خروج آمریکا از افغانستان غیر واقعی و یک سناریوی تبلیغاتی است
حضور بیست ساله آمریکا در افغانستان در نوع خودش برای این مردم دستاوردهای غیر قابل انکار را با خود داشت، حاکمیت دموکراسی در کشور، نهادینه سازی ارزشهای حقوق بشری، دستیابی به حقوق اقلیتها، فارغ از نژاد، عقیده و زبان، از عمده ترین دستاوردهای دو دههی آمریکا در افغانستان بوده است، ساخت و ساز زیربناها و رو بناهای تخریب شده و دست یافتن افغانستان به قوای مسلح نظام مند و قوی نیز از این مدت حضور آمریکا در کشور بوده است. سیاستمداران معاصر آمریکا، آرمان یک جهان دموکرات و مردم سالار را با خود داشتند و در این راستا کشور شان را به عنوان قدرت مطلقه جهان، تطبیق کننده این مهم در سراسر جهان میپنداشتند.
رفته رفته این نگرش سیاستمداران معاصر آمریکا توسط سیاستمدران متأخر دستبرد زده شد و آنان در عوض اینکه به شیوع نمودن دموکراسی به عنوان یک پروسه جهانشمول بیاندیشند، تا توانستند از آن به عنوان یک پروژه در راستای تطبیق منافع خود و زمینگیر کردن قدرتهای رقیب متمرکز گردیدند، چنانچه جو بایدن رئیس جمهور کنونی آمریکا در سال 2014 که معاون رئیس جمهور اوباما بود، به صورت واضح گفته بود که آمریکا بخاطر تحکیم و گسترش دموکراسی در جهان نمیجنگد؛ بلکه در راستای تأمین منافع ملی آمریکا در هر کشوری که نیاز باشد از شیوههای مختلف استفاده خواهد کرد. در حال حاضر هم که وی به عنوان رئیس جمهور آمریکا در کاخ سفید بر اریکه قدرت تکیه زده است بارها در سخنان اش گفته است که آمریکا جهت حفظ حقوق زنان و نهادینه سازی ارزشهای نوین همچون حقوق بشر و حقوق شهروندی در افغانستان حضور ندارد؛ بلکه آنچه که پای آمریکا را به این کشور کشانیده است رفع تهدیدها برعلیه منافع ملی آمریکا است.
با این حال اکنون که پروسه صلح افغانستان را به راه انداخته است سناریوی دیگری است که از پشت آن در جهت تأمین منافع آمریکا مینگرند، با طالبان توافقنامه صلح امضا کردند؛ اما متحد دیرینه اش دولت افغانستان را به حال خود رها نمود و در جریان این گفتگوها هیچوقت نمایندگان دولت افغانستان را به عنوان یک نهاد مشروع ملی در این گفتگوها سهیم نساختند بلکه اطلاعات پشت پرده را نیز از آنان مخفی ساختند. از یکماه بدینسو است که ساز خروج از افغانستان را نواخته است، این سناریو را به گونهی تنظیم نموده است که از پس آن وحشت جمعی در جامعه افغانی ایجا گردد؛ سپس قتل و کشتار جمعی در این کشور به راه بیافتد تا همچنان ریسمان حضور و یا خروج همچنان در دستان شان باشد که به هر نوع خواسته باشند آن را مورد استفاده قرار دهند.
وقتیکه این کشور سناریوی خروج را در پرده انداخت، قدرتهای شرقی همچون چین جهت حضور در افغانستان پسا آمریکا، اعزام نیروهای حافظ صلح این کشور را در افغانستان اعلام نمودند؛ با جدیتی که چین در این مورد از خود نشان داد، اراده سناریوی خروج آمریکا سست گردید و اکنون صراحتا اعلان نموده است که تعدادی از نیروهای این کشور برای همیشه در افغانستان باقی خواهد ماند؛ در توجیه آن نیز محافظت از سفارت این کشور و بعضی پایگاههای آنان را ترسیم نموده است، این سناریو سازیها باعث میگردد که اعتماد چمعی به حسن نیت و انگیزه بشردوستانه آمریکا روز به روز سست گردد و طشت رسوایی شان برای همیش از بام افتاده و سوء نیت شان در قبال ملل جهان به خصوص افغانستان بیش از قبل آفتابی گردد. حضور بیست ساله آمریکا با دستاوردهایی که در قبال داشت چون نیت نیک پشت آن نبود، باعث رشد روز افزون خونریزی و محرومیت این کشور از ثبات و آرامی گردید، هم اکنون همه روزه در جای جای این کشور جوی خون جاری است و زندگی عادی مردم نیز با خطرات جدی مواجه گردیده است، واقعیت این است که افغانستان را میدان رقابتهای منافع استراتژیک خود ساخته اند و تا زمانی رقابت بر سر اقتصاد و گسترش جغرافیای نفوذ محو نگردد، آمریکا همچنان در افغانستان باقی است و جوی خون را بیش از اکنون در افغانستان جاری خواهد ساخت؛ چنانچه هم اکنون عموم مردم افغانستان به این امر پی برده اند که علت قتل و کشتار کنونی، زیر سایه آمریکایی ها نهفته است تا زمانی آنان در افغانستان حضور داشته باشند، این کشور روی ثبات و آرامی را نخواهد دید. از این رو خروج آنان از افغانستان یک ضرورت میمون است.