نظام جمهوری و نیروهای امنیتی، دو روی سکه ارزشی

نظام جمهوری اسلامی با بازوان اجرایی توانمند آن یعنی نیروهای امنیتی افغان وقتی بیش از پیش ارزشمدار و قابل قدر نگریسته می‌شود که بر اثر رشادت‌های آنان، گروه متحجر طالبان از دل کوهها و صخره‌ها مجبور گردید به میز مذاکره رو آورند. طالبان به این باور بودند که با تداوم کشتار و وحشت می‌توانند روحیه نیروهای امنیتی را تضعیف نموده و نظام موجود را بر اندازد؛ اما درگیری‌های بیست ساله به آنان درس آموزنده‌ی آموخت. این نیروها با مقاومت و جان نثاری‌های شان عملا به طالبان فهماند که آنان تا آخرین رمق حیات از نظام مردم‌سالار که ریشه‌های آن بر خواسته از اراده مردم این مرز و بوم می‌باشد حمایت خواهند کرد و هر گروه و جریان شورشی که در تقابل با جمهوریت قرار گیرند محکوم به شکست و نابودی خواهند شد.
نظام موجود و نیروهای امنیتی افغان دو روی یک سکه اند که هر کدام با موجودیت دیگری معنی و مفهوم می‌یابد، نظام موجود به مثابه چشمه‌ی تزریق حیات به شریان افغان‌هاست و نیروهای امنیتی همانند زراعت پیشگان زحمتکش که آب را به مسیر کشت و زار هدایت نموده و در جهت رشد و شگوفایی از آن سرپرستی و محافظت می‌نمایند. در عصر حاکمیت تحمیلی و متحجر طالبان، مردم افغانستان و معنویت این آب و خاک به حدی سرخورده و دچار افکندگی گردیده بود که از دل آوارها و ساختمان‌های ویران شده‌ی ندای لبیک و نجات بخشی به گوش‌ها زمزمه می‌شد، از این رو مردم افغانستان از نظام جمهوری و قوای امنیتی به سان یک ارزش ملی پاسداری و پشتیانی می‌نمایند؛ زیرا هیچ گزینه‌ی برتر در فرایند تاریخ سیاسی کشور برتر از این دو مقوله به مردم افغانستان هدیه نشده است. نظام‌هایی که در گذشته و پیش از طالبان در کشور حاکم بود نیز در خاطرات این مردم حک گردیده است و در مقایسه با انواع آن، جمهوریت تنها نظام سیاسی است که تجلی‌گاه و آئینه تمام نمای جامعه متکثر افغانی است.

لینک کوتاه

https://sarie.news/a242b
دکمه بازگشت به بالا