مهاجرت افغانها؛ چالشهای تاریخی و راههای پیشرو

آوارگی و مهاجرت، چالش عمدهای است که امروزه بر سر راه افغانها قرار گرفته و کشورهای همسایه نیز از این معضل در عذاب هستند. نزدیک به شش دهه است که مردم افغانستان به دلیل فقر، بیکاری، جنگهای خانمانسوز و مشکلات سیاسی، به آوارگانی بیشمار تبدیل شدهاند و این بار را بر دوش کشورهای جهان تحمیل کردهاند. با این حال، این معضل بهتدریج به بخش جداییناپذیری از سرنوشت افغانها تبدیل شده است.
هر نظام سیاسی که بر این کشور حاکم شده، با روایتسازیهای عجیب و شعارهای فریبنده، خود را ناجی مردم افغانستان معرفی کرده است؛ اما در عمل، تنها چیزی که از سوی حکومتهای حاکم بر افغانستان فراموش شده، رنج و مشقت مردم بوده است. در طول چند دهه تغییر نظامهای سیاسی، هیچیک نتوانستهاند با ارائه راهحلی واقعی، بر زخمهای چندیندههای این مردم مرهم بگذارند. بلکه تنها به کمپینهایی برای تثبیت حاکمیت خود پرداختهاند، بیآنکه نقش مردم در تعیین سرنوشتشان محترم شمرده شود. هر حکومتی که قدرت را به دست گرفته، کوشیده است تا رقبا و اپوزیسیون را از صحنه حذف کند و حاکمیتی مطلق برای خود ایجاد نماید. سهم مردم از این نظامهای پنجدههای، چیزی جز اطاعت اجباری، آوارگی، فقر و مهاجرت نبوده است. آیا در چنین شرایطی میتوان به بقا و ثبات این نظامها دل بست و به کاهش مهاجرت و آوارگی مردم افغانستان امیدوار بود؟
مهاجرت پدیدهای جهانی است و بسیاری از کشورهای جهان سوم، از جمله افغانستان، پاکستان و ایران، با آن دستوپنجه نرم میکنند؛ اما حجم و آمار مهاجران نیز اهمیت دارد. وقتی میلیونها نفر به کشوری وارد شوند، طبیعی است که آن کشور با چالشهای متعددی روبهرو شود. حتی اگر دولتها تلاش کنند این وضعیت را مدیریت کنند، مردم آن کشور ممکن است نتوانند این فشار را تحمل کنند. افغانستان، ایران و پاکستان، سه کشوری هستند که تحت شدیدترین تحریمهای اقتصادی قرار دارند. ایران هماکنون درگیر نبردی سخت با قدرتهای غربی است. پاکستان نیز با پذیرش گروههای تروریستی، اجاره دادن پایگاههای نظامی به آمریکا و غرب، و سیاستهای خصمانه علیه همسایگان، اقتصاد فروپاشیدهاش را بهزحمت سرپا نگه داشته است.
در جریان تنشهای اخیر ایران و اسرائیل، زمانی که امریکا نیز به ایران حمله کرد، عاصم منیر (فرمانده ارتش پاکستان) به دیدار دونالد ترامپ رفت و پیشنهاد داد که در ازای دریافت اجارهبها، پایگاهی در پاکستان را در اختیار امریکا قرار دهد تا علیه ایران استفاده شود. همچنین، وزیر مالیه پاکستان اخیراً در دیدار با وزیر تجارت امریکا اعلام کرد که این کشور بزرگترین شریک تجاری آنهاست. پاکستان با چنین بازیهای سیاسیِ چندوجهی، همواره در تلاش است تا نقش خود بهعنوان خدمتگزار امریکا و غرب را تثبیت کند و از این طریق اقتصاد ورشکستهاش را تا حدی بهبود بخشد؛ حتی اگر این معاملات به ضرر کشورهای منطقه تمام شود. این رویکرد پاکستان، تنها برای آن است که این غول اتمیِ گرسنه بتواند چند صباحی بیشتر دوام آورد. هرچند این کشور خود را یک قدرت اتمی میخواند، اما کارشناسان میدانند که تسلیحات اتمی پاکستان عملاً تحت کنترل امریکاست و این کشور اختیار چندانی در این زمینه ندارد.
از سوی دیگر، اخراج گسترده مهاجران افغان از پاکستان مدتی است که آغاز شده و با تحقیر، توهین و خشونت همراه بوده است. مقامات پاکستانی هیچگاه حقوق بشر و احترام به مهاجران را رعایت نکردهاند. اما وقتی پای ایران به میان میآید، رسانههای غربی یکپشت حملات هدفمند و غیرمنصفانه را آغاز میکنند، گویی تنها ایران است که مهاجران افغان را اخراج میکند. در حالی که طرح بازگشت مهاجران از سال گذشته در ایران مطرح شد و به درخواست مقامات افغانستان —به دلیل سرمای شدید و نبود امکانات— به بهار امسال موکول گردید. امسال نیز افغانستان توانایی پذیرش این حجم از مهاجران را ندارد؛ اما ایران به دلیل همین ناتوانی، مهلت جدیدی تا ۱۵ سنبله (شهریور) تعیین کرده است. مقامات ایرانی اعلام کردهاند که پس از این تاریخ، مهاجران غیرقانونی علاوه بر جریمه نقدی، فرصت انتقال وسایل شخصی خود را نیز از دست خواهند داد.
با توجه به اعلام رسمی ایران مبنی بر برخورد قاطع با مهاجران پس از تاریخ تعیینشده، به هموطنان افغان توصیه میشود که خودشان تصمیم به بازگشت بگیرند تا از هرگونه برخورد توهینآمیز در امان بمانند. به نظر میرسد ایران دیگر توان اقتصادیِ میزبانی از مهاجران غیرقانونی را ندارد و این معذوریت آنان قابل درک است. اکنون وقت آن است که به جای اتکا به دیگران، در وطن خود طرحهای نوینی را آغاز کنیم تا هم به رشد کشور کمک شود و هم زیرساختی پایدار برای نسلهای آینده افغانستان فراهم گردد.
لینک کوتاه