نیروهای امنیتی افغان، استوانههایی که ضامن ثبات افغانستان و منطقه است
وقتیکه در سال 2014 مسئولیت انتقال امنیت از نیروهای بین المللی به نیروهای امنیتی افغان منتقل گردید، نگرانی افغانها بابت اینکه مبادا تروریزم، خاک افغانستان را مورد مخاطره قرار داده و از مجرای تغلب بتواند بر قسمتی از جغرافیای کشور دست یابند و در صورت تحقق چنین امری، پاتوق تروریسم را در این آب و خاک به راحتی و بلامانع پهن نمایند، هراس مردم از اینکه مبادا نیروهای امنیتی افغان از مهارتهای رزمی مناسب بر خوردار باشند و در صورت تقابل با این گروهها اسیر دامهای پهن شدهی آنان گردند، در آن زمان سر و صدای ناشی از نگرانی در میان جامعه مدنی افغانستان در اعتراض به انتقال مأموریت امنیتی بلند شده بود، واقعا هم این روند به گونهی بود که هراس را در دل شهروندان ایجاد کرده بود، در آن زمان طالبان از امکانات روز افزون تسلیحاتی بهره مند بودند/ هستند. انتقال مسئولیت امنیتی به نیروهایی که به تازگی آزمونهای تئوریک نظامی را پشت سر گذاشته و وارد اقدامات عملی به صورت مستقلانه نگردیده اند بسا دشوار است.
زیرا تروریسم و فعالیتهای تروریستی، از پیچیدهگی های پر رمز و رازی برخوردار است و تقابل با آنان درخور مشکلات فراوان است. انتقال مسئولیت از نیروهای بین المللی به نیروهای امنیتی افغان، در آن بازه زمانی، هیجان انگیز و توأم با یأس و امید بود؛ اما وقتیکه این مرحله عملا به اجرا در آمد کاملا موفقیت آمیز بود و نظامیان افغان توانستند از پس معرکه با موفقیت به در آیند، از سال 2014 تا کنون که حدود هفت سال از آن زمان سپری گردیده است این نیروها توانستند میادین جنگ و درگیری را در برابر تروریزم به خوبی مدیریت نمایند، هرچند میزان تلفات این نیروها در سالهای مختلف پس از 2014 دچار افت و خیز نسبت به قبل آن بوده است؛ اما همینکه نیروهای امنیتی افغان توانستند سراسر کشور را به خوبی مدیریت نموده و نگذارند که در نقاط استراتژیک این سرزمین تروریستان برای خود حاشیه امن ایجاد نمایند دستاورد بزرگی است؛ زیرا در آن زمان گمانه زنیها چنین بود که پس از انتقال مسئولیت امنیتی، تروریستها چندین شهر مهم را در کنترل خویش در آورند؛ اما همه چه برخلاف محاسبات احتمالی پیش رفت و نیروهای امنیتی افغان با سرفرازی توانستند جای جای این سرزمین را از چنگال تروریست ها حفظ نمایند.
اکنون که قرار است نیروهای بین المللی کاملا از افغانستان خارج گردند و این سرزمین را به حال خود رها کنند نیز تشویش و نگرانیهایی میان طیفهای مختلف اجتماعی محسوس است؛ هر چند این نگرانی بر حق و قابل درک است، اما این را به یاد داشته باشیم که خارجی ها روزی از افغانستان خارج خواهند شد و تنها ما استیم که در این سرزمین برای همیشه ماندگاریم، نگرانیهای ناشی از این امر که مبادا بعد از خروج نیروهای بین المللی افغانستان مجددا در کام هیولای تروریزم بغلطد، یک پندار واقعی نیست؛ زیرا در حال حاضر زمانه از چندین بُعد تغییر یافته است، جوانان افغان با مفکوره جهان شمولی به تعاملات جهانی می نگرند، مفکورههای بنیادگرایی و دیو بندی در جامعه افغانی جایگاه اش کمرنگ گردیده است، مردم امروز، طعم نظام مردم سالاری و حق انتخاب را چشیده اند، از این رو، گرایش به طالبان و نهادینه سازی مفکوره طالبانی از چندین جهت در محاصره اجتماعی قرار گرفته است.
اگر طالبان از مجرای تفنگ و خشونت خواهان تسلط بر بخشی از کشور باشند در این صورت با بیش از 300 هزار نیروی مسلح که در قالب نهادهای امنیتی کشور فعالیت دارند مواجه خواهند شد، نیروهای خیزش مردمی به عنوان عقبه حمایتی نیروهای امنیتی، همچنان آماده رزم در مقابل تمامیت خواهی گروههای تروریستی است و اگر طالبان هم مجرای مذاکره و گفتگو را به خشونت و درگیری ترجیح دهند، در اینصورت با قهر و غضب تمام مردم افغانستان مواجه میگردد. اگر مقامات دولت، باورمندانه به نیروهای امنیتی و محلی دستور حمله به طالبان را صادر نمایند، در این صورت طالبان بسیار به راحتی مهار گردیده و امکان راهیابی شان به کل قدرت از مجاری زور نیز منتفی میگردد، این یک واقعیت است که تا کنون ملاحظات قابل توجهی در عدم سرکوب آنان در ضمیر مقامات حکومت بوده است؛ اما زمانی که تاج و تخت جمهوریت به مخاطره بیافتد؛ آنگاه ملاحظه و مراعات حال طالبان نیز از ضمیر آگاه و نا خود آگاه به دور گذاشته شده و در راستای محافظت از آن به هر اقدامی متوسل میگردند.
بهترین راه حل اختلافات در وضعیت امروز جهانی، گفتگو و مذاکره است، این گزینه میتواند ثمره قابل قبول را جهت حل اختلاف و منازعه از خود بجا بگذارد، زیر اگر قرار است که این کشور توسط همین مردم اعم از راضی و ناراضی اش مدیریت و اداره گردد، تنها راه رسیدن به چنین خواست، گفتگو و مذاکره است؛ در حالیکه گزینه گفتگو به عنوان یک قوت منطقی پیش رو قرار دارد، توسل به جنگ توسط هر جانبی که صورت گیرد مذموم است و فقدان برنامه و هدف شان را در انظار عمومی برجسته میسازد، این را هم به یاد داشته باشیم که این و طن و این خاک با مدافعین جان برکف محافظت میگردد که به هیچ کشور چه به صورت مستقیم و نیابتی اجازه نخواهند داد تا افغانستان را مأمن خود قرار داده و از طریق این جغرافیا در صدد باشند تا راه اتصال به آب های گرم و همسایههای افغانستان را تجسس نمایند؛ تا زمانی که نیروهای امنیتی افغان در این کشور حاکم است به هیچ تروریزم و گروه مزدور، اجازه بر هم زدن نظم ملی و بین المللی را به آنان نخواهد داد.