۱۰۰ دستگاه برای میلیون‌ها دهقان؛ وقتی حمایت‌های زراعتی به فیصد هم حساب نمی‌شود

توزیع ۱۰۰ دستگاه هموارکننده لیزری زمین از سوی سازمان غذا و زراعت ملل متحد (FAO) با حمایت بانک جهانی، تا حدی خبر امیدوارکننده‌ای برای بخش زراعت کشور به شمار می‌رود؛ کشوری که بیش از هر زمان دیگر با بحران‌های توأمان خشکسالی، فقر روستایی و فروپاشی معیشت دهقانان روبه‌رو است. براساس اعلام FAO، این تجهیزات در سال ۲۰۲۵ در ولایت‌های مختلف توزیع شده و بیش از ۲۳ هزار خانواده زراعت‌پیشه به‌گونه مشترک از آن استفاده می‌کنند. این دستگاه‌ها امکان هموارسازی حدود ۱۲ هزار و ۵۰۰ هکتار زمین زراعتی را فراهم کرده و به بهبود مدیریت آبیاری کمک می‌کند؛ امری که در شرایط کمبود آب، از نظر فنی و زیست‌محیطی اهمیت انکارناپذیر دارد.

اما در عین حال، اگر این ارقام در مقیاس کلان زراعت افغانستان سنجیده شود، چندان کمک قابل توجهی نیست؛ زیرا افغانستان کشوری است با میلیون‌ها هکتار زمین قابل کشت و میلیون‌ها دهقان که معیشت آنان به‌طور مستقیم به آب، زمین و حمایت‌های ساختاری وابسته است. در چنین چارچوبی، ۱۰۰ دستگاه هموارکننده لیزری هرچند مفید؛ ولی عددی است که حتی در محاسبه درصدی از نیازهای واقعی بخش زراعت کشور جای چندانی نمی‌یابد. این کمک‌ها خوبند، اما به‌شدت محدود، پراکنده و ناکافی‌؛ بیشتر شبیه مُسکن‌های مقطعی است تا درمانی ریشه‌ای برای بحران عمیق زراعت افغانستان.

مسئله زمانی جدی‌تر می‌شود که این کمک‌های محدود در کنار تحولات بزرگ و بعضاً شوک‌آور سال‌های اخیر قرار گیرد. ممنوعیت یکباره و ناگهانی کشت تریاک، هرچند از منظر امنیت منطقه‌ای و جهانی اقدامی مثبت تلقی می‌شود، اما در عمل ضربه سنگینی بر پیکر معیشت صدها هزار دهقان افغان وارد کرده است. دهقانانی که در نبود حمایت‌های دولتی، دسترسی محدود به بازار، فقدان زیرساخت‌های آبیاری و نبود کشت جایگزین سودآور، سال‌ها به کشت تریاک به‌عنوان آخرین راه بقا روی آورده بودند، ناگهان با قطع کامل این منبع درآمد مواجه شدند؛ بی‌آنکه سازوکار جبرانی مؤثری برای آنان فراهم شده باشد.

در همین حال، خشکسالی‌های پی‌هم و متوالی نیز شرایط را به مراتب دشوارتر ساخته است. کاهش بارندگی، خشک‌شدن رودخانه‌ها، افت شدید سطح آب‌های زیرزمینی و نابودی کاریزها، دهقانان را در بسیاری از ولایت‌ها عملاً از امکان کشت محروم کرده است. در چنین شرایطی، حتی بهترین توصیه‌ها برای کشت بدیل، بدون آب، به شعاری بی‌پشتوانه تبدیل می‌شود. هموارسازی لیزری زمین می‌تواند بهره‌وری آب را افزایش دهد، اما وقتی آبی در کار نباشد، این فناوری نیز کارکرد محدودی خواهد داشت.

از همین رو، انتظار می‌رود نهادهای کمک‌رسان بین‌المللی، در کنار توزیع ابزارهای فنی زراعتی، تمرکز جدی‌تری بر پروژه‌های آبرسانی، مدیریت و توزیع عادلانه آب داشته باشند. سرمایه‌گذاری در بازسازی شبکه‌های آبیاری، احیای کاریزها، مدیریت حوزه‌های آبریز، ذخیره‌سازی آب و آموزش دهقانان در زمینه استفاده بهینه از منابع آبی، امروز برای افغانستان یک ضرورت حیاتی است، نه یک انتخاب اختیاری. بدون حل بحران آب، هیچ طرحی برای پایداری زراعت و امنیت غذایی به نتیجه نخواهد رسید.

از سوی دیگر، موضوع کشت بدیل باید از سطح پروژه‌های کوچک و آزمایشی فراتر رفته و به یک راهبرد ملی و منطقه‌ای تبدیل شود. کشت جایگزین زمانی موفق خواهد بود که هم از نظر اقتصادی برای دهقان سودآور باشد، هم بازار فروش تضمین‌شده داشته باشد و هم با شرایط اقلیمی و کم‌آبی افغانستان سازگار باشد. در غیر این صورت، دهقانان که زیر فشار فقر، بدهی و نیازهای فوری معیشتی قرار دارند، دیر یا زود به الگوهای پیشین بازخواهند گشت؛ حتی اگر این بازگشت با خطرات قانونی و امنیتی همراه باشد.

هشدار اصلی این است که اگر کشت بدیل، مدیریت آب و توزیع کمک‌های جبرانی برای خسارات ناشی از ممنوعیت کشت مواد مخدر به‌صورت هماهنگ، گسترده و پایدار اجرا نشود، خطر بازگشت مجدد کشت و تولید مواد مخدر همچنان باقی خواهد ماند. این بازگشت نه‌تنها امنیت داخلی افغانستان، بلکه امنیت منطقه و جهان را دوباره با تهدیدهای جدی مواجه می‌سازد. تجربه‌های گذشته به‌روشنی نشان داده است که فقر روستایی، نبود بدیل اقتصادی و بی‌توجهی به واقعیت‌های معیشتی، بستر اصلی احیای اقتصاد مواد مخدر است.

اکنون که کشت مواد مخدر در افغانستان تقریباً به صفر رسیده است، جامعه جهانی در برابر یک آزمون تاریخی قرار دارد. این مرحله، حساس‌ترین مقطع برای گذار موفقانه از اقتصاد تریاک به اقتصاد زراعت مشروع و پایدار است. اگر در این مقطع سرمایه‌گذاری گسترده، هدفمند و هوشمندانه در بخش زراعت، مدیریت آب، زیرساخت‌های روستایی و بازارهای داخلی و منطقه‌ای صورت نگیرد، فرصت کنونی به‌سادگی از دست خواهد رفت. انتظار منطقی این است که به جای پروژه‌های محدود و نمادین، شاهد برنامه‌های کلان و چندساله باشیم؛ برنامه‌هایی که همزمان معیشت دهقانان را تأمین کند، امنیت غذایی را تقویت نماید و ثبات اقتصادی-اجتماعی را در مناطق روستایی نهادینه سازد. تنها در چنین صورتی است که تریاک می‌تواند به‌طور واقعی به فراموشی سپرده شود و کشت جایگزین به یک واقعیت پایدار در افغانستان تبدیل گردد.

کمک‌هایی مانند توزیع هموارکننده‌های لیزری زمین، هرچند مثبت و ضروری‌اند، اما به‌تنهایی قادر به تغییر معادله زراعت افغانستان نیستند. آنچه امروز نیاز است، عبور از منطق «کمک‌های حداقلی» به سمت «سرمایه‌گذاری‌های ساختاری» و زیربنایی است. اگر این گذار به‌درستی مدیریت شود، می‌توان امید داشت که قطع دائمی کشت تریاک در افغانستان نه یک فرایند مقطعی، بلکه یک دستاورد پایدار برای مردم این کشور و امنیت منطقه و جهان باشد، طی چهار دهه اخیر در مورد کاهش و ممنوعیت کشت تریاک در افغانستان هیچگاه چنین فرصت و زمینه‌ای پیش نیامده بود تا با یک فرمان حکومتی کشت این ماده زهری در سراسر کشور ممنوع گردد، اما اکنون این آرمان جهانی به واقعیت تبدیل شده و برای عبور سالم از این مقطع می‌بایست فرهنگ سازی گردد و زمینه‌هایی برای کشاورزان افغان فراهم گردد که آنان مفاد مشابه را از زحمات کشاوزی به دست آورده و آگاهانه در کاهش مواد مخدر سهم بگیرند نه با زور و فشار، چنین عملکرد مسئولانه‌ای می‌تواند در حالات بدون ترس و ارعاب نیز موثر واقع گردیده و حتی در نبود یک حکومت مسئول نیز مردم افغانستان به کشت و تولید مواد مخدر رو نخواهند آورد.

شکیب احمد سروش

لینک کوتاه

https://sarie.news/a1395s
دکمه بازگشت به بالا