همگرایی شیعیان افغانستان و پاکستان؛ سد محکم در برابر توطئه‌های استعماری

جمعیت شیعیان در افغانستان و پاکستان همواره تأثیر قابل‌توجهی بر سیاست‌گذاری‌های این دو کشور داشته‌اند. رهبران بزرگ شیعه در هر دو کشور نقش محوری در استقلال و تحکیم ثبات ایفا کرده‌اند. با این حال، حکومت‌های این دو سرزمین کم‌لطفی‌های متعددی در حق آنان روا داشته‌اند. به‌عنوان نمونه، در پاکستان، دولت برای مهار خشم گروه‌های تندرو مذهبی، آن‌ها را به‌سوی شیعیان هدایت کرده است. از منظر این تندروان، پاکستان میراث استعمار بریتانیاست و ارزش‌های غربی بر سیاست و فرهنگ آن سایه افکنده است. ازاین‌رو، این گروه‌ها با تفسیر خاص خود از اسلام، خواستار تغییر نظام یا فرهنگ حاکم هستند و همواره به‌عنوان تهدیدی علیه حکومت پاکستان عمل می‌کنند. دولت پاکستان نیز برای مصون ماندن از این تهدیدات، گاه با بسیج تکفیری‌ها علیه شیعیان، آنان را قربانی توطئه‌های سیاسی می‌کند. نمونه‌های این سیاست را می‌توان در حملات مکرر به شیعیان در پاراچنار و کویته مشاهده کرد که تاکنون تلفات بسیاری برجای گذاشته است.

در افغانستان نیز شیعیان همواره ابزار دست بازی‌های سیاسی بوده‌اند، به‌ویژه پس از سقوط حکومت داوودخان که هرج ومرج و تغییر نظام‌ها به روالی عادی تبدیل شد. در این فرایند، غرب با هدف برچیدن حکومت‌های مردمی، از گروه‌های ایدئولوژیک حمایت کرد. در جنگ میان حکومت کمونیستی و مجاهدین، امریکا و متحدان غربی‌اش به‌طور کامل از مجاهدین پشتیبانی کردند و تسلیحات و امکانات لازم را از طریق پاکستان در اختیار آنان گذاشتند. با گذشت زمان، برخی از این گروه‌ها به جهاد فرامرزی روی آوردند و امریکا به‌طور مستقیم و غیرمستقیم از آنان حمایت کرد. در دوران جمهوریت و پیش از آن، از این گروه‌ها برای حمله به شیعیان استفاده شد؛ آنان را کشتند، زندانی کردند و باورهایشان را هدف قرار دادند تا جنگ مذهبی را دامن بزنند. اما هوشیاری شیعیان افغانستان مانع از درگیری فرقه‌ای شد. با این حال، کم‌توجهی حکومت به حقوق شیعیان ادامه یافته است، حال‌آنکه هیچ حاکمیتی بدون درنظرگرفتن حقوق این جامعه نمی‌تواند مشروعیت خود را تثبیت کند.

در پاکستان، شیعیان نقش مهمی در معادلات سیاسی ایفا کرده‌اند. بنیانگذار این کشور، محمدعلی جناح (قائد اعظم)، و یحیی خان، دومین رئیس‌جمهور پاکستان، شیعه بودند. مارشال اصغرخان، نخستین مارشال تاریخ پاکستان، نیز شیعه و از هزاره‌های مهاجر افغانستانی بود. اخیراً آصف علی زرداری، نخست‌وزیر این کشور، نیز شیعه است و حضور پررنگ شیعیان در پارلمان و نهادهای دیگر مشهود است. بااین‌حال، سیاست‌های کلان پاکستان به‌گونه‌ای است که شیعیان را قربانی توطئه‌های سیاسی می‌کند. این امر نشان‌دهنده عدم انسجام اجتماعی شیعیان در برابر دستگاه سیاسی حاکم است.

در افغانستان نیز وضعیت مشابهی حاکم است. شخصیت‌هایی مانند سید اسماعیل بلخی، آیت‌الله بهشتی، علامه سید بحر، آیت‌الله سید سرور واعظ و سلطان علی کشتمند تأثیر عمیقی بر سرنوشت سیاسی کشور گذاشتند، اما حلقه‌های قدرت همواره کوشیده‌اند شیعیان را به حاشیه برانند. این نقشه ابتدا توسط استعمار انگلیس طراحی شد و سپس توسط عوامل داخلی در دو کشور اجرا گردید. امروز امریکا و غرب بیش از هر زمان دیگر در حال تضعیف شیعیان هستند، زیرا آنان مانع اصلی در برابر نقشه‌های استعماری محسوب می‌شوند. اتحاد شیعیان افغانستان و پاکستان می‌تواند قدرتی عظیم در برابر تمامیت‌خواهی غرب ایجاد کند.

بر همین اساس، شیعیان افغانستان باید به مسائل شیعیان پاکستان توجه کنند و همگرایی میان این دو جامعه می‌تواند سد محکمی در برابر توطئه‌های استعماری باشد. امریکا و انگلیس می‌کوشند با تفرقه‌افکنی میان مسلمانان، قدرت سیاسی را به گروه‌های خاصی محدود کنند. شیعیان دو کشور باید هوشیار باشند و با درک اهمیت اتحاد، گام‌های عملی در این جهت بردارند. همان‌گونه که پشتون‌های دو سوی مرز با همدلی و اتحاد، قدرت چانه‌زنی خود را حفظ کرده‌اند، شیعیان نیز می‌توانند با تکیه بر ارزش‌های مشترک اهلبیتی، در برابر فشارهای تروریستی و سیاسی ایستادگی کنند. تنها در این صورت است که می‌توان امیدوار بود حکومت پاکستان از حمایت گروه‌های تروریستی دست بردارد و شیعیان دو کشور جایگاه واقعی خود را در معادلات سیاسی بازیابند.

یادداشت اختصاصی / خبرگزاری سریع

لینک کوتاه

https://sarie.news/s1553a
دکمه بازگشت به بالا