هم‌صدایی ملی؛ آخرین فرصت افغانستان پیش از لغزش به جنگ داخلی

نشست هم‌صدایی ملی در شرایطی شکل گرفته است که فضای سیاسی افغانستان هم‌چنان آکنده از بی‌اعتمادی، رقابتِ منافع منطقه‌ای و فشارهای خارجی است. منتقدان این نشست آن را بی‌اثر، با مهندسی بازیگران خارجی یا تلاشی ناکارا برای بازتولید جناح‌بندی‌های گذشته توصیف می‌کنند؛ در واقع هدفِ این گردهم‌آیی تلاش برای ایجاد یک چارچوب ملیِ‌ واحد برای مذاکره و اجماع است، گزارش‌ها نشان می‌دهد که شمار قابل توجهی از رهبران و جریان‌های مخالفِ حکومت فعلی در خارج از کشور، بیانیه‌ها و مواضعی را در حمایت از چارچوب‌های مشترک منتشر کرده‌اند که نشان‌دهنده جست‌وجوی راه حل سیاسی و علاقه مندی سیاسیون افغان به یک چتر واحد برای آینده ثبات و توسعه کشور است.

باید این واقعیت را پذیرفت که در وضعیت موجود، همین شخصیت‌ها و نهادهای سیاسی هستند که هم ظرفیتِ کنش جمعی در داخلِ کشور را دارند و هم نزد بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی قابل‌ تمایز و پذیرش‌ و چهره‌های شناخته شده‌اند اند و همین‌ها در حال حاضر با تشخیص اوضاع وطن در صدد حل تنش‌ها از مجرای گفتگو هستند که با برگزاری نشست هم‌صدایی ملی می‌خواهند به غایله چهل ساله نزاع و کشمکش این سرزمین خاتمه بخشند. این واقعیت، نه تأییدِ کامل عملکردِ آنان است و نه فراموشی کردار گذشته شان؛ اما در چارچوبِ انتخاب میان گزینه‌های موجود، همین اشخاص می‌تواند دری برای مذاکرات سازنده باز کند. حکومت‌داریِ مشروعِ آینده باید مبتنی بر اراده عمومی و شمولیت باشد، اما آنچه همین امروز در دسترس است، ظرفیت‌هایی هستند که می‌توانند پلِ مذاکرات را برقرار سازند.

تجربه‌های تاریخی و فضای موجود در اوضاع جاری نشان می‌دهد که تشدیدِ درگیریِ نظامی به‌راحتی می‌تواند به گسترش جنگ داخلی و افزایش تلفاتِ غیرنظامیان بیانجامد. گزارش‌های بین‌المللی درباره درگیری‌های مرزی میان افغانستان و پاکستان و حملات هوایی که طی ماه‌های اخیر به تلفات غیرنظامیان منجر شده‌اند، هشداردهنده‌اند و یادآور می‌شوند که راه‌حل نظامی هزینه‌ای بسیار بالا برای جامعه افغانستان در پی خواهد داشت، به خصوص اگر این تنش‌ها از نوع جنگ داخلی باشد؛ از همین رو، کوشش برای به‌کارگیری مسیرهای سیاسی حتی اگر دشوار و زمان‌بر هم باشد از منظر کاهش خشونت و حفظ جانِ غیرنظامیان عقلانی به‌نظر می‌رسد.

در شرایطی که آمریکا با تزریق میلیون‌ها دالر عملاً به تقویت حاکمیت کنونی افغانستان و تضعیف مخالفان آنان کمک می‌کند و در حالی که پاکستان با بازی دوگانهٔ امنیتی‌اش تلاش دارد افغانستان را از مسیر داعش و گروه‌های مسلح به سوی یک درگیری خونین داخلی سوق دهد، جمهوری اسلامی ایران مسیر متفاوتی را برگزیده است؛ مسیری که نه بر آتش می‌افزاید و نه به قطب‌بندی‌های خطرناک دامن می‌زند.

ایران با رویکردی عقلانی و دور از ماجراجویی، به جای تشدید بحران، بر ایجاد زمینهٔ گفتگوهای بین‌الافغانی تأکید می‌کند؛ گفت‌وگویی که تنها راهِ پیش‌گیری از یک تراژدی سیاسی و امنیتی دیگر است. تجربه نشان داده هر نسخه‌ای که از بیرون بر افغانستان تحمیل شود، به‌جای ثبات، تولید بحران می‌کند. اما تقویت گفت‌وگو میان نیروهای سیاسی، قومی و اجتماعی افغانستان می‌تواند قفل بن‌بست کنونی را بگشاید. در فضایی که برخی قدرت‌ها افغانستان را میدان رقابت‌های ژئوپولیتیک خود ساخته‌اند، انتخاب سیاست تعامل و تسهیل‌کننده بین الافغانی نه فقط یک تصمیم دیپلماتیک، بلکه اقدامی برای حفاظت از امنیت منطقه و کرامت مردم افغانستان است. آینده افغانستان را نه دالرهای آمریکا می‌سازد و نه بازی‌های استخباراتی پاکستان؛ بلکه آینده را اراده و مذاکرات بین الافغانی تعیین خواهد کرد اگر فرصت آن فراهم شود.

در همین حال پاکستان به‌منظور درگیر کردن افغانستان در یک جنگِ داخلی با بهره‌گیری از گروه‌هایی چون داعش خراسان و سایر مخالفان مسلح کنونی بخشی از یک روایتِ بزرگ‌تر است که بر رقابتِ راهبردیِ منطقه‌ای دلالت دارد.  افزایش تنش‌ها و درگیری‌های مرزی بین پاکستان و نیروهای افغان نشان می‌دهد که فضای منطقه‌ای دستخوش تغییر و رقابت است و این رقابت می‌تواند هزینه‌های امنیتیِ عمده‌ای برای مردم افغانستان در پی داشته باشد. احیای یک گفتمانِ سیاسی ملی که ارزشِ جلوگیری از تشدید جنگ و حفظِ تمامیتِ ارضی و امنیتِ شهروندان را برجسته کند، می‌تواند مانعی در برابر تبدیل‌شدنِ افغانستان به میدانِ درگیری‌های نیابتی شود.

 از منظرِ راهبردی، پیشنهادِ سیاسی و فراخوانِ به مذاکره که از سوی شماری از سیاستمداران و رهبران سابق ارائه شده، می‌تواند به‌عنوان فرصتی خوانده شود که طالبان را از مسیر پروژه‌ای که به جنگ داخلی منجر می‌شود دور نگه دارد و امکانِ شکل‌گیریِ یک اجماعِ ملی را فراهم سازد. این تنها در صورتِ آن‌که طرح‌های سیاسی شفاف، مشروط به حقوقِ شهروندان و تضمین‌کنندهِ مشارکتِ واقعیِ مردم و نهادها باشد، ارزشِ عملی خواهد داشت. در مقابل، حملاتِ صرفِ سیاسیِ منتقدان به اینگونه نشست‌ها و فرآیندها بدون ارائهِ آلترناتیوِ ملموس، صرفاً به تضعیفِ فرصت‌ها می‌انجامد و خلأیی را ایجاد می‌کند که بازیگران خارجی یا نیروهای افراطی می‌توانند از آن بهره‌برداری کنند.

نشستِ هم‌صدایی ملی اگر واقعا با نیت خیرخواهانه به دنبال ساختنِ یک چارچوبِ حقوقی و سیاسیِ قابل‌قبول برای همه باشد، ممکن است همان ابزارِ شکننده اما ضروریِ عبور از پرتگاهِ خشونت باشد؛ و اگر صرفاً به بازتولیدِ رقابتِ شخصی و جناحی تقلیل یابد، زیان‌بار خواهد بود. در شرایطی که هزینهِ جنگ برای شهروندان بسیار بالاست، متهم‌سازیِ صرفِ روندهای سیاسی بدون ارائهِ برنامه‌های جایگزین و بدون در نظر گرفتن زمینه‌های بین‌المللی و منطقه‌ای نه تنها کمکی به اوضاع تنش‌زای کشور نمی‌کند، بلکه خطرِ تشدیدِ بحران را افزایش می‌دهد.

نویسنده: محمد امین فرهمند

لینک کوتاه

https://sarie.news/s443n
دکمه بازگشت به بالا