منع ورود شهروندان افغان به امریکا؛ لزوم مقابله به مثل

اخیرا دولت امریکا به رهبری دونالد ترامپ با صدور فرمان تازه ورود مردم 11 کشور جهان را به امریکا ممنوع اعلام کرده است که افغانستان نیز در جمع آن میباشد، اینکه صدور این فرمان با کدام معیار و ضوابط و بر چه اساس اصدار یافته است موضوعی است که کاوش ابعاد و زوایای مختلف را بر میتابد؛ اما با هر معیار و ضوابطی که صورت گرفته باشد به معنی نا دیده انگاشتن مردم افغانستان و به حساب نیاوردن آنان میباشد، با توجه به اینکه افغانها سابقه دفاع عزتمندانه از جغرافیای خویش را در کارنامه دارند و هیچگونه تجاوز و تصرف سرزمین های دیگران را در سر نپرورانده اند، این اقدام امریکا به حساب شکستن عزت نفس افغانها محسوب میگردد.
در هیچ مقطع تاریخی نیست که افغانها بر قلمرو امریکا، انگلیس و سایر قدرتهای غربی حمله کرده باشند؛ اما همه به یاد دارند که این قدرتها به صورت نوبتی هر کدام چندین بار به کشور ما حمله کرده اند و پس از ایستادگی و مقاومت افغانها در دفاع از خاک شان ناگذیر به ترک افغانستان تن داده اند؛ در آخرین مورد امریکا با تمام همپیمانان غربی اش به مدت بیست سال افغانستان را تحت اشغال در آورد و پس از تحمیل خونریزی و ویرانی کشور ما مجبور به ترک این سرزمین گردیدند.
اکنون که آقای ترامپ با صدور فرمانی بر منع ورود افغانها به امریکا اقدام کرده است در واقع نوعی تحقیر و شکستن عزت نفس افغانها را نشانه گرفته است، در مقابل صدور چنین فرمان، رئیس جمهور کشور چاد نیز فرمان منع ورود شهروندان امریکایی به کشورش را صادر کرده و گفته است که این اقدام برای حفظ عزت نفس مردم چاد اتخاذ شده است تا ملت این کشور با تلقین تحقیر آمیز ترامپ دچار سرخوردگی و یأس نگردند. بنا بر این لازم است که حکومت سرپرست افغانستان نیز در اقدامی متقابل برای حفظ عزت و حیثیت تاریخی افغانها و حفظ رشادتهای چندین دهه مبارزات و مجاهدتهای ملت سرفراز افغانستان، در یک اقدام متقابل ورود شهروندان امریکایی به کشور را ممنوع اعلام کنند.
مقامات حکومت سرپرست بارها گفته اند که هر گونه عملکرد مثبت و یا منفی امریکا در قبال افغانستان عملکرد مشابه را در پی خواهد داشت، اگر مقامات این حکومت در ادعای خود صادق است، باید در مقابل این اقدام توهین آمیز آمریکا، مقابله به مثل کرده و ورود شهروندان امریکا به افغانستان را ممنوع اعلام کرده و دریافت هرنوع کمک امریکا را متوقف ساخته و نگذارند که مردم افغانستان خیرات خور امریکا قلمداد گردد، هم اکنون مقامات این حکومت در معرض آزمون تاریخی قرار گرفته اند که آید آااااآیا واقعا بر ادعای خود مبنی بر اقدام مقابله به مثل صادق اند و یا صرفا یک شعار سیاسی بیش نیست.
امریکاییها به مدت 20 سال که در افغانستان حضور داشت با دولت افغانستان پیمان استراتژیک همکاریهای دو جانبه امضا کرده بودند؛ نه تنها که به این پیمان پابند نماندند، بلکه اکنون از ورود شهروندان عادی افغانستان به امریکا ممانعت میورزند، ماهیت نگاه استراتژیک امریکا در قبال افغانستان و کشورهای توسعه نیافته مبتنی بر کسب منافع و تحقیر ملتهای آزاده جهان است، مردم افغانستان از لحاظ فکری و فرهنگی با دولت امریکا تفاوتهای فاحش دارند، این مردم بر اساس فرهنگ اقتباس شده از دین مبین اسلام که مجاهدت، دفاع از خود، جوانمردی، ناموسداری و غیرت شهره اند، هیچگونه تناسب با مفکوره و فرهنگ امریکایی ندارند.
از اینرو، سازش با امریکا در آن چارچوبی که آنان پلانهای استراتژیک شان در قبال افغانستان اتخاذ میکنند، امر سخت و غیر ممکن به نظر میرسد؛ لذا خوب است که حکومت سرپرست افغانستان با محاسبه اشتراکات فکری و فرهنگی کشورهای جهان، اولویت گرمی روابط را با کشورهایی قرار دهد که به لحاظ مختلف منافع سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اشتراکات دینی و ارزشی سنخیت بیشتر داشته باشند. اکنون که کار بدینجا رسیده است باید که حاکمیت کنونی هرگونه دریافت کمک و تعامل با امریکا را رد و در چارچوب حفظ عزت نفس، مسیر تعامل با کشورهایی را بگشایند که نگاه تعامل دولتی در قبال افغانستان داشته باشند نه اینکه با نگاه از پایین به بالا با افغانستان وارد تعامل گردند.
با این اقدام تحقیر آمیز امریکا، اکنون جای هیچگونه تعامل و گشودن باب دیپلماتیک برای افغانستان باقی نمانده است؛ زیرا امریکا با نگاه آمر و مأمور میخواهند که هژمونی اش را بر افغانستان تحمیل نمایند؛ اما ملت افغانستان هیچگاه نگاه تحقیر آمیز کشورها را بر نمیتابند، حاضر اند که با شکم خالی و کاستن از تجملات زندگی، روال حفظ عزت شان پا برجا مانده؛ اما در مقابل هیچ کشوری سر خم نکنند؛ افغانستان سرزمینی است که دارای معادن و منابع طبیعی فراوان است، این سرمایههای خدادادی تا هنوز دست نخورده باقی مانده و هرازگاهی قدرتهای اشغالگر مقداری از آن را به غارت برده اند.
اما اگر دولت فکر استراتژیک داشته باشد، میتواند فقط از جاذبههای گردشگری این سرزمین اقتصاد کشور را تأمین نمایند، سرزمین بودا در میان همچون مجسمههای بودا، شهر غلغله و ضحاک، از عجایب جهان به شمار میروند که در صورت رسیدگی دولت به این اماکن، میتوان سالانه هزاران توریست را به آنجا جذب و از این طریق چرخه اقتصادی کشور را فعال نگهداشت، اگر مجسمه بودا به عنوان سرزمین مقدس بودیسم به رسمیت شناخته شود و با بازسازی آن و محیط اطراف اش از بوداییهای جهان دعوت گردد تا به عبادتگاه اصلی شان افغانستان مراجعه نمایند، سالانه میتوان چندین هزار بودایی را به سرزمین افغانستان جذب کرد، همینطور شهر تاریخی غزنه که اماکن مهمی همچون مقبره سلطان محمود غزنوی، منارهای تاریخی، مقبره سنایی غزنوی و دهها عارف و مشاهیر دیگر در آن وجود دارد نیز به عنوان یکی از مهمترین اماکن تاریخ-فرهنگی میتواند گردشگران زیادی را به خود جذب کنند؛ علاوه بر آن راههای درآمدزایی فراوانی وجود دارد که اگر مقامات مسئول قدری تأمل به خرج دهند، از وابستگیهای اقتصادی به شرق و غرب رهایی یافته و راههای زندگی عزتمندانه افغانها هموار گردد.
لذا بهتر است که در عوض دریافت کمک امریکا و سر سپردن در برابر تحقیرهای این دولت استعمارگر، با نه گفتن به هرگونه تعامل تحقیر آمیز، افغانستان مسیر عزتمندانه خود را بازیافته و همانطوری که با مبارزات و جان نثاریهای گذشته به حضور و اشغال فیزیکی افغانستان نه گفتند، اکنون نیز به تحقیرهای این کشور نه بگویند، فقط اینگونه عزت افغانها تأمین میگردد.