نوستالژی جنگهای معاصر و امر نهادینه سازی ثبات در افغانستان
افغانستان به دلیل تحولات بیش از چهار دهه جنگ و خونریزی داخلی، مستعد پذیرش نفوذ قدرتهای خارجی در ابعاد مختلف است. قدرت و سیاست در افغانستان گرهخورده با ساختارها و بافتهای قومیتی_نژادی است و در پارهی موارد تقدیس قدرت با کسوت دین نیز پر رنگ بوده است/میباشد.
نگاه به سیاست و قدرت در افغانستان به هدف ایجاد دولت ملی نیست؛ بلکه اصحاب قدرت با استفاده از نا آگاهی مردم، ضعف اقتصادی و نداشتن دانش سیاسی در صدد سلطه بر سایرین و قرار گرفتن در چرخه بازی هستند. همین نگاه مقطعی و کوتاه مدت به قدرت و سیاست در افغانستان باعث گردیده است که هیچگاه دولت به معنی واقعی شکل نگیرد؛ بلکه افراد و گروههای قومی_نژادی گردهم آمده و برای سرنگونی جریان حاکم از هر ابزاری استفاده کرده است.
به عنوان مثال در دهه هفتاد جنگ و درگیری خونینی میان گروههای هفتگانه و هشتگانه جریان داشت و دهها هزار کشته، زخمی، معلول و آواره بجا گذاشت و میلیونها افغان مجبور به ترک وطن شدند؛ اما طرفهای درگیر جنگ هیچ هدفی نداشتند که پس از این همه جنگ و خونریزی چه باید بشود؟ جنگ بر سر چه؟ ویران کردن وطن چرا؟ پاسخ این سئوالات در اذهان بسیاری از رهبران تنظیمی وجود نداشت؛ اما چندین سال جنگیدند و افغانستان را به خانه ارواح تبدیل ساختند؛ ولی برایند آن، جز بجا ماندن قبرستانهای دستهجمعی، پایتخت سوخته و غیر قابل اسکان و یک نسل انسانهای معلول و یتیمان و بیوهزنان چیزی دیگری نبود.
در همین گیرودارهای داخلی افغانستان، کشورهای متعددی اوضاع را از نزدیک رصد و به صورت مستقیم و غیر مستقیم به طرفهای درگیر جنگ که منافع شان از آدرس آنان تامین میشد کمکهای مالی و تسلیحاتی میکردند؛ کمتر کشوری بود که در آن بحبوحه از وضعیت رقتبار مردم افغانستان دچار رنج و شرمساری وجدان گردند؛ بلکه این افغانها که در تنور داغ جنگ تبادل آتش کباب گردیده و به سان کبوترهای سرگردان از لانه و آشیانه به این کشور و آن پرسه میزدند.
عدم همدیگر پذیری، نداشتن فکر و برنامهی استراتژیک و طمع به بلعیدن کل قدرت، مواردی بود که هر رهبر تنظیمی به راحتی تحت مدیریت کشورهای دور و نزدیک قرار گرفته و برای بدست آوردن جایگاه و پایگاه بیشتر از هر آن جنایتی دریغ نورزید که ننگ آن در صفحات تاریخ درج است، گروههای جهادی که پس از فرار شوروی و سقوط دولت نجیبالله میان همدیگر درگیر شدند؛ پیش از آن شخصیتهایی بودند که داد از جهاد میزدند و برای سرنگونی حکومت کمونیستی و استقرار دولت اسلامی چه خونهایی که نریختند؛ اما همینکه کمونیستهای شوروی خارج شدند و دولت همسو با شوروی نیز سه سال بعد سقوط و قدرت کامل به دست مجاهدین افتاد چنان وحشتی را به راه انداختند که قلم از نوشتن سطور آن خجل میگردد.
در افغانستان گروههای مختلف برای بر اندازی نظامها و تخریب زیرساختها موفقانه عمل میکنند و تا آن زمان در شعار میگویند که در صورت پیروزی بهترین دولت را ایجاد خواهند کرد؛ اما وقتیکه در چارچوب قدرت قرار گرفتند، هر آن چه که پیش از او شعار داده بودند را فراموش نموده یا به جان همدیگر میافتند یا اینکه در ساختار قدرت قرار میگیرند؛ ولی بخاطر نداشتن دانش حکومتداری و عدم فکر استراتژیک و ملی دچار روزمرگی، خودکامگی و جناح بندی میگردند که موارد یاد شده در داخل و خارج از چارچوب حکومتداری ضد خود را پرورانده و به فعلیت در میآیند که بلای جان مملکت و مردم افغانستان میگردند.
دولت به مثابه یک کل ضروری برای افغانستان حیاتی است؛ لذا دولت ملی باید وجود داشته باشد و در موجودیت آن گروههای مختلف سیاسی بر سر رشد و ثبات آن به رقابت بپردازند نه برای براندازی و حاکمیت ساختارهای سلیقوی. بیش از چهل سال، مدت طولانی است که یک ملت و سیاسیون آن از خطاهای تاریخی عبرت بگیرند، لازم نیست که تکرار اشتباهات گذشته در هر دهه چرخه باطل را بپیماید. اگر یک ملت اقدام به مبارزه میکند به هدف رشد و توسعه کشورش است که به گونهی دقیق و حساب شده مسیر مبارزات را به سمت آبادانی کشور عیار میسازند نه اینکه سلیقههای شخصی و منیت را بر منافع ملی و آبادانی وطن ارجحیت داده و به جنگی وارد شوند که چگونگی پایان و بازدهی آن برای هیچکس معلوم نباشد.
لذا نیروهای حاکم که هم اکنون بر اریکهی قدرت تکیه زده اند باید درک کنند که سر انجام وضع محدودیتها و انحصار قدرت به جنگ داخلی و مداخله خارجیها منجر میگردد و نیروهای مخالف نیز باید به این محاسبه پی برده باشند که از مجرای حمایت خارجی و برچیدن گروه رقیب نمیتوانند به افغانستان مرفه و توسعه یافته دست یابند؛ بلکه درک متقابل از منافع ملی و مبارزه مشترک ملی در راستای بهبودی آن میتواند که افغانها را سر یک سفره جمع کرده و توسعه و ثبات را برای همه رقم بزند؛ لذا هیچ فرد و گروهی نباید سرمست قدرت گردند و همگی برای تامین منافع ملی و همدیگر پذیری باید قربانی دهند تا افغانستان آرام و با ثبات را تجربه کنند.