آتشبازی در مرز؛ ایستادگی افغانستان، هشدار به پاکستان

شب شنبه، هنگامی که صدای توپخانه و انفجارها در امتداد خط دیورند طنین انداخت، فصل تازهای از تنش میان افغانستان و پاکستان رقم خورد. ساعت هفت شام، حکومت کنونی افغانستان در پاسخ به حملات هوایی ارتش پاکستان که بخشهایی از خاک افغانستان را هدف قرار داده بود، عملیات تلافیجویانهای را از ولایتهای کنر، ننگرهار، قندهار، هلمند، پکتیا، خوست و پکتیکا علیه مواضع پاکستانی آغاز کرد. درگیری میان دو طرف به سرعت گسترش یافت و هر دو جانب از سلاحهای سنگین استفاده کردند. منابع محلی میگویند تلفات نیروهای پاکستانی سنگینتر از طرف افغان بوده و عملیات تا نیمهشب ادامه داشته است. حوالی ساعت ۱۲ شب، طرف افغان پایان درگیری را اعلام کرد، اما پژواک سیاسی و نظامی این حادثه همچنان ادامه دارد.
این درگیری مرزی نشان داد که افغانستان، با وجود محدودیتهای نظامی و اقتصادی، ارادهای قاطع برای دفاع از تمامیت ارضی خود دارد. حمله متقابل و سریع حاکمیت کنونی افغانستان، پیامی صریح به اسلامآباد فرستاد؛ تجاوز به خاک افغانستان بیپاسخ نخواهد ماند. در واقع، این واکنش بیانگر تغییری در الگوی سنتی سیاست خارجی کابل بود؛ افغانستان دیگر نمیخواهد در برابر حملات مرزی پاکستان فقط به اعتراض دیپلماتیک بسنده کند، بلکه تصمیم گرفته است در صورت تکرار حملات، پاسخ نظامی نیز بدهد. هرچند موازنه قدرت نظامی میان دو کشور قابل مقایسه نیست و پاکستان از منظر تسلیحات مدرن برتری دارد، اما با این حال افغانها خود را ملزم به دفاع از سرزمینشان تحت هر شرایطی میدانند. در این میان، اظهارات نعیم وردک، معاون وزارت خارجه حکومت کنونی، بازتاب گستردهای داشت. او در واکنش به حملات اخیر گفت که «افغانستان گزینههای بسیاری برای پاسخ به پاکستان دارد»؛ جملهای کوتاه اما هشدارآمیز که نشان از وجود راهبردهای مختلف در برابر فشارهای نظامی و سیاسی پاکستان دارد. این سخنان برای اسلامآباد حامل پیامی روشن بود: افغانستان دیگر صرفاً بازیگر منفعل در معادلات مرزی نیست، در حالی که برای حل تنشها از طریق گفتوگوهای دیپلماتیک نیز آماده است.
اما در کنار تحولات نظامی و سیاسی، واکنش افکار عمومی مردم افغانستان شاید مهمترین نکته این حادثه باشد. برای نخستین بار پس از سالها اختلاف و شکاف سیاسی، طیف گستردهای از شهروندان افغان، حتی بسیاری از مخالفان حاکمیت کنونی، در دفاع از خاک افغانستان موضعی واحد گرفتند. از کابل تا هرات، از قندهار تا بدخشان، فضای رسانههای اجتماعی و گفتوگوهای عمومی پر از پیامهای حمایت در برابر پاکستان بود. این همبستگی کمسابقه، خود نشانهای از شکلگیری نوعی اجماع ملی بر محور دفاع از تمامیت ارضی کشور است. با این حال، برخی چهرههای شناختهشده که وابستگی آشکاری به پاکستان دارند، مواضعی علیه حاکمیت کنونی افغانستان اتخاذ کردند و به طور تلویحی حضور «تیتیپی» را علت حمله به افغانستان دانستند و این موضوع سبب انتقاد شدید مردم افغانستان از آنان شد. در واقع، چنین وحدت ملی در زمان بحرانهای تحمیلی خارج از مرز میتواند فرصتی برای تقویت همبستگی باشد، به شرطی که حاکمیت کنونی آن را در راستای شکوفایی و ثبات کشور هدایت کند، نه تداوم جنگ و درگیری؛ زیرا هرگونه ادامه درگیری، بدون محاسبه پیامدها، ممکن است هزینههای انسانی، اقتصادی و سیاسی سنگینی به افغانستان تحمیل کند.
در سطح منطقهای، تحرکات دیپلماتیک برای جلوگیری از تشدید بحران آغاز شده است. کشورهای ایران، قطر، عربستان، چین و ترکیه خواستار خویشتنداری دو طرف شدهاند. وزارت خارجه ایران در بیانیهای از هر دو کشور خواسته است که از مسیر گفتوگو و تفاهم وارد شوند و از هر اقدامی که موجب بیثباتی بیشتر منطقه میشود، پرهیز کنند. قطر نیز پیشنهاد میانجیگری داده و عربستان سعودی بر ضرورت بازگشت آرامش در مرزها تأکید کرده است. این مواضع نشان میدهد که منطقه تمایلی به باز شدن جبهه تازهای از درگیری ندارد، زیرا شعلهور شدن جنگ میان دو کشور مسلمان میتواند تبعات سنگینی برای امنیت جنوب آسیا داشته باشد. از منظر راهبردی، پاکستان در سالهای اخیر بارها افغانستان را به پناه دادن به گروههای مخالف دولت خود متهم کرده و در مقابل، کابل نیز حملات هوایی و توپخانهای پاکستان را تجاوز آشکار دانسته است. درگیری اخیر میتواند محصول سالها بیاعتمادی و نبود سازوکار مؤثر برای مدیریت مرز باشد. هرچند خط دیورند از گذشته تا امروز موضوعی مناقشهبرانگیز بوده است، اما تداوم درگیری نظامی نمیتواند راهحل آن باشد.
در شرایط کنونی، افغانستان باید در دو سطح حرکت کند: اول، تقویت بازدارندگی دفاعی برای جلوگیری از تکرار تجاوز؛ دوم، حفظ کانالهای دیپلماتیک فعال برای مدیریت بحران. پاسخ نظامی کوتاهمدت میتواند قدرت اراده ملی را نشان دهد، اما صلح پایدار تنها از مسیر گفتوگو و تفاهم ممکن است. از سوی دیگر، پاکستان نیز باید درک کند که هرگونه فشار نظامی بر افغانستان نه تنها منافعش را تأمین نمیکند، بلکه احساسات ضد پاکستانی را در میان مردم افغانستان تشدید میکند. در عین حال، حمایت افکار عمومی از پاسخ افغانستان نباید به معنای تشویق جنگ تعبیر شود؛ این یک عرق ملی است که افغانها از نیاکان خود به ارث بردهاند که با وجود اختلافات داخلی، در برابر تجاوزات خارجی متحد هستند. جنگ میان دو کشور همسایه، به ویژه در شرایطی که هر دو از مشکلات اقتصادی و انسانی عمیق رنج میبرند، هیچ برندهای نخواهد داشت. تاریخ نشان داده است که چنین درگیریهایی جز قربانی شدن مردم بیدفاع و گسترش فقر و بیثباتی نتیجهای ندارد. آنچه امروز افغانستان نیاز دارد، دفاع هوشمندانه است، نه جنگطلبی؛ حفظ عزت و اقتدار ملی در چارچوب منافع مردم، نه در میدانهای نبرد فرسایشی.
عملیات شنبه شب را میتوان نقطه عطفی در مناسبات افغانستان و پاکستان دانست. این حادثه نشان داد که معادله قدرت در منطقه در حال بازتعریف است؛ افغانستان در صورت تجاوز نظامی دیگر در جایگاه صرفاً دیپلماتیک و تدافعی قرار ندارد، بلکه در پی اثبات استقلال و حاکمیت خود در عرصه نظامی و سیاسی است. با این همه، عقلانیت حکم میکند که پس از این نمایش اراده و توان، دو کشور با میانجیگری دوستان منطقهای و سازمانهای بینالمللی به سمت گفتوگو و توافقات عملی برای مدیریت مرز حرکت کنند. افغانستان امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند وحدت داخلی، انسجام سیاسی و سیاست خارجی متوازن است. دفاع از خاک کشور وظیفهای مقدس است، اما استمرار جنگ، آینده نسلها را تهدید میکند. آنچه باید از حادثه دیشب آموخت، این است که قدرت واقعی در توان گفتوگو، درک متقابل و جلوگیری از تکرار خونریزی است. مرزها ممکن است بار دیگر آتش بگیرند، اما آنچه مهمتر است، جلوگیری از سوختن آینده دو ملت است.
یادداشت اختصاصی / خبرگزاری سریع