پس از آمریکا؛ ضرورت به آبادانی و شگوفایی کشور
در حالیکه خروج آمریکا بیشترین مردم را در افغانستان سراسیمه و وحشتزده نموده است، اما در پی این خروج فرصتها و شانسهایی نیز نهفته است که اگر عموما بر همین محورها و شانسها متمرکز شویم نه تنها که خلأ آمریکا حس نمیگردد، بلکه فرصتی را در این بحبوحه ناظر خواهیم بود که از دل آن، افغانستان میتواند مسیر شگوفایی و توسعه اش را پیدا نماید، در نبود نیروهای بین المللی، افغانستان مستقلانه از خاک و جغرافیا اش به دفاع برخواسته و تروریزم را با تمام کم و کیف اش با پشتوانه مردمی به شکست مواجه میسازند و این استقلالیت و توانایی فردی به عموم افغانها حس و غرور ملی میبخشد، در نبود نیروهای بین المللی، افغانستان فرصت نفس کشیدن مستقلانه را مییابد و نظم بخشی ابعاد زندگی اجتماعی، فضای جدیدی را به روی افغانها میگشاید. افغانها با بهره مندی عظیمی که از منابع طبیعی و زیر زمینی در متن طبیعت دارند میتوانند در غیاب نیروهای بین المللی بر آن متمرکز شده، کار استخراج و بهره برداری آن را روی دست گیرند و از منابع عایداتی آن امور حکومت داری و توسعه را روی دست گرفته و پیش ببرند.
اگر در گوشه کنار افغانستان سخن از آبادانی و کار بنیادی میشود، تمام مردم افغانستان با وجود تمام اختلافات اجتماعی و سیاسی و قومی و زبانی و سمتی روی یک موضوع کاملاً اتحاد نظر دارند و آن این که شوروی در افغانستان کار بنیادی میکرد و امریکا «کلوخ را مانده و از آب میگذرد». راستی هم اگر به تمام کارخانههای تولیدی، تاسیسات عامه با کیفیت و ساختمانهای با دوام و با کیفیت توجه کنیم، همه باقی مانده از دوره شوروی است نه حضور بیست ساله امریکا.اکنون پس از بیست سال زیر اشغال امریکا بودن، به نقطه ایستادهایم که در دوره طالبان بودیم؛ زیرا در آن دوره نیز مکاتب و مدارس ما ساختمان و مواد درسی و آموزگار نداشت و اکنون نیز همان گونه که بود، است. ایالات متحده امریکا در این بیست سال نه کارخانهای ساخت که اکنون به درد ما بخورد، نه ساختار سازی کرد، نه معارف را کمک کرد و نه امنیت را تامین نمود.
در کنار نکردن کارهای بنیادی، ملت ما را درگیر یک دور باطل دیگر به نام روند صلح با گروه تروریستی طالبان نیز نمود که از دو سال به این طرف تمام توان و پوتانسیل دولت را مصروف خود نگهداشته و نمیگذارد که در عرصههای دیگر توجه شود. در همین راستا است که مسئولان معارف در بیشتر ولایات کشور از نبود کتاب و مواد درسی در معارف رنج میبرند و شکایت دارند مسئولان معارف ولایت بامیان چند روز قبل گفت که در سال جاری بیش از 50 هزار دانش آموز به دلیل نبود معلم و مواد درسی از آموزش باز ماندهاند. روزهای گذشته در کابل نیز دانشجویان برخی مکاتب نسبت به نبود آموزگار و کتب درسی اعتراض داشتند، همچنین سایر ولایات نیز شکایت دارند که آموزگار کافی در اختیار ندارند و مواد درسی کم است. بنا بر این، دولت افغانستان و سیاسیون و کل ملت باید خود را از دور باطل مذاکرات صلح با گروه طالبان که معلوم است نتیجهای در پی ندارد و فقط توان دولت را مصروف میکنند، برهانند و دست به دست هم داده کشور خویش را آباد نمایند. گروه طالبان نه صلح میکند و نه با ملت کنار میآید، این گروه فقط جنگ را میشناسد و مذاکره هم برایش معنایی ندارد.
این گروه اکنون ماموریت دارد که با روند صلح بازی موش و گربه راه اندازی کند و نگذارد که دولت افغانستان به دیگر ابعاد زندگی جمعی ملت برسد؛ پس در چنین شرایطی، دولت مکلف نیست که مذاکرات باطل را ادامه دهد و باید به جای آن روی رفاه اجتماعی و اقتصادی ملت توجه بیشتر به خرج دهد. در غیاب نیروهای بین المللی به این امتیاز دست مییابیم که بودجه دولت افغانستان تنها توسط آمریکا پرداخت نمیگردد؛ بلکه در سه قسمت عمده قابل تأمین است که بخشی از آن از عایدات داخلی افغانستان است، بخش عمده آن کمک جامعه جهانی است و مبلغ نا چیز آن از سوی ایالات متحده به افغانستان پرداخت میگردد. در نشست جنیوا که در ارتباط به تعهد افغانستان در قبال جامعه جهانی برگزار شده بود، از مجموع 13 میلیارد دالر کمک به افغانستان فقط حدود ششصد میلیون آن توسط آمریکایی ها کمک شد مابقی از آدرس کشورهای جهان بود.
ما میتوانیم پس از خروج آمریکا، کشور رویایی خود را رقم بزنیم و خلق کنیم، طبیعت افغانستان به گونهی است که از زراعتهای گوناگون گرفته تا فراوانی آبهای شیرین و منابع زیر زمینی از هر نوع آن و دسترسی به بادهای موسمی و غیره هر کدام امتیازاتی است که متمرکز شدن بر آن میتواند افغانستان را در حادترین وضعیت اقتصادی نیز یاری رساند. افغانستان قبل از اینکه به باز سازی و توسعه زودرس نیاز داشته باشد به همدلی و درک انسانی نسبت به همدیگر نیاز دارند، شعور همپذیری و میل به آرامش و آسایش، زیربنای هرگونه ترقی و توسعه است. از این رو، به نظر میرسد که این مهم در سطح رهبران و چهرههای سیاسی حل گردد مهم است و نتیجهی مطابق انتظار را به همراه دارد، زیرا منبع اختلافات همواره سیاسیون و مدعیان قدرت بوده اند، در سطوح تودهها هیچگونه اختلاف نظر و چالشی وجود ندارد؛ زیرا مردم افغانستان همواره و در مقاطع مختلف زمانی ثابت ساخته اند که در همپذیری و مراودات باهمی، کم نظیر اند. با این حال انتظار این است که سیاسیون افغان اختلافات بر سر مسایل خرد و ریز شخصی را کنار گذاشته و با تمرکز بر روی آینده افغانستان، کشور را در بحرانهای پسا خروج آمریکا یاری رسانند.