ناله زلزله‌ها؛ طبیعی و سیاسی؛ درد افغانستان

افغانستان سرزمین لرزه‌هاست، اما این لرزه‌ها تنها از ژرفای زمین برنمی‌خیزند، بلکه از ژرفای سیاست نیز ساطع می‌شوند. یک زلزله، ناله درد زمین است که تنها خانه‌های چند منطقه را با بنیان‌هایشان ویران می‌کند. اما زلزله دیگر، تپش قلب جامعه است که هر خانواده، هر باور، هر پیمان انسانی و هر ساختار سیاسی را از جای خود می‌کَنَد.

اگر زلزله‌های طبیعی خانه‌ها را ویران می‌کنند و مردم را بی‌خانمان می‌سازند، زلزله‌های سیاسی، ستون‌های باور، انصاف، عدالت و ارزش‌های فرهنگی را تکان می‌دهند، به هم می‌ریزند و روح این کشور را از میان می‌برند. آخرین نمونه آن، زلزله بزرگ سیاسی ملاواکی بود که هر خانواده را متاثر ساخت، جامعه را درهم ریخت و نظام سیاسی را از بنیان ویران کرد. نتیجه؟ نه دین، نه سیاست، نه قدرت، نه فرهنگ، و نه باورهای مردم در جای خود باقی ماند.

زلزله‌های طبیعی غم زمین است، و زلزله‌های سیاسی، گریه جامعه. بی‌ثباتی زمین، فاجعه طبیعی می‌آفریند و بی‌ثباتی جامعه، کشت فاجعه سیاسی است. اگر نتوانیم جلوی زلزله طبیعی را بگیریم، حداقل باید جامعه به اندازه‌ای قدرتمند، هوشیار و آماده باشد که تکان‌های زلزله سیاسی را مهار کند.
افغانستان تنها به خانه‌ها نیاز ندارد، بلکه به بازسازی ذهن‌ها، باورها، اخلاق و ساختارهای اجتماعی نیز نیازمند است. زیرا هر زلزله سیاسی، اگر آماده نباشد، تپش‌های ژرف بنیاد روح مردم این کشور را به لرزه درمی‌آورد و امید نسل‌ها را نابود می‌کند.

در حقیقت، زلزله‌های افغانستان تنها از زمین برنمی‌خیزند، بلکه از بنیادهای انسان و جامعه نیز سرچشمه می‌گیرند، و تنها کسانی زنده می‌مانند که در برابر زلزله‌های ذهن، فکر و ساختارهای اجتماعی آماده و مقاوم باشند.

نویسنده: ببرک سائل

لینک کوتاه

https://sarie.news/a781s
دکمه بازگشت به بالا