پانزدهم عقرب، روز وحدت ملی در افغانستان
در پانزدهم عقرب سال 1386 شهید سید مصطفی کاظمی به همراه جمعی از وکلای پارلمان جهت بازدید از مردم و بررسی مشکلات و منابع اقتصادی آنان رهسپار ولایت بغلان شد. شهید کاظمی در یکی از پر از دحامترین روزهای زندگی اش که در میان انبوهی از استقبال کنندگان جمعیت مردم قرار داشت به گونهی ناجوانمردانه، حمله تروریستی بر وی انجام شد که در پی آن جمع کثیری از مردم و کودکان و نمایندگان پارلمان کشته شدند، ترکیب نمایندگان ملت از اقوام مختلف در جمع هیأت همراه شهید کاظمی و تعدد قومی استقبال کنندگان از شهید کاظمی و شهدای حادثه این روز، باعث گردید که پارلمان کشور 15 عقرب را به یادبود از این روز تاریک «روز وحدت ملی» نام گذاری کند.
هدف از این نام گذاری تلاش در راستای ایجاد وحدت ملی میان اقوام و مذاهب ملت افغانستان بود، نام گذاری این روز بنام وحدت ملی در راستای ایجاد احساس مشترک میان افغانها و تقویت روحیه همدلی، اخوت و همبستگی بود که تداعی کننده حس ملت واحد در روان و ضمیر تک تک ساکنان این مرز و بوم باشد؛ اما واقعیت میدانی در افغانستان در طول چند دهه گذشته خصوصا در دوره جمهوریت فاصله گرفتن بیش از پیش مردم افغانستان در دستیابی به وحدت ملی بود و این تلاشها عمدتا در حد حرف و برگزاری محافل نمایشی با این عنوان محدود گردیده است. در زمان جمهوریت چنانچه شاهد بودیم شعارها ملی؛ اما عملکردها قومی بود، در محافل رسمی همچون پارلمان وزارتخانهها و کرسیهای دولتی، مناصب و پستها رسما بر اساس قوم و زبان تقسیم میگردید؛ هرچند در قوانین رسمی استخدام، معیارها بر اساس لیافت و شایستگی درج بود؛ اما عملا قومیت و روابط افراد در ایفای وظیفه دولتی نقش موثر ایفا میکرد؛ چنانچه به عنوان نمونه ماموران ثبت احوال نفوس که مجریان توزیع تذکره برای مردم است از سواد ابتدایی کافی بهره مند نبودند و اسامی افراد را نمیتوانستند به درستی بنویسند که تا کنون بار این غلط نویسی و سرگردانیهای اصلاح نامها به دوش ملت باقی مانده است، همین وضعیت در عموم ادارات افغانستان حاکم بود و هر فرد بر اساس قومیت و روابط اش میتوانست پست حکومتی را قبضه کند.
موانع وحدت ملی در افغانستان
جنگ و درگیری طویل المدت: سالها جنگ، اشغال خارجی و درگیریهای داخلی باعث شده است که اعتماد میان گروههای مختلف کاهش یابد و در نتیجه تأمین وحدت ملی دشوار شود، جنگهای داخلی زمان مجاهدین که صفوف گروههای جهادی قدرت طلب بر مبنای اقوام شکل یافته بود نمونهی بارزی از عنصر ضد وحدت ملی بود؛ هرچند که ائتلاف برخی گروهها از اقوام مختلف جهت کسب قدرت صورت میگرفت؛ اما اساس بر تقسیم بندی قومی استوار بود؛ به عنوان نمونه ائتلاف دو جریان شیعی حزب وحدت با حزب اسلامی و حزب حرکت با دولت ربانی؛ اما نگاهها به جنگ و قدرت اساس و پایه قومی داشت.
مداخلات خارجی: دخالتهای خارجی و رقابتهای منطقهای نیز به تفرقه در افغانستان دامن زده است. کشورهای مختلف به دنبال منافع خود هستند و این موضوع بر روی ثبات داخلی تأثیر منفی دارد؛ زیرا این قدرتهای خارجی به صورت مستقیم کمتر وارد صحنههای افغانستان میشوند؛ اما یارگیری شان از میان چهرهها و جریانهای سیاسی افغان باعث میگردد که تنش و نفاق داخلی در افغانستان خلق گردد.
عدم رهبری واحد و فراگیر: فقدان رهبری واحد و قوی که بتواند همه اقوام و گروهها را تحت یک پرچم جمع کند، یکی دیگر از عوامل عدم وحدت ملی است. رهبران سیاسی غالباً به دنبال منافع خاص خود هستند تا منافع عمومی و ملی؛ علاوه بر آن، فقر، بیکاری و مشکلات اجتماعی نیز باعث نارضایتی مردم میشود و این نارضایتی میتواند به تفرقه میان اقوام کشور دامن بزند.
اختلافات در افغانستان زمانی اوج گرفت که جلسه بن راه افتاد و امریکا صرفا به افراد و اشخاصی متمرکز شد که از عزتمندی و پایگاه اجتماعی در افغانستان بهرهمند نبودند؛ در این جلسه نا میمون اشخاص پر هیاهو؛ اما فاقد شایستگی در رأس قدرت قرار گرفتند و اشخاص با تجربه و وطندوست هدفمندانه منزوی و گوشهگیر شدند؛ وقتیکه در افغانستان اعمال قدرت میکردند عملا به شقاق و شکاف ملی دامن میزدند.
با این همه کش و قوسهایی که بر سرنوشت این ملت سپری شده است باید از آن درس عبرت گرفت و به رفع نیازهای اساسی و اولیه این مردم بیشتر توجه گردد و اساسی ترین نیاز امروز جامعه افغانستان که هیچگاه به آن توجه نشده است دستیابی به وفاق ملی میباشد؛ تا زمانی که حکومت مستقر در کابل نماد وحدت ملی نباشد نمیتوان به توسعه و امنیت دراز مدت در کشور امیدوار گردید؛ لذا رسالت حاکمان فعلی و شخصیت های سیاسی و اجتماعی و دینی افغانستان در داخل و خارج از کشور باید متمرکز بر دستیابی آنها به مکانیزمی باشد که در نهایت وحدت ملی را در کشور محقق بسازد، تجارب چهل سال اخیر افغانستان ثابت کرده است که وحدت و یا هم شقاق، هر دو از جانب سیاسیون، علما و قشر روشنفکر به جامعه و توده تزریق میگردد؛ لذا بر میتابد که هر فرد از افراد یاد شده رسالت رحمانی وفاق و وحدت را متمرکز باشند تا افغانستان با ثبات و به دور از هرگونه تشتت و پراکندگی را شاهد باشیم.
لینک کوتاه