لزوم تأکید بر حفظ نظام و دستاوردهای آن در کنفرانس مسکو
فردا هجدهم مارچ جلسه مسکو با حضور نمایندگان قدرتهای منطقوی و نماینده آمریکا به شمول هیأت دولت و نمایندگان طالبان در مسکو برگزار میگردد، آنچنان که از حال و هوای این نشست پیداست، ماهیت آن به منظور چینش تمهیدات و مقدمههای نشست بزرگ ترکیه که در ماه اپریل برگزار میگردد روی دست میباشد. در نشست مسکو، کشورهای دخیل در مناسبات سیاسی افغانستان با حضور نمایندگان دولت و طالبان منافع طولانی مدت خود را در بستر حکومت اشتراکی آینده مورد بحث و چانه زنی قرار خواهند داد، هند، چین و روسیه، با تمرکز بر ژئوپولیتیک و جستجوی منافع اقتصادی شان در مورد آینده حکومت اشتراکی رایزنی خواهند کرد. نمایندگان پاکستان و آمریکا که در بسیاری مقولات صلح با همدیگر همنظر اند تلاش دارند تا طرفین را اقناع سازند که سهم حداکثری طالبان را به عنوان نماینده بخش کلان جغرافیای کشور برجسته سازند.
در این میان، حوزه جمهوریت با درنظرداشت مشروعیت و رسمیت جهانی که دارد میتواند خواستههای حداکثری مردم افغانستان از مجرای مشروعیت و اقتدار به بحث بگیرند، در این شکی نیست که بخش بزرگ جامعه افغانستان با ترکیب اقوام و ملیتهای مختلف، خواهان نظام جمهوری اسلامی اند. کشورهای جهان و منطقه نیز به این نکته به خوبی واقف اند، اگر بحث رفراندم نوعیت نظام هم مطرح گردد و یا نگردد، نمایندگان دولت میتواند این مهم را قبل از جلسه در آجندا قرار دهد، با این حال یکی از دلایل طالبان در عدم مشروعیت نظام، اشتراک حد اقل رأی دهندگان در پروسه انتخابات میباشد، اما لازم به یاد آوری است که انتخابات افغانستان همواره از جنجالیترین انتخاباتهای جهان بوده است؛ زیرا عدم مدیریت سالم و عوامل دخیل دیگر که یاد آوری آن در این مقال نمیگنجد، باعث گردید تا مردم نسبت به این پروسه بدبین گردند؛ ولی این بدین معنی نیست که دلسردی مردم از نظام، باعث عدم اشتراک شان در انتخابات بوده باشد؛ نظام به عنوان یک اصل اساسی اراده جمعی مورد پذیرش اکثریت قاطع نفوس این سرزمین میباشد، اصلاحات در ساختارها و نهادهای حکومتی از خواستههای این مردم میباشد نه از میان برداشتن نظام و جاگزینی نظم نوین، زیرا مردم افغانستان نیک میدانند که قدرتهای غیر انتخابی و انتقالی، یگانه عامل چالشهای داخلی افغانستان بوده است. از این رو هر نظامی که در این جلسه به عنوان نظام سیاسی آینده پیشکش گردد، قطعا عناصر جمهوریت را در خود دارا میباشند؛ زیرا غیر از آن را نه مردم افغانستان میپذیرند و نه کشورهای جهان و منطقه، به یک نظامی که با صبغهی دین، استبداد و افراطیت را یدک بکشد هیچ کشوری رأی و نظر مثبت نخواهند داد.
بنا بر این نمایندگان جمهوریت میتواند مقتدرانه در این نشست از خواستههای برحق مردم دفاع نموده و نظام موجود و دستاوردهای آن را به عنوان مولفههای غیر قابل مذاکره خط سرخ شان پنداشته؛ اما در مورد اصلاحات در ساختارهای نظام، تعدیل بعضی مادههای قانون اساسی همانند صلاحیتهای رئیس جمهور، بوروکراسی دادرسی و قضایی، نحوه تعیین صلاحیت بعضی شوراهای داخل نظام که پس از ادغام طالبان ایجاد خواهد گردید مورد بحث و بررسی در چارچوب قانون اساسی صورت گیرد. به جرأت میتوان گفت که هیچ کشوری از امارت طالبان و حاکمیت مطلق این گروه در افغانستان حمایت نمیکنند، بلکه همگی کشورها خواهان پیوستن آنان در بدنه نظام میباشند با مقداری تغییرات و تعدیلات. بحث عمده در جلسه مسکو اقناع کشورهای منطقه است که هر کدام نگرانی از آینده سیاسی افغانستان را دارند، کشورهای منطقه تحت هیچ شرایط افغانستان را به فراموشی نمیسپارند، کشور پر مدعای روسیه به عنوان رقیب سرسخت ایالات متحده، در سرنگونی رژیم طالبان و حاکمیت دموکراسی در افغانستان نقش موثر ایفا نمود، در زمان حمله آمریکا بر طالبان، کشور روسیه امکانات استخباراتی را در اختیار آمریکا قرار میداد و با نفس برچیدن نظام طالبانی کاملا موافق بود، روسها در فرایند بیست سال اخیر تا حدودی در حاشیه مناسبات سیاسی افغانستان قرار داشتند، اما اکنون به یکی از بازیگران تأثیرگزار در مسائل جنگ و صلح افغانستان مبدل گردیده اند.
اگر به یاد داشته باشیم از اوایل دو سال قبل که پروسه صلح طالبان و آمریکا محک خورد، کابلوف به نمایندگی از روسیه از این نشستها انتقاد نمود، وی در آن زمان گفت که نقش کشورهای منطقه در این پروسه کمرنگ است. این اولین انتقادی بود که روسها در مورد صلح افغانستان وارد نمودند و بعد از آن روز به روز در این پروسه موثر و پر رنگ ظاهر شدند، چندی قبل آمریکاییها اظهار داشتند که روسیه به طالبان پول پرداخت مینماید تا سربازان آمریکایی در خاک افغانستان را مورد هدف قرار دهند، این تنشها زمانی وارد بازیهای سیاسی گردید که مسئله صلح افغانستان روز به روز رنگ و بوی جدید به خود میگیرد، با این حال هم روسیه و هم آمریکا در محور منافع ملی خود صلح افغانستان مورد حمایت قرار میدهند؛ سائر کشورهای دخیل همانند چین و روسیه نیز جنبه ژئوپولیتیکی افغانستان پسا صلح را رصد مینمایند تا در طول منافع ملی آنان چگونه رنگین کمان صلح رنگ و نقشهای دلپذیر آنان را در فضای افغانستان فرود خواهد آورد؛ بنا بر این نمایندگان دولت افغانستان با درک از این متغییرهای تأثیر گزار منطقوی باید نقشه راه صلح را چنان ترسیم نمایند که هیچ کشورهای در چارچوبه روابط دیپلماتیک و روابط اقتصادی ضرر چشمگیر را متصور نگردند. افغانستان ضمن درخواست تحکیم جمهوریت و دستاوردهای بیست ساله، نقش اقتصادی و سیاسی کشورهای یاد شده را چنان میتوانند مدیریت کنند که از دل مباحث مطرح شده در آن تضادهای اساسی و تقابل منافع میان کشورها رو نما نگردد؛ بنا بر این نشست مسکو سنگ تمام ساختار پسا صلح است که در نقش مقدمه؛ اما آخرین حرف ها در آن مطرح خواهد گردید.