نقش چین در آینده سیاسی افغانستان

پس از خروج نیروهای امریکا و غرب از افغانستان در سال ۲۰۲۱، و تغییر نظام سیاسی کشور، نگاه بسیاری از کشورهای منطقه به سوی کابل دوخته شد، در این میان، چین جایگاهی ویژه دارد؛ کشوری که از یک‌سو قدرت اقتصادی بزرگ و همسایهٔ مهم آسیای مرکزی است، و از سوی دیگر، سیاستی محتاطانه و عمل‌گرایانه در قبال تحولات افغانستان در پیش گرفته است. پرسش اصلی این است که چین در آیندهٔ سیاسی افغانستان چه نقشی خواهد داشت و تا چه اندازه با حاکمیت کنونی همکاری خواهد کرد، البته با حفظ این نکته که در زمان حاکمیت قبلی نیز کشور چین در افغانستان نقش فعال داشت و با توجه به رقابت‌های سیاسی – اقتصادی که دیر مدت است میان چین و امریکا جریان دارد، در آن زمان نیز چینی‌ها علاوه بر حضور دیپلماتیک، رصدهای غیر رسمی نیز از اوضاع افغانستان داشتند؛ چنانچه اگر به یاد داشته باشیم در سال 2020 شایع شد که ده تن از جاسوسان چینی در منطقه کارته چهار کابل توسط نیروهای امنیتی دولت پیشین دستگیر شد که با خود مهمات منفجره نیز داشته اند و وزارت خارجه چین از آن اظهار بی اطلاعی کرد. این قرینه‌های نشان می‌دهد که چین همواره در قضایای افغانستان حساس بوده است و در هر نظام سیاسی متناسب با اقتضائات منافع ملی اش با افغانستان مراوده دارد.

تعامل محتاطانه، بدون به‌رسمیت شناختن رسمی

چین تاکنون حکومت کنونی افغانستان را به‌صورت رسمی و حقوقی به عنوان دولت قانونی به رسمیت نشناخته است، اما روابط عملی و سیاسی گسترده‌ای با کابل دارد. در جنوری۲۰۲۴، پکن سفیر معرفی‌شده از سوی حاکمیت کنونی افغانستان را پذیرفت و اعلام کرد که این اقدام در چارچوب تعامل عادی میان دو کشور انجام می‌شود، نه به‌منظور تغییر موضع رسمی چین در قبال به‌رسمیت شناختن حکومت جدید، این سیاست دوگانه، نشان‌دهندهٔ رویکرد سنجیده و گام‌به‌گام پکن است، همکاری نزدیک برای تأمین منافع مشترک، بدون ورود به تصمیمات شتاب‌زده در عرصهٔ دیپلماتیک، چین می‌کوشد توازن میان همکاری با کابل و هماهنگی با جامعهٔ جهانی را حفظ کند، رفیق چوپان و شریک قافله باقی بماند؛ زیرا افغانستان یک کشور در حال تحول است که سیاست آن از خارج تعیین می‌گردد و مردم افغانستان در آن نقش ندارند، به همین دلیل چین سیاست محتاطانه را پیش گرفته است.

انگیزه‌های اصلی چین در افغانستان

۱. حفظ امنیت مرزها و جلوگیری از تهدیدهای تروریستی

افغانستان برای چین نه‌تنها یک همسایهٔ مهم، بلکه نقطه‌ای حساس از دید امنیتی است، پکن نگران فعالیت گروه‌هایی است که ممکن است در مناطق مرزی از خاک افغانستان برای اقدامات افراط‌گرایانه استفاده کنند، به‌ویژه در ارتباط با ایالت سین‌کیانگ، به همین دلیل، یکی از محورهای همکاری میان چین و حاکمیت کنونی افغانستان، اطمینان از جلوگیری از فعالیت گروه‌های تهدیدکنندهٔ امنیت منطقه است، به خصوص اویغورهای مسلمان که در جمع گروههای جهادی حضور دارند و همواره فرصت می‌پالند تا از عقبه جغرافیایی که با چین هم مرز باشد حمله انجام دهد و این جغرافیای مناسب فقط افغانستان است که می‌تواند برای درگیری این گروه موثر واقع گردد.

۲. دسترسی به منابع طبیعی و توسعهٔ همکاری‌های اقتصادی

افغانستان از نظر منابع طبیعی مانند مس، آهن، لیتیوم و نفت یکی از کشورهای غنی منطقه به شمار می‌رود، چین، که بزرگ‌ترین مصرف‌کنندهٔ مواد معدنی در جهان است، علاقه‌مند به سرمایه‌گذاری در این بخش‌هاست، در همین راستا، شرکت‌های چینی در حوزه‌های نفتی آمو دریا و برخی معادن دیگر وارد مرحلهٔ تفاهم‌نامه و سرمایه‌گذاری شده‌اند، هدف پکن از این پروژه‌ها، ایجاد پایه‌های اقتصادی بلندمدت و گنجاندن افغانستان در مسیر طرح بزرگ «یک کمربند، یک راه» است که کشورهای آسیایی را از طریق راه‌های زمینی و ریلی به چین پیوند می‌دهد.

۳. نقش‌آفرینی منطقه‌ای و همکاری با همسایگان

چین در تعامل با افغانستان، همواره سعی کرده است توازن روابط خود با دیگر کشورهای منطقه، از جمله ایران، پاکستان و آسیای مرکزی را حفظ کند، برخلاف برخی قدرت‌ها که نگاه رقابتی دارند، پکن رویکرد همکاری‌محور را ترجیح می‌دهد و در پی آن است که افغانستان را به‌عنوان پلی میان شرق و غرب آسیا در چارچوب همکاری‌های اقتصادی و ترانزیتی ببیند، نه میدان رقابت سیاسی.

 چالش‌ها و محدودیت‌ها

با وجود فرصت‌های فراوان، چین در همکاری با حاکمیت کنونی افغانستان با چند مانع جدی روبه‌رو است:

۱. ناامنی و فعالیت گروه‌های مسلح؛ هر چند در این زمینه حاکمیت موجود گفته است که هیچ گروه مسلح در افغانستان فعالیت ندارد و هیچ یکی از کشورهای منطقه از افغانستان مورد تهدید نیستند؛ اما گزارش‌های بین المللی خلاف آن را بیان می‌کنند.

۲. نبود زیرساخت‌های توسعه‌ای؛ در این مورد اگر چین بخواهد با افغانستان وارد تعاملات اقتصادی گردد به خصوص در قسمت معادن و سائر مسائل اقتصادی، به سرمایه‌های هنگفت میلیاردی نیاز است و در عدم تضمین ثبات سیاسی در کشور وارد شدن به چنین ریسک برای چین سنگین است از این رو خیلی متمایل نیست که پروژه‎‌های بزرگ را با حاکمیت کنونی وارد کار گردد.

۳. رویکرد سیاسی و جایگاه بین‌المللی حکومت کنونی، عدم جایگاه حقوقی برای حاکمیت کنونی از دیگر موارد چالش‌زاست که جلو هرگونه قراردادهای بزرگ حقوقی و تعاملات رسمی را می‌گیرد.

سیاست پکن؛ همکاری مرحله‌به‌مرحله

چین در قبال افغانستان همان سیاست دیرینهٔ خود را دنبال می‌کند: عدم مداخله مستقیم در امور داخلی، اما تعامل حساب‌شده برای تأمین منافع مشترک، پکن با دقت، پروژه‌های اقتصادی متوسط را در مناطقی آغاز کرده که امنیت نسبی دارد، و تلاش می‌کند تا افغانستان را از مسیر اقتصادی به‌سوی ثبات سوق دهد.

آیندهٔ روابط و نقش چین

پیش‌بینی می‌شود که پکن در کوتاه مدت سیاست کنونی خود را ادامه دهد، همکاری گسترده در زمینه‌های اقتصادی، امنیتی و ترانزیتی، بدون اعلام رسمی به‌رسمیت شناختن حاکمیت کنونی، نقش چین در آیندهٔ سیاسی افغانستان را می‌توان ترکیبی از همکاری، احتیاط و عمل‌گرایی دانست پکن با درک حساسیت‌های داخلی و منطقه‌ای، سعی دارد افغانستان را در مسیر توسعه و ثبات اقتصادی همراهی کند، بی‌آن‌که در مسائل داخلی کشور مداخله نماید یا در تضاد با همسایگان از جمله ایران و پاکستان قرار گیرد، این سیاست آرام، محتاط و تدریجی، اگرچه کند به نظر می‌رسد، اما می‌تواند در فرایند زمان افغانستان را در نقشهٔ همکاری‌های آسیایی جایگاهی تازه ببخشد؛ به خصوص که تلاش دارد تا گسست روابط افغانستان-پاکستان را نیز ترمیم و مثلث همکاری‌های اقتصادی را تقویت بخشد.

نویسنده: محمد امین فرهمند

لینک کوتاه

https://sarie.news/s2020a
دکمه بازگشت به بالا