گزینه های پر ریسک اسراییل
یکسال از حمله حماس به اسراییل در عملیات طوفان الاقصی میگذرد و در این مدت، هرچند که اسراییل، عملا غزه را شخم زده و بیش از چهل هزار غیر نظامی بیگناه را کشته است، اما نه توان جنگی و رزمی حماس کاهش یافته و نه اسرای اسراییلی به خانه هایشان برگشته اند.
همچنین با اینکه اسراییل موفق شد رهبران برجسته ای همچون شهید اسماعیل هنیه و شهید سید حسن نصرالله را ترور کند، و نیز در انفجار پیجرها، توانست سطح بالای دسترسیهای تکنولوژیکی و استخباراتی خود را به اثبات برساند، اما با آن هم، حزب الله همچنان به طور متوسط ۲۵۰ موشک در هر روز به سوی اسراییل شلیک میکند و دهها نظامی اسراییلی در روزهای گذشته هنگام حمله زمینی به مرزهای لبنان، کشته شده اند و همین، نشان میدهد که ساختار تشکیلات نظامی حزب الله، همچنان به قوت سابقه خود باقیست.
از آنسو، ایران در عملیات وعده صادق ۲، موفق شد تا به راحتی از سد سپرهای موشکی متعدد اسراییل عبور کند و مراکز مهم نظامی را هدف قرار داد.
دو طرف، به روشنی نشان داده اند که توان وارد کردن ضربه به یکدیگر را دارند و در چنین شرایطی، اصلی ترین مسأله این است که اگر اسراییل بخواهد به عملیات موشکی ایران واکنش نشان دهد، چه گزینه هایی در اختیار دارد و نقاط ضعفش چیست؟
اما برای داشتن درک درست از آنچه که ممکن است در روزهای آتی شاهد باشیم، پیش از هرچیزی باید به این نکته توجه کنیم بر خلاف ایران که در حال تثبیت قدرت و جایگاه و هژمونی خود در منطقه است، اسراییل، در نبرد تنازع بقا قرار دارد و همین مسأله موجب شده تا نتانیاهو، دیوانه وار، تصمیم هایی بگیرد که کمتر سابقه داشته است.
مراکز هسته ای ایران، پالایشگاه ها و پایانه های بارگیری نفت، مراکز پتروشیمی و تاسیسات زیرساختی، اهداف بالقوهای هستند که اسراییل ممکن است به آنها حمله کند.
صرف نظر از اینکه از میان ۶۳ مرکز هسته ای ایران که در سطح این کشور پهناور پراکنده هستند و غالبا در اعماق زمین، محافظت شده اند، و نیز از میان صدها مرکز صنعتی و پالایشگاهی که باز هم در سرتاسر ایران پراکنده هستند، اسراییل قادر است چند تای آنها را هدف قرار دهد؟ اصلی ترین مسأله این است که اسراییل برای حمله به این اهداف بالقوه، چگونه میخواهد به آنها برسد؟
اسراییل برای حمله مستقیم به اهدافی در ایران، یا باید از آسمان کشورهای همسایه ایران بگذرد یا اینکه شبه جزیره عربستان را دور بزند و استفاده از هردو گزینه فوق، چندان ساده نیست.
استفاده از آسمان همسایگان، احتمالا با واکنش سخت و نظامی ایران مواجه خواهد شد و ظاهراً هیچ همسایه ای تمایل ندارد تا طعم موشک های ایران را صرفا به دلیل همراهی بی فایده با اسراییل بچشد.
هواپیماهای اسراییلی هم قادر نیستند بدون چند مرحله سوختگیری، شبه جزیره عربستان را دور بزنند و خود را به ایران برسانند.
مضاف بر اینها، حمله اسراییل به مراکز اقتصادی و صنعتی در ایران، این مجوز را به ایران خواهد داد که در حمله بعدی خود به اسراییل، زیرساختها و مراکز اقتصادی و صنعتی اسراییل یا هر کشور دیگری که با اسراییل همراهی کند را هدف قرار دهد..
چنین اقدامی، میتواند یک قمار بزرگ به حساب بیاید، چون انهدام مراکز نفتی و اقتصادی در ایران و اسراییل، بنگاههای اقتصادی جهان را با یک شوک عظیم و گسترده مواجه خواهند نمود و اثرات آن بر اقتصاد دنیا، بسیار بسیار بیشتر از آن چیزیست که بتوان تصور کرد.
احتمالاً به همین دلیل، جو بایدن رییسجمهور آمریکا، به صراحت اعلام کرد که از هدف قراردادن مراکز هسته ای و پالایشگاه های ایران توسط اسراییل حمایت نمیکند.
او، عواقب خطرناک این اقدام را به خوبی درک میکند.
اما گفته شد که اسراییل، در نبرد تنازع بقاست. این رژیم، موجودیت خود را در خطر میبینید. علاوه بر آن، نتانیاهو، به محض کنار رفتن از قدرت، باید به دلیل پرونده های متعدد اقتصادی به زندان برود و طبیعیست که او دوست ندارد چنین شود.
برای نتانیاهو، هر اقدام دیوانه واری، در شرایط کنونی محتمل است.
هرچند که او به رای آوردن ترامپ در انتخابات آمریکا هم دل بسته تا مخالفت های آمریکا با طرح های دیوانه وار او به پایان برسد، اما هماکنون هم او ظرفیت انجام هر اقدام غیر منطقی را دارد.
اما اگر حامیان غربی او بتوانند او را از حماقت های دیوانه وارش باز دارند، ممکن است او را متقاعد کنند که به جای حمله پر خطر نظامی، با تکیه بر توانایی تکنولوژیکی و استخباراتی خود، به آنچه که در چند ماه گذشته به آن مشغول بوده (ترورهای هدفمند در سطوح عالی) ادامه دهد.
با این حساب، محتمل است که پاسخ اسراییل، مشتمل بر ترورهای هدفمند و بزرگی در سطح آنچه که پیشتر دیده ایم، متمرکز باشد. نه حمله مستقیم به ایران.
سید احمد موسوی مبلغ