هنجارهای فروپاشیده؛ تصویری از نسل جوان افغانستان امروز

افغانستان سرزمینی است پر از تضاد و نوسان میان سنت و مدرنیته، آزادی و محدودیت، گذشته و آینده. جوانان این کشور، که همیشه امیدبخشترین و پرانرژیترین نیروی جامعه بودهاند، امروز در برزخی تاریخی گرفتار شدهاند؛ برزخی که در آن آزادیهای نسبی دوران جمهوریت از دست رفته و محدودیتهای اجتماعی و سیاسی، هنجارهای سنتی و مدرن را با فشار و شکنندگی مواجه کرده است. نسل جوان، حامل آرزوهای فردی و جمعی است، اما این آرزوها در سایه محدودیتها، با بحران هویت و سردرگمی اجتماعی روبهرو شدهاند. در این متن، تأثیرات پسا جمهوریت بر هنجارهای اجتماعی و زندگی جوانان افغانستان مورد بررسی قرار میگیرد و پیامدهای آن از منظر اجتماعی و روانی تحلیل میشود.
نسل جوان افغانستان، بیش از هر دورهای با تضاد ارزشها مواجه است. بسیاری از آنان تجربه کوتاه آزادیهای نسبی دوران جمهوری را در ذهن دارند؛ آزادی تحصیل دختران، فعالیتهای فرهنگی، دسترسی به اطلاعات جهانی و شبکههای اجتماعی، همه اینها بخشهایی از تجربهای بودند که اکنون محدود و حتی ممنوع شده است. این تضاد میان خواستههای فردی و فشارهای اجتماعی و سیاسی، بحران هویت و اضطراب روانی عمیقی ایجاد کرده است.
هنجارهای اجتماعی، که در طول تاریخ بر پایه سنت، مذهب و ساختارهای قبیلهای شکل گرفته بودند، در دوران پسا جمهوریت شکننده شدهاند. محدودیتهای اجتماعی و حقوقی، از جمله ممنوعیت حضور زنان در آموزش و بازار کار و کنترل فعالیتهای فرهنگی، باعث شده بسیاری از هنجارهای مدرن اجتماعی به حاشیه رانده شوند. تضاد میان سنت و مدرنیته، فشار اقتصادی و بیکاری، و تأثیر رسانهها و فضای مجازی، همه در تشدید شکنندگی هنجارها نقش دارند.
پیامدهای این شرایط، گسترده و عمیق است. بحران هویت و سردرگمی اجتماعی در میان جوانان، افزایش بیاعتمادی به حکومت و جامعه، فرار مغزها و مهاجرت، بازتعریف نقشهای جنسیتی و خانوادگی، و افزایش رفتارهای اجتماعی مخرب و غیررسمی، تنها بخشی از اثرات این شکنندگی است. با این حال، جوانان افغانستان همچنان ظرفیت بازسازی اجتماعی و فرهنگی را دارند؛ آنان با خلاقیت، نوشتن، هنر و فعالیتهای مخفیانه فرهنگی، در پی حفظ هویت و ارزشهای انسانی خود هستند.
از منظر ادبی-سیاسی، نسل جوان افغانستان در «میانگی» میان آزادیهای از دست رفته و محدودیتهای تحمیلشده زندگی میکند. آنان ناچارند نقشی را بازی کنند که با ارزشها و هویت واقعیشان فاصله دارد، اما در همین شرایط، امید، مقاومت و خلاقیت همچنان زنده است. این نسل، اگرچه تحت فشار است، اما میتواند نیروی محرک بازسازی هنجارهای اجتماعی و توسعه فرهنگی و سیاسی باشد.
جوانان افغانستان در پسا جمهوریت، میان محدودیتهای اجتماعی و سیاسی و آرزوهای فردی خود گرفتار شدهاند. هنجارهای سنتی در حال فروپاشی و ارزشهای مدرن تحت فشار هستند، اما این نسل، با ظرفیت خلاقیت، امید و مقاومت، میتواند مسیر بازسازی اجتماعی و فرهنگی را روشن کند. آنان با مواجهه با تضادها و بحرانها، هم تجربه آسیبهای اجتماعی را دارند و هم فرصت خلق هنجارهای نوین، انعطافپذیر و انسانی را. آینده افغانستان، به ویژه از منظر هنجارهای اجتماعی، به نحوه تعامل و بازآفرینی نسل جوان با این محدودیتها و بحرانها وابسته است؛ نسلی که اگرچه در حصار محدودیتهاست، اما شعله امید و تغییر در درون خود دارد.
نویسنده: سیدعبدالحمید رضوی

