بر علما دینی ودانشمندان لازم است تا از افکار گمراه کننده که هدف شان از هم پاشی وحدت جامعه ماست؛ جلو گیری نمایند !
همبستگی در واقع احساس مسئولیت متقابل بین چند نفر یا چند گروه است که از آگاهی و اراده برخوردار باشند، همبستگی میتواند شامل پیوندهای انسانی و برادری بین انسانها به طور کلی یا حتی وابستگی متقابل حیات و منافع آنان باشد. « همبستگی اجتماعی متضمن آگاهی اخلاقی مبتنی بر تقابل و مسئولیت است، دعوت به احراز این ارزشها و احساس الزام متقابل است».غیبت کردن غیرواقعی ودروغین موجب بروز یک پدیده دیگری به نام «نفاق» میشود؛ یعنی افراد یکدیگر را قبول ندارند و در غیاب هم از یکدیگر غیبت میکنند، اما وقتی با هم مواجه میشوند، چنان با هم برخورد کنند که گویا صددرصد یکدیگر را قبول دارند و مشکلی بین آنها نیست، در حالی که واقع امر این چنین نیست. اینگونه غیبتها معولا از ترس قدرت ویا برهم خوردن روابط ظاهری رفاقت ویا فامیلی افراد ناشی میگردد!یکتعدادمحدود افراد دیگرهستند که از ترس همین روابط وبر ملا شدن نواقص وعیوب خود از آن دوری می نمایند و فکر میکنند که از این طریق اعتماد حفظ میگردد! نیچه فیلسوف آلمانی میگوید: « در حقیقت، غیبت تجلی رشک و نفرت فرو خورده ی گروههای محروم اجتماعی است». علاج اصلی هر مریضی، فقط در صورت یافتن عوامل بیماری و اصلاح آنها امکان پذیر است. درباره غیبت منفی هم باید سراغ ریشه های آن در خود برویم که مهم ترین آنها انحصارطلبی، خودبینی، حسد، انتقام جویی، کینه توزی و شوخی و سرگرمی است. پس برای رها شدن از غیبت، ابتدا باید این ریشه ها را از میان برد.حرف اخیر اینکه اعتقادات و باورهای هر فردی از طریق ارتباطات اجتماعی شکل میگیرد که بیشترین این تماس از سوی خانواده است. فلهذا خانواده در این زمینه نقش مستقیمی دارد و بعد بر حسب اولویت تماسهای اجتماعی، این امر مهم بر عهده مکتب، رسانه ها، نهادهای فرهنگی و به طور کلی همه مسئولین فرهنگی است که آنها میتوانند در ابتدا از طریق اصلاح خود و سپس با بکارگیری شیوه های مؤثر، قدمی در دفع این پدیده بردارند.
نویسنده: محمد زمان احمدی