مکانیزم ماشه، لزوم به گسترش تعاملات اقتصادی منطقه

پس از کش و قوسهای چند روز اخیر در سازمان ملل برای به تعویق انداختن مکانیزم ماشه علیه ایران، با وجود موافقت چین و روسیه برای تعویق آن، سر انجام با شکست مواجه شد و کشورهایی همچون امریکا، فرانسه، انگلیس و حدود ده کشور از تابعان سیاست امریکا برای تعویق آن رأی منفی دادند و یکبار دیگر ثابت شد که سازمان ملل جز ابزاری برای اعمال قدرت امریکا و متحدان غربی اش بر سایر کشورها چیزی دیگری نیست، مکانیسم ماشه یا اسنپبک بخشی از توافق هستهای یا همان برجام سال ۲۰۱۵ است که در قطعنامهای این توافق را تایید کرد؛ برجام یک توافق بین ایران و کشورهای 1+5 بود. طبق آن، ایران پذیرفت برنامه هستهایاش را محدود کند و در عوض تحریمهای سازمان ملل، امریکا و اروپا برداشته شوند. براساس توافقنامه برجام اگر ایران تعهداتش را به صورت اساسی نقض کند، امکان بازگرداندن تحریمها بدون نیاز به اجماع در شورای امنیت وجود دارد. در این صورت، هر یک از اعضای برجام میتوانند به شورای امنیت اطلاع دهند که ایران به تعهدات خود پایبند نیست و این همان اقدامی است که چندی پیش سه کشور اروپایی انجام دادند و درنهایت قرار شد مکانیسم ماشه علیه ایران فعال شود که شد، بازگشت تحریمهای سازمان ملل به معنای احیای کامل شش قطعنامه شورای امنیت علیه ایران است که بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ تصویب شدند و دامنه گستردهای از محدودیتها را در برمیگیرند.
علت این که دنیای غرب همواره در صدد تضعیف ایران هستند ترس از قدرتگیری ایران است، ایران هرگاه در درازای تاریخ فرصت یافته به قدرتی بزرگ تبدیل شده است. موقعیت جغرافیایی برجسته و منابع غنی به طور بالقوه این امکان را به ایران میدهد که به یک قدرت بزرگ تبدیل شود، غربیها نمیخواهند که ایران در ساختار نظام بینالملل دارای قدرت باشد. آنها نمیخواهند ایران قدرت نظامی، اقتصادی و تکنولوژیکی داشته باشد. آنها نمیخواهند ایران ثروتمند باشد یا بتواند از ثروتهای طبیعی خود استفاده کند، تحریمهای اقتصادی، تهدیدهای نظامی و فشارهای سیاسی به همین علت است؛ لذا شاهدیم که طی بیش از چهاردهه انواع تحریمهای ظالمانه را بر ایران وضع کرده اند؛ اما این کشور توانسته است در معادلات بین المللی وزنه قدرت اش را حفظ و روز به روز آن را توسعه بخشد، چنانچه یاد آور شدیم غرب و امریکا هراس دارد که قدرتمند شدن ایران در منطقه به مثابه پایان هژمونی شان حد اقل در عرصه خاورمیانه است، از این رو از ابعاد مختلف تلاش دارد تا این کشور اسلامی را تضعیف سازند.
علت هراس غرب از ایران و کشورهای در حال توسعه
پس از جنگ جهانی دوم، جهان غرب به نحوی عمیق و نهادین، نظام بین الملل کنونی جهان را بنیان گذاشت و از رهگذر آن سعی در کنترل دیگر کشورها و ملت های جهان داشته و دارد. در این راستا، از نگاه غرب، کشورها یا در اردوگاه آن قرار دارند و با آن همسو هستند و یا در مقابل آن قرار دارند و از همسویی با این اردوگاه خودداری می کنند. گزاره ای که قدرت های غربی با تمام قوا با آن برخورد می کنند و به هر شکل ممکن سعی می کنند تا کشورهای مستقل و یا آن هایی که در مقابل تفکرات جهان غرب قرار می گیرند را از پیش رو بردارند. با این همه، با گذشت زمان و هویدا شدن نشانه های افول هژمونی جهانی غرب، قدرت های غربی در عینِ دستپاچگی، رویه و رفتاری عجیب را در حوزه رفتارهای بین المللی خود به نمایش گذاشته اند؛ ماجرا از این قرار است که مثلا در رابطه با کشورهای آفریقایی، قدرت های غربی مدام به آن ها القا می کنند که باید از چین، ایران و یا روسیه بپرهیزند و بدانند که همکاری با آن ها هیچ دستاوردی الا آنچه استعمارشان ادعا می شود، به همراه نخواهد داشت! در این راستا، در سال های گذشته و حتی وضعیت کنونی شاهدیم که جریانهای سیاسی و رسانه ای غربی سیلی از ادعاهای ایران هراسانه، چین هراسانه و روسیه هراسانه را در عرصه بین المللی مطرح کرده و می کنند و از این رهگذر سعی در ارائه تصویری سیاه و تاریک از این کشورها دارند، مطابق به این پالیسی علیه این کشورها به خصوص ایران که همواره علیه سلطه این کشورها ایستاده است روایت سازی نموده و از دریچه سازمان ملل که تحت تسلط خودشان است انواع فشارها را بر این کشور و سایر کشورهای در حال توسعه اعمال میکنند، لذا میتوان گفت که امریکا و غرب از سازمان ملل جنگل ساخته اند که هرگاه هر قانونی را بخواهند وضع و مطابق میل شان بر علیه کشورهایی که با آنان همسویی ندارد استفاده میکنند که نمونه واضح آن برجام و اسنپبک است که در حال حاضر از آن استفاده لازم را به نفع شان میبرند.
تعامل و همکاریهای منطقوی خنثی کننده تحریمهای غرب
حالا راه نجات از یکجانیه گرایی امریکا و غرب تقویت همکاریهای منطقوی است که میتواند عرصههای مختلف اقتصاد و سیاست کشورهای منطقه را تقویت کند، اخیرا کشورهای منطقه به شمول برخی کشورهای دیگر در همپیمانی باهم، از بریکس حمایت کردند که میتواند در فرایند کوتاه مدت سود و بازدهی زیادی برای این کشورها داشته باشد، بریکس و قدرت هاى شرق و جنوب در دو دهه اخیر رشد اقتصادى بالایی داشته و در چندین سال گذشته در سایه بحران مالی و اقتصادى غرب و اروپا، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته اند. همه اعضاى بریکس ازجمله کشورهاى توسعه یافته یا در حال توسعه یا اقتصادهاى در حال ظهور محسوب میشوند، پنج عضو بریکس طی سالیان گذشته به واسطه رشد اقتصادى بالا از نفوذ گسترده اى در مسائل منطقه اى و جهانی برخوردار شده اند. بریکس هم اکنون به تنهایی حدود نیمی از جمعیت جهان را در خود جاى داده است، تولید ناخالص داخلی و اسمی این گروه در سال2012 بالغ بر 13.6 تریلیون دالر برآورد شده و به تنهایی 28 درصد توان اقتصادى و سهم قابل توجهی از تولیدات اقتصادى جهان را به خود اختصاص داده است، بریکس به لحاظ ظرفیت بالاى اقتصادى اعضاى آن در نشستهاى مختلف خود خواستار بازسازى و اصلاحات در نظام مالی جهان شده تا از این طریق نظام مذکور را به یک نظام کارآمد، مطمئن و باثبات تبدیل نماید، اعضاى بریکس از آنجا که امریکا با کمبود شدید بودجه مواجه است، براین باورند بحران اقتصادى چند سال اخیر ناکارایی و نواقص نظام مالی جهان (که در آن دالر امریکا بیشترین سهم و بهره را دارد) را به خوبی نشان داده و اکنون زمان انجام اصلاحات جدید در نظام مالی جهان فرا رسیده است، عضویت کشورهایی همچون افغانستان و ایران در بریکس، پیوستن به اتحادیه ای است که نیمی از جمعیت جهان را شامل و بخش عمده ای اقتصاد جهان و به تعبیر بهتر آینده سیاسی، اقتصادی و امنیتی جهان را در خود جای میدهد؛ لذا ضرورت است که برای تقویت بیش از قبل تعاملات منطقوی رویکرد ایران به سمت وسعت همکاریهای منطقوی گسیل یابد تا با توجه به منابعی که این کشور در اختیار دارد بتواند تأثیر تحریمهای غرب را خنثی و مثل همیشه با قدرت و قوت روی پا بایستد.
یادداشت اختصاصی / خبرگزاری سریع
لینک کوتاه

