نسوار حق زن را میکُشد، سگرت نفس انسانیت را!

در جامعهای که آرامش خانواده معیار غم و شادی است، یک عادت کوچک اما غیرمسؤولانۀ مردانه، گاهی راه را برای دردهای بزرگ زندگی یک زن هموار میسازد. نسوار انداختن شاید در ظاهر ساده، سنتی یا حتی بیاهمیت جلوه کند، اما در واقع یک پدیدۀ ناهنجار و عادتی است که در جامعه عادی تلقی شده، حال آنکه کرامت زن، فضای خانه و حتی بنیان عاطفی رابطهها را تهدید میکند.
وقتی یک مرد با شوق نسوار را زیر زبان خود میگذارد، باید بداند که این لذت ممکن است برای همسرش سرچشمۀ نفرت، آزار و فشار روانی باشد. زنی که محور خانه و تکیهگاه نرم زندگی است، چرا باید قربانی بوی دهن، تفهای خاکآلود و لبهای ترش شوهرش گردد؟ این خشونتی خاموش است که زیبایی زندگی را میکُشد.
اما اگر آسیب نسوار تنها در چارچوب خانه باقی بماند، سگرت فراتر رفته و به حقوق عام بشریت صدمه میزند. در بازار، بس، شفاخانه، کوچه یا محل کار، کسانی هستند که بدون رضایت یا حتی آگاهی، دود سگرت فرد دیگری را تنفس میکنند. این نه تنها یک گناه صحی است، بلکه بیتوجهی اخلاقی نیز هست. اگر کسی خود را آهسته آهسته نابود میسازد، انتخاب شخصیاش است؛ اما اگر این “خودکشی” باعث تنگی نفس دیگران شود، این دیگر یک جنایت است.
عدهای خواهند گفت که هر کس حق دارد هر چه میخواهد بخورد، بکشد یا انجام دهد. بلی، این درست است، اما تا جایی که عمل شخصیاش به آزادی، آرامش و سلامتی دیگران آسیب نرساند. بر همین اساس، نسوار حقوق زن را زیر پا میگذارد و سگرت حق نفس کشیدن بشر را میکُشد.
پس اگر نسوار میاندازی، حداقل با احساسات همسرت منصف باش. و اگر سگرت میکشی، حق آن کودک، پیر یا مریضی را هم بشناس که نه میتواند از دودت فرار کند و نه نفس بکشد.
نویسنده: ببرک سائل