نقض حقوق زنان در افغانستان؛ عامل اصلی عقبماندگی کشور

بدون درک عمیق از متون و مقدسات دینی، نباید احکام اسلام را وسیلهای برای توجیه منافع شخصی یا تحمیل ارزشهای قبیلهای قرار داد. بلکه باید با استناد به منابع اصیل اسلامی، قوانینی وضع شود که مبتنی بر عدالت و آموزههای قرآنی باشد. متأسفانه در افغانستان، برخی سنتهای قومی-قبیلهای طی نسلها بهاشتباه بهعنوان احکام اسلامی جا زده شدهاند، تا جایی که حتی برخی علماء و نخبگان جامعه نیز تحت تأثیر این نگرشها، قوانین را به گونهای تفسیر و اجرا میکنند که گاه برخلاف صریح دستورات اسلام است. این روند در بلندمدت پیامدهای ویرانگری برای جامعه خواهد داشت.
از جمله مصادیق این انحرافات، محرومیت زنان از حق میراث و ممانعت از تحصیل آنان است، در حالی که هر دو مورد در اسلام بهوضوح تأیید و تأکید شدهاند. با این حال، در افغانستان این حقوق بهطور سیستماتیک نقض میشود.
حقوق زنان و مشارکت آنان در عرصههای سیاسی، اجتماعی و علمی، همواره از موضوعات چالشبرانگیز در افغانستان بوده است. اگرچه در تاریخ اسلام، زنان همواره نقش فعالی در عرصههای مختلف داشتهاند، اما در جامعه سنتی افغانستان، این حق از آنان سلب شده و مردان بهجای زنان تصمیمگیری میکنند. در حالی که در جهان امروز، دسترسی زنان به آموزش، رسانهها و مشارکت سیاسی رو به افزایش است، افغانستان همچنان زنان را از ابتداییترین حقوقشان محروم میکند. وقتی از مسئولان درباره علت این محرومیتها پرسیده میشود، پاسخ آنان صرفاً ارجاع به “فرهنگ” است؛ فرهنگی که در واقع ریشه در سنتهای قبیلهای دارد، نه در اسلام.
فرهنگ و آداب رسوم، نقش تعیینکنندهای در شکلگیری روابط اجتماعی و قوانین حاکم بر خانواده و جامعه دارند. متأسفانه در افغانستان، برخی از این سنتها نه تنها فاقد پایه عقلی و دینی هستند، بلکه بهمرور زمان چنان تقدس یافتهاند که گویی رعایت آنها برابر با رعایت احکام اسلامی است. این مسئله بهویژه در مناطق روستایی، که سطح آگاهی پایینتر است، نمود بیشتری دارد.
ساختار مردسالار و قبیلهای افغانستان سبب شده تا حقوق زنان نادیده گرفته شود. تبعیض جنسیتی، نگرشهای منفی و محدودیتهای اجتماعی، زنان را از مشارکت در فعالیتهای علمی، سیاسی و حتی خروج از خانه محروم کرده است. این در حالی است که اسلام بهوضوح هرگونه تبعیض بین زن و مرد را نفی میکند.
راهکارهای احیای حقوق زنان در افغانستان
۱. آموزش و آگاهیبخشی: عالمان دینی، روشنفکران و رسانهها باید با همکاری یکدیگر، نگرشهای واپسگرایانه را اصلاح کنند. این کار اگرچه دشوار است، اما با برنامهریزی بلندمدت و آموزش مستمر امکانپذیر است.
۲. حمایت از آزادیهای مشروع زنان: آزادی زنان نباید به معنای بیقیدوبندی یا حبس در خانه باشد، بلکه باید بر اساس موازین اسلامی، زمینه حضور متعادل و فعال آنان در عرصههای مختلف فراهم شود.
۳. تقویت مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان: تاریخ اسلام گواه آن است که زنان همواره در تحولات اجتماعی، سیاسی و حتی نظامی نقش داشتهاند. نمونههایی مانند حضرت خدیجه (س) که با ثروت خود از اسلام حمایت کرد، یا سمیه (س) که با استقامت بینظیر در راه ایمان ایستادگی کرد، نشاندهنده جایگاه رفیع زنان در اسلام است. حتی قرآن از ملکه سبا بهعنوان زنی خردمند و سیاستمدار یاد میکند.
حکومت و مردم افغانستان باید با بازگشت به آموزههای اصیل اسلامی، زمینه را برای حضور فعال زنان در تمام عرصهها فراهم کنند. تنها با مشارکت برابر زنان و مردان میتوان به پیشرفت واقعی دست یافت. سنتهای غلط قبیلهای نهتنها زنان را محروم کرده، بلکه عامل اصلی عقبماندگی کشور است. اصلاح این ساختار نیازمند عزم ملی، آموزش و همراهی نخبگان دینی و فرهنگی است.
نویسنده: نیلاب قادری