چرا آمریکا به غنی پشت کرد؟
سیاست خارجی آمریکا در قبال کشورهای همکار در هر گوشهی دنیا به گونهی است که از آنان تسلیمی مطلق را خواهان است، هژمون جهانی و یا تسلط برتر از استراتژی سیاستگزاران این کشور در قبال سائر کشورهای جهان است. آمریکا در قبال عراق و سوریه نتوانست حضور مهندسی شده اش را دوام بخشد و در کشاکش با قدرتهای منطقوی، نتیجهی باخت را در این دو کشور عربی پذیرفت؛ رئیس جمهور سوریه و صدر اعظم عراق اشخاصی بودند که نتوانستند با آمریکاییها سازگاری داشته باشند، از این رو میزان مداخلات این کشور را در امور داخلی شان به گونهی چشمگیر محدود نمودند؛ اما اکنون نوبت افغانستان است که کشاکش میان مقامات آمریکا و رئیس جمهور کشور بیش از هر زمان دیگر روز افزون میگردد.
علت آن هم در این نکته نهفته است که آقای غنی به تمام خواستههای آمریکا تندهی ندارد، رئیس جمهور غنی میداند که آمریکا به عنوان قدرت برتر جهان از میزان تأثیرگزاری قابل توجهی در سطح جهان و منطقه برخوردار است؛ اما با اینهم تسلیم مطلق در برابر خواستههای آنان که خارج از قاعده و چارچوبه دیپلماسی است نمیگردد.
چرا آمریکا به غنی پشت کرد؟
غنی به عنوان یکی از دانش آموختههای دانشگاههای آمریکا مورد توجه این کشور پس از پایان قانونی مهلت کرزی قرار گرفت، حمایت آمریکا و سماجت خودش در دو دور انتخابات ریاست جمهوری پر جنجال باعث گردید تا او به عنوان رئیس جمهور افغانستان برگزیده شود، در دوران کاری اش تعاملات دو سویه با آمریکا داشت، تا جایی که با فشارهای این کشور، پنجهزار زندانی طالبان را بدون دور اندیشی آزاد نمود؛ اما هرازگاهی از درون ساختار قدرت وی، صداهای مخالفت با آمریکا نیز به گوش رسیده است، باری حمدالله محب مشاور امنیت ملی آقای غنی، به خلیلزاد تاخت و او را متهم به یکجانبهگرایی در پروسه صلح نمود و گفت که او جهت دستیابی اش به قدرت سیاسی در افغانستان از موقعیت نمایندگی آمریکا سو استفاده نموده و این راه برای خود در افغانستان هموار میسازد. نامهی تهدید آمیزی که وزیر خارجه آمریکا عنوانی آقای غنی به افغانستان فرستاد و در آن تأکید نموده بود که از فوریت لحن نامه وضعیت را درک نموده و در پروسه صلح با خلیلزاد همکاری نماید بدین مفهوم بود که اگر این همکاری صورت نگیرد، آمریکا از دولت افغانستان حمایت نخواهد کرد و در نهایت طالبان با استفاده از گزینه جنگ، قدرت را در کابل سقوط خواهند داد.
آقای غنی در برابر این خواست آمریکا مقاومت نشان داد، خودش با هستهی مرکزی قدرت که عضو تیم سیاسی اش میباشد موضع تند در برابر آمریکا اتخاذ نمود و از استقلالیت افغانستان و تعاملات دو سویه بر مبنی دیلپماسی و خود ارادیت حرف به زبان راند. او فرستادهی آمریکا برای صلح افغانستان را نیز به حضور نپذیرفت و از پشت دروازه بسته از تقاضای ملاقات او خود داری ورزید اکنون خبرهایی به گوش میرسد که بایدن با گفتار تحقیر آمیز به وی گفته است که « شنیدم او رهبر افغانها در کابل است؟» این همه نیش و کنایه آمریکا به غنی صرف به این دلیل است که او تسلیم مطلق و بدون قید و شرط در هر سطحی در برابر خواستههای آمریکا نیست، آمریکا پنداشته بود که او به سان یک مهره بازی ایده آل انتظارات این کشور را فارغ از هر گونه قالب و محدودیت میپذیرد؛ اما غنی چنان از آب در نیامد که آمریکا در محاسبات خویش از او یک تسلیمی بی چون و چرا فرض نموده بود.
عرف سیاسی بیست سال اخیر در افغانستان به گونهی بوده است که هیچ فرد و گروهی در برابر خواستههای آمریکا تاب و توان مقاومت ندارد. این تکیه کلام که « هرچه آمریکا بخواهد همان میشود» در محافل سیاسی و تودهی افغانستان به یک گفتمان مسلط تبدیل شده است؛ چنانچه در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری، بسیاری از تیمهای سیاسی مایل به رقابت انتخاباتی نبودند علت آن هم در این بود که قرار آمریکایی ها طالبان را در بدنه قدرت سهیم سازند و دولت انتقالی در فقدان انتخابات شکل خواهد گرفت نیروهای سیاسی غیر از حلقه اشرف غنی تمام انرژی و توان شان را در راستای مفاهمه با طالبان و تقسیم قدرت با این گروه متمرکز نموده بودند؛ چون آنان آمادگی نه گفتن در برابر خواستههای آمریکا را نداشتند؛ اما تیم اشرف غنی با جدیت به این نکته تأکید داشتند که برگزاری انتخابات امر حتمی است که در نهایت انتخابات برگزار گردید و برنده آن نیز بعد از جنجالها آشکار شد.
نیروهای سیاسی مخالف غنی بارها به دعوت طالبان راه مسکو و دوحه را به پیش گرفت تا با طالبان بر سر قدرت اشتراکی تفاهم نمایند؛ اما تیم غنی که دارای شخصیت حقوقی دولتی نیز میباشند، دعوت طالبان را نپذیرفت و از این گروه خواستار اصول و پرنسیب مذاکرات گردید، شروط غنی در مذاکره با طالبان حفظ جمهوریت و دستاوردهای بیست ساله بود که تا کنون بر آن تأکید دارد. آمریکا وقتیکه متوجه شد غنی بر مبنی اصول و اهداف استراتژیک اش عمل میکند او را گزینهی نا مطلوب دانسته و در برابر اش موضعگیری سخت اتخاذ نموده است. اما سیاست سازندهگی و متکی بر اصول اقتصادی که وی در افغانستان روی دست گرفته است بیشترین تودههای افغان را به سمت خود جذب نموده است، آقای غنی در طول دوران ریاست جمهوری دستاوردهای قابل ملاحظه در ساخت و ساز زیربناهای اقتصادی داشته است. راه اندازی دهلیزهای هوایی، راه اندازی خط آهن، اتصال افغانستان به دریا، افتتاح بند کمال خان و سائر بندهای آبی که هم اکنون در حال کار است از او به عنوان یکی از محبوبترین اشخاص در افغانستان تصویر نموده است. با این حال نشست استانبول در راه است و طالبان با حمایت آمریکا بر موضع گیری امارت اسلامی شان به عنوان نظام سیاسی افغانستان پا فشاری دارند، از این جهت مردم افغانستان چشم انتظار رئیس جمهور غنی اند که آیا اینبار نیز در برابر موضع تمامیت خواهی طالبان و حامیان شان موفق از معرکه بیرون می آید و یا سرنوشت کشور مطابق به خواست طالبان و حامیان شان رقم میخورد، تحقق این امر، نیازمند موضع گیری رئیس جمهور و حمایت مردم افغانستان از وی میباشد.
خبرنگار:محمد شریف رحیمی