واماندگی طالبان در برابر فشارهای نظامی دولت
عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایات بدخشان و قندهار بالای مواضع طالبان، بی پیشینهترین تلفات را بر این گروه وارد ساخته است. دستکم طی دو هفتهی اخیر به نظر میرسد که حالت تهاجمی نیروهای امنیتی افغان از حالت شعار به عمل در آمده است، این نیروها بیست سال است که در حالت دفاعی به سر میبرند، تنها در یک سال اخیر در واکنش به حملات بی وقفهی طالبان که از بخشهای نظامی در سطح ملکی نیز تسری یافت، مقامات در دولت افغانستان به نیروهای امنیتی دستور “دفاع فعال” صادر نمودند، بر این اساس، نیروهای امنیتی زمانی اجازهی حمله به مواضع طالبان را دارند که آنان آمادگی حمله بر نیروهای امنیتی و اجتماعی را روی دست گیرند.
اینکه حملات سرکوب کننده اخیر نیروهای امنیتی با استفاده از صلاحیت دفاع فعال بوده یا بر اساس دستور حمله تهاجمی شکل گرفته است خبر رسمی و موثق در دسترس نیست؛ اما به نظر میرسد که با استفاده از گزینه دفاع فعال این حملات انجام شده باشد؛ زیرا بعضی مقامات امنیتی گفته اند این حملات در حالی بر مواضع طالبان صورت گرفته است که آنان قصد حمله به مناطق تحت تصرف دولت را داشته اند. با این حال، منابع امنیتی به رسانهها گفتهاند که تنها در جنگ ولسوالی نٌسی در ولایت بدخشان، حدود ۷۰ طالب کشته و زخمی شده است. همچنان پس از سه سال استیلای طالبان بر ولسوالی نٌسی بدخشان این منطقه از تصرف طالبان خارج شده است. همزمان با این در جنوب کشور نیز، نیروهای امنیتی تلفات سنگینی را بر طالبان وارد کردهاند. مقامهای وزارت دفاع روز یکشنبه گفتند که تنها در نبردهای ولسوالیهای ارغنداب و پنجوایی در قندهار ۷۵ طالب کشته شده است.
روز دوشنبه بار دیگر خبرنامه وزارت دفاع از کشته شدن ۳۷ طالب و زخمی شدن ۲۸ تن دیگر خبر داد. در کنار آن نبردها در ولایات هلمند، کنر و خوست نیز تلفات زیادی را بر طالبان وارد کرده است. دولت گفته است که ولسوالی مهم ارغنداب را بهصورت کامل از کنترل طالبان بیرون کرده است. کارشناسان نظامی بدین باور اند که اگر گزینهی ” حمله تهاجمی” به صورت بالفعل عملی گردد طالبان در مدت کوتاه با شکست تلخ بدرقه خواهند شد؛ زیرا توانایی و امکانات نظامی را از منظر تسلیحات و تجهیزات زمینی و هوایی که دولت در اختیار دارد گروه تروریستی طالبان از آن بهرهمند نیستند؛ برعلاوه، نیروهای امنیتی افغان تحت آموزش کار آزمودهترین جنرالها و خبرهگان نظامی جهان تعلیم یافته اند که بخشی از آنان صرفا به هدف نجات کشور در حالات اضطراری تعلیمات ویژه یافته اند، یک گروه تروریستی که جا و مکان مشخصی ندارند و صرفا با استفاده از موتر سایکل و تفنگ دست داشته شان در مسیر تردد عموم رعب و وحشت ایجاد میکنند و اکثرا با استفاده از مواد منفجره و ماینهای مختلف اهداف را نشانه میگیرند، توان رزمی در برابر نیروهای مسلکی آموزش دیده را در جبهات نبرد ندارند. کارشناسان نظامی بدین باور اند که حملات پارتیزانی و چریکی معمولا از سوی جماعت و گروهی صورت میگیرد که دچار ضعف اند و توان رویارویی با ارتش و نیروهای نظامی منظم را ندارند. به هر حال، ضعف گروه طالبان در برابر نیروهای امنیتی آشکار شد. این نبردها باعث سراسیمگی و استیصال گروه طالبان شده است. تا حدی که این گروه درخواست توقف عملیات قندهار و بدخشان را نموده است.
گروه طالبان به تاریخ ۱۵ حمل اعلامیه خبری را به نشر رساندند و از دولت افغانستان خواستند تا عملیات نظامی را در ولایات بدخشان و قندهار متوقف کند. گروه طالبان در این اعلامیه گفته است که عملیات نظامی در این ولایت ها برخلاف توافق صلح این گروه با دولت امریکا است. گروه طالبان معتقد است که در این عملیات نیروهای ناتو نیز از طریق هوا، نیروهای امنیتی افغان را حمایت کرده است. این اعلامیه که در توییتر محمد نعیم سخنگوی دفتر قطر گروه طالبان هم به نشر رسیده، با واکنش زیادی مواجه شده است. اکثریت کسانی که این اعلامیه را دوباره در توییتر نشر کردهاند، نوشتهاند که طالبان چه زمانی به توافق صلح یا حتی به روند صلح متعهد بوده که حالا توافق را عملی کند.
حملات اخیر تهاجمی بوده است یا دفاع فعال؟
سراسیمگی و واکنش سریع طالبان در قبال عملیات نظامی نیروهای امنیتی افغان نشان میدهد که این گروه در تنگنای نبرد با دولت افغانستان گیر افتادهاند. مقامهای دولت افغانستان قبل از این گفته بودند که دیگر در حالت دفاع فعال قرار نگرفته و علیه گروه طالبان دست به عملیات خواهند زد. بهتازگی حیاتالله حیات، سرپرست وزارت داخله هم گفته است که طالبان در حال تدارک حملات گسترده علیه مواضع دولت اند. به نظر میرسد این عملیات، پیشدستی دولت برای خنثیسازی حملات گروه طالبان باشد که نشان از دستور تهاجمی در آن دیده نمیشود.
طالبان ابتکار عمل در جنگ را از دست داده اند
بهطورمعمول گروه طالبان در آستانه آغاز مذاکرات صلح، حملات وسیع و گستردهای را علیه مواضع دولت انجام میدادند. این مسئله برای گروه طالبان دو منفعت داشت. یکی اینکه با این حملات، طالبان توان امنیتی نیروهای دولت افغانستان را به چالش میکشیدند. دوم اینکه میتوانستند جغرافیای بیشتر را در تصرف داشته باشند. طالبان بهصورت مستمر ادعا دارند که ۵۲ درصد جغرافیای کشور در کنترل آنان است. هرچند این ادعا هیچگونه مدرک متقنی ندارد؛ اما در واقعیت بخش عمدهای از جغرافیای افغانستان از کنترل کامل دولت خارج است. اما این به معنای آن نیست که این مناطق خارج از کنترل دولت، بهصورت کامل در اختیار طالبان است. گروه طالبان هیچگونه استقراری در افغانستان ندارند بلکه بیشتر بهصورت سیار در مناطق مختلف تردد دارند. همین تردد طالبان، باعث ناامن شدن منطقه میشود.
در آستانه آغاز نشست مهم و حیاتی استانبول، دولت با آغاز عملیات نظامی گسترده، بهخوبی توان و قدرت مانور طالبان را به چالش کشیده است. این مسئله نشان میدهد که برخلاف ادعای طالبان، این گروه در مواجهه با نیروهای امنیتی، همیشه شکست خوردهاند. تنها استفاده از شیوههای غیرمتعارف، مانند حملات انتحاری، ماینهای مغناطیسی و هجوم مسلحانه به مراکز عمومی باعث شده است تا رعب و وحشت این گروه در دل مردم بیشتر رخنه کند. به نظر میرسد اگر دولت گزینهی حمله تهاجمی را روی دست گیرد مناطق بیشتری را که در کنترل طالبان بود از آنها پس بگیرد. این مسئله میتواند در نشست استانبول برای دولت بهعنوان یک امتیاز حساب شود.
از زمان انعقاد توافقنامه دوحه بدینسو، طالبان با انگیزه فتح و اعمال فشار بر دولت از دو مجرای نظامی و دیپلماسی، خواهان تسلط بیشتر در میادین جنگ و میز مذاکره بود. طی دو سال اخیر این گروه با استفاده از عقبه حمایتی شان توانستند موانع بین المللی را به سرعت از سد راه برداشته و خود را در محراق توجه جهانی قرار دهند. البته موضع انفعالی و نا مشخص دولت در قبال صلح و گفتگو با طالبان نیز بخشی از زمینههای رشد این گروه در فرایند مذاکرات به حساب میآید. اکنون که روند صلح تا مرز مشخص شدن نحوه حکومت آینده و سهم جانبین در فرایند آن به شدت مورد بحث و مداقه قرار دارد، دولت افغانستان با درک این مهم چرخهی فعالیت مثمر و بازدارنده در برابر طالبان را عملا روی دست گرفته است تا به جامعه جهانی و مردم افغانستان نشان دهد که طالبان قدرتمند نیستند؛ بلکه دولت تا کنون بنا به هر دلیلی نخواسته بود فشارهای نظامی را بر این گروه افزایش دهد.