منافع چند جانبه افغان-ترانس برای افغانستان و منطقه

کشور ما در موقعیتی قرار دارد که چهار منطقه از پر جمعیتترین مناطق جهان؛ آسیای جنوبی، آسیای مرکزی، خاورمیانه و خاور دور را به هم متصل و به عنوان چهارراه حیاتی بین این مناطق عمل میکند که به دلیل همین موقعیت میتواند برای شبکه تجاری کشورهای اوراسیا حیاتی باشد. افغانستان با وجود داشتن منابع غنی، برای چندین دهه در ناآرامیهای سیاسی و مدنی به سر میبرد؛ اما راه خود را به سوی اتصال منطقهای از طریق راههای تجارت ترانزیتی هموار میکند تا وضعیت اقتصادی خود را تثبیت کند.
همچنین کشورهای ذینفع در منطقه آسیای مرکزی و جنوب آسیا پویاییهای ژئواکونومیک را درک کرده و سعی دارند اختلافهای ژئوپلیتیکی خود را برای پیشرفت و صلح در منطقه کنار گذارند. در همین راستا، زیرساختهای جادهای و راهآهن برای گسترش یکپارچگی اقتصادی و تقویت ارتباط منطقهای مورد نیاز است. یکی از این پروژهها، توافقنامه ترانزیتی خط آهن ترانس- افغان است که سه کشور ازبکستان، افغانستان و پاکستان را به یکدیگر متصل میکند تا افقهای تجاری خود را گسترش دهند.
خط ریلی ترانس – افغان به طول ۵۷۳ کیلومتر از ازبکستان، افغانستان و پاکستان عبور کرده و ترمذ در جنوب ازبکستان را از طریق ولایت بلخ به پیشاور متصل میکند. این پروژه به دلیل عبور از منطقه کوهستانی هندوکش در ارتفاع ۳۵۰۰ متری به یکی از مرتفعترین خطوط ریلی در جهان تبدیل میشود.
پروژه ریلی ترانس – افغان با هدف دسترسی آسان به مسیر دریایی برای کشورهای محصور در خشکی آسیای مرکزی، اقتصادی و کوتاهترین مسیری است که این منطقه را به بنادر پاکستان متصل میکند و ظرفیت سالانه بار آن تقریباً ۲۰ میلیون تن خواهد بود. همچنین این خط آهن، ازبکستان و سایر کشورهای آسیای مرکزی را به اقیانوس هند نزدیکتر میکند و زمان مورد نیاز برای تحویل کالا از ازبکستان به بنادر دریایی پاکستان را از ۳۰ تا ۳۵ روز به ۱۰ تا ۱۵ روز کاهش میدهد. انتظار میرود هزینههای حمل و نقل نیز ۳۰ تا ۳۵ درصد کاهش یابد.
این خط آهن به عنوان پل اتصال ازبکستان محصور در خشکی به بنادر پاکستان عمل خواهد کرد که کل هزینه این پروژه تقریباً ۵.۹ میلیارد دالر برآورد میشود که درهای آن برای سرمایهگذاران مستقیم طرفهای از جمله اتحادیه اروپا باز است.
اکنون این پروژه منتظر سرمایهگذاریها، امکانسنجی و مهمتر از همه شناخت جامعه جهانی است. در دولت قبلی افغانستان، بانک جهانی آمادهسازی مطالعات امکانسنجی برای کریدور ترانس- افغان را اعلام کرد اما اتفاق خاصی روی نداد. البته پیشتر بانک جهانی، بانک توسعه آسیایی، بانک اروپایی بازسازی و توسعه، بانک سرمایهگذاری اروپا، بانک توسعه اسلامی و بانک سرمایهگذاری زیرساخت آسیا برای سرمایهگذاری در این پروژه ابراز علاقه کرده بودند.
اکنون نیز احتمالاً کشورهای اروپایی پرونده حقوق بشری طالبان را به امکان سرمایهگذاری در این پروژه ربط دهند اما باید توجه داشت که پس از خروج ایالات متحده، دولت چین نفوذ زیادی در این کشور بویژه بخش اقتصادی و حوزه معدن داشته از همین روی بحثهایی مانند وضعیت حقوق بشر در افغانستان نمیتواند در اولویت منافع اروپاییها باشد چون هرگونه تعلل در آن موجب ورود چین به این پروژه خواهد شد. باید توجه داشت که اروپا همیشه به دنبال افزایش نفوذ خود در آسیای مرکزی بوده که افغانستان به نوعی میتواند دروازه آن باشد. اروپا سعی کرد با افزودن قزاقستان به کشورهای اروپایی در این امر موفق شود که این گونه نشد و هنوز نفوذ روسیه و چین، حتی ترکیه و ایران بسیار بیشتر از نفوذ اروپا در آسیای مرکزی است. بنابراین سرمایهگذاری و حمایت اروپا از طرحهایی مانند ترانس – افغان برای بروکسل حیاتی خواهد بود.
در مقابل، چین نیز به دنبال تقویت حضور خود در افغانستان است و زیرساختهای جادهای و راهآهن برای گسترش یکپارچگی اقتصادی و تقویت ارتباط منطقهای مورد نیاز این کشور خواهد بود. چین نه تنها از طریق طرح کمربند و جاده بلکه از طریق دیگر پروژههای توسعه اقتصادی، نقش مهمی در اتصال منطقهای و ترویج صلح ایفا کرده است. در شرایطی که جهان غرب تقریبا کمکهای اقتصادی به افغانستان را متوقف کرده، چین در تلاش است که این شکاف را از طریق سرمایهگذاری پر کند و درباره این پروژه اعلام میکند که میتواند آن را تأمین مالی کند. باید توجه داشت که پکن، افغانستان را پلی میداند که آسیای مرکزی و جنوبی را به هم پیوند میدهد.
در مجموع، موقعیت افغانستان از نظر استراتژیک برای چین ایدهآل است و مسیرهای کوتاه و مقرون به صرفه را برای جادهها، راهآهن، خطوط لوله و خطوط انتقال برق و همچنین برای تجارت کالاهای کانتینری بین آسیای مرکزی و جنوب آسیا ارائه میدهد. چین ششمین صادرکننده بزرگ محصولات به بازارهای افغانستان است. از نگاه پکن، توسعه زیرساختها همراه با ثبات بالقوه و یک محیط امنیتی بهتر، میتواند کلید اتصال اقتصادی و منطقهای برای افغانستان در سالهای آینده باشد. براساس ادعای برخی از مقامها، پروژه افغان ترانس برای بیش از ۵ میلیون نفر شغل ایجاد کرده و ۱۵ میلیون نفر در منطقه از آن بهرهمند میشوند. مهمتر از همه، دسترسی افغانستان و ازبکستان محصور در خشکی را به بنادر پاکستان فراهم میکند که مزیت بزرگی از نظر تجارت است.
اکثریت مردم افغانستان در معرض خطر ناامنی غذایی و فقر قرار دارند و احداث زیرساخت بزرگ خط ریل میتواند به مردم افغانستان در کسب رفاه کمک کند. حتی براساس برخی اظهارات، این کریدور میتواند تولید ناخالص داخلی منطقه را دو برابر کرده و صلح و ثبات را برای ساکنان به ارمغان بیاورد. اما شاید بیشتر از همه کشورها، برای حاکمیت کنونی افغانستان حیاتی باشد که به دنبال کسب درآمد بیشتر و گسترش نفوذ خود در بین مردم است.
یکی از مهمترین بخشهای اقتصادی که در کنار درآمدهای ترانزیتی میتواند در راستای فقرزدایی به افغانستان کمک کند، توسعه معدن بوده که براساس برخی برآوردها بین یک تا سه تریلیون دالر ارزشگذاری شده است. برای نمونه، یک کنسرسیوم چینی پس از برنده شدن در مناقصه سال ۲۰۰۸، کار را در معدن مس عینک “دومین ذخیره مس جهان” آغاز کرد، اما پیشرفت محدود داشت.
نبود زیرساختهای ریلی در کنار بیثباتی سیاسی از مهمترین عوامل عدم توسعه معدن بویژه صادرات سنگ آهن بوده که احتمالاً ترانس – افغان میتواند این شکاف را پر کند. اگر چه خط ریلی جدید در مقایسه با برخی از چشماندازهای بزرگتر برای کشور گام اولیه تلقی میشود، اما میتواند تجارت مناطق شمالی را تحریک کند. باید توجه داشت که این خط از بندر خشک “حیرتان” در مرز ازبکستان شروع میشود که بخش بزرگی از واردات افغانستان را به خود اختصاص میدهد. بنابراین تکمیل این کریدور ریلی نقش مهمی در توسعه و صادرات معادن کشور خواهد داشت.
ازبکستان محصور در خشکی به دلیل اتصال به هر چهار کشور دیگر آسیای مرکزی به عنوان “هاب”/ نقطه اتصال مرکزی این منطقه شناخته میشود. این کشور در سالهای اخیر تلاشهای خود را برای دسترسی به آبهای آزاد افزایش داده که یکی از آنها ابراز علاقه به پیوستن به «توافقنامه چابهار» بین سه کشور هند، ایران و افغانستان برای اتصال به خلیج فارس است.
به باور کارشناسان یکی از اهداف اصلی تاشکند از راهاندازی این کریدور، کاهش وابستگی خود به روسیه است. تاشکند برای انتقال ۸۰ درصد تجارت خارجی خود به زیرساختهای حمل و نقل اوراسیا از طریق قزاقستان، قرقیزستان، روسیه و بلاروس، به شمال وابسته است. سه کریدور از هشت کریدور اصلی حمل و نقل برای اتصال ازبکستان به بازارهای بینالمللی از روسیه عبور میکند. اما اکنون، پس از حمله روسیه به اوکراین استفاده از این مسیرها به دلیل تحریمهای غرب با مانع مواجه شده است.
تداوم همکاری با روسیه احتمالاً این کشور را در معرض تحریمهای غرب قرار میدهد. بنابراین وضعیت ژئوپلیتیکی در منطقه و جهان، برنامهریزی راهآهن ترانس – افغان را برای تاشکند ضروری میکند؛ البته پاکستان و ازبکستان هم اکنون از طریق جادهای که از طریق افغانستان میگذرد به هم متصل شدهاند. بنابراین ازبکستان از راهاندازی ترانس – افغان دو هدف ژئوپلتیک – ژئواکونومیک یعنی دسترسی به آبهای آزاد و کاهش وابستگی به روسیه را دنبال میکند.
ترکیه نیز مانند چین از فرصت استراتژیک، برای تعمیق روابط خود با ازبکستان و پاکستان استفاده کرده است. این کشور با صادرات ۱.۶ میلیارد دالری در سال ۲۰۲۱ سومین صادرکننده بزرگ به ازبکستان بود. همچنین در طول سال ۲۰۲۱، ۴۰۷ شرکت ترکیهای جدید در ازبکستان تأسیس شد که از میزان سرمایهگذاری روسیه و چین پیشی گرفته بود. مهمتر از همه و از منظر ژئوپلیتیک، ازبکستان در سال ۲۰۱۹، رسماً به شورای همکاری کشورهای ترک زبان پیوست که ترکیه از نفوذ بالایی در آن برخوردار است.
در این میان ترکیه همیشه رابطه استراتژیک با پاکستان داشته و سعی در اتصال به کشورهای جنوب آسیا از طریق بنادر پاکستان را دارد. در این راستا و از سال گذشته کریدور ریلی اکو بین سه کشور ترکیه-ایران-پاکستان ایجاد شد اما چون آنکارا در سالهای اخیر سعی در حذف ایران از پروژههای اتصالی کرده به دنبال اتصال به بنادر پاکستان از طریق ازبکستان و خط ریلی ترانس-افغان است. اخیرا شهباز شریف، نخست وزیر پاکستان، پیشنهاد ورود ترکیه به کریدور اقتصادی چین را اعلام هم کرد.
در مجموع میتوان این گونه برداشت کرد که کریدور ترانس – افغان بین سه کشور ازبکستان، افغانستان و پاکستان بستر همکاری تجاری بین دو منطقه آسیای مرکزی و آسیای جنوبی را فراهم میکند که میتواند نقش مهمی در بازار ۲ میلیارد نفری داشته باشد و همچنین منافع سیاسی و اقتصادی مهمی را برای این سه کشور مهیا کند که اتصال پاکستان به آسیای مرکزی، دسترسی ازبکستان به آبهای آزاد و امکان درآمدزایی و صادرات معادن افغانستان تنها بخشی از آن است. البته اهمیت ژئواکونومیکی این خط ریلی توجه قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای مانند چین، اتحادیه اروپا و ترکیه را به خود جلب کرده و از همین روی رقابت را در منطقه تشدید میکند.
یادداشت اختصاصی/ خبرگزاری سریع