از جنگ خیبر تا بحران خیبر پشتونخواه و کابل
تحلیل سیاسیـاستخباراتی نفوذ قدرتهای صهیونی و مهندسی تمدنی امت اسلام در پرتو طرح صلح ابراهیم

تاریخ جهان اسلام مملو از تقابل میان ایمان و نفوذ، استقلال و سلطه است. از صدر اسلام تا عصر حاضر، جریانهایی کوشیدهاند با نفوذ در مراکز قدرت و ساختارهای فکری امت اسلامی، مسیر تمدنی مسلمانان را از وحدت و عدالت به تفرقه و انقیاد سوق دهند.
این مقاله با رویکرد تحلیلی، سیاسی و استخباراتی، پیوستار تاریخی نفوذ ساختاری را از ترور امام علی(ع) تا طرح صلح ابراهیم و جنگهای جنوب آسیا با محور افغانستان بررسی میکند.
ترور امام علی(ع) و آغاز گسست در امت اسلامی
حادثه شهادت امام علی(ع) توسط ابنملجم یهودی، نقطه عطفی در تاریخ امت اسلامی بود. این رخداد نه تنها یک واقعه سیاسی، بلکه آغاز نفوذ نرم و ساختاری دشمنان امت بود.
تحلیل تاریخی نشان میدهد که ترور امام علی(ع) مسیر خلافت و وحدت امت را به نفع جریانهای رقیب تغییر داد. از این پس، نفوذ فکری و روایتسازی به جای مقابله نظامی مستقیم، به ابزار اصلی مدیریت و تقسیم امت تبدیل شد.
عقده شکست در جنگ خیبر و ریشه نفوذ یهود در امت اسلامی
جنگ خیبر بیش از یک نبرد نظامی بود؛ این جنگ ضربهای تاریخی بر قدرت اقتصادی، فرهنگی و اطلاعاتی یهودیان حجاز وارد کرد. پیروزی امام علی(ع) موجب فروپاشی ساختار قدرت آنان و ایجاد عقدهای تاریخی شد که در طول قرون به صورت نفوذ نرم و مهندسی روایتها و احادیث جعلی ادامه یافت.
این روند، پایه مهندسی تمدنی امت اسلامی توسط قدرتهای فرامنطقهای را شکل داد و الگویی برای نفوذ غیرمستقیم در سیاستهای داخلی امت فراهم کرد.
صلح ابراهیم و بازتعریف خاورمیانه
طرح صلح ابراهیم نسخه مدرن همان راهبرد تاریخی نفوذ است که هدف آن:
- ادغام سیاسی جهان عرب با اسرائیل،
- حفظ سلطه در ساختار قدرت منطقهای،
- بازسازی روایت و نفوذ فرهنگی بر امت اسلامی، و
- حاشیهسازی برای محور مقاومت است.
این طرح، به جای مقابله مستقیم، با ابزار صلح ظاهری و نفوذ نرم، اهداف تاریخیای را دنبال میکند که از خیبر آغاز شده بود.
بحران خیبر پشتونخواه و محور افغانستان
جنوب آسیا و بهویژه افغانستان و مناطق پشتونخواه، میدان جدید مهندسی بحران و تعیین سرنوشت امت اسلامی است.
بحران خیبر پشتونخواه بهعنوان نقطه ژئوپولیتیکی حساس، مسیر جنگهای نیابتی را در منطقه تعیین میکند.
حضور گروههای مسلح، لابیهای سیاسی و ساختارهای اطلاعاتی خارجی، این منطقه را به میدان آزمایش تمدنی و ژئوپولیتیکی تبدیل کرده است.
نقش استخبارات بینالمللی
در پس همه بحرانها، سازمانهای اطلاعاتی جهانی (CIA، موساد، ISI) نقش کلیدی در مدیریت جنگها، تفرقههای داخلی و هدایت قدرتهای منطقهای ایفا میکنند.
این نهادها، با استفاده از شبکههای سیاسی، اقتصادی و رسانهای، به مهندسی بحرانها و هدایت امت اسلامی از درون و بیرون مشغولاند.
افغانستان؛ تعیین سرنوشت جهان اسلام
افغانستان بهواسطه موقعیت ژئوپولیتیکی و تاریخی خود، آخرین سنگر مقاومت تمدنی در برابر نفوذ صهیونیسم جهانی است.
این کشور همان نقش خیبر در صدر اسلام را در قرن بیستویکم ایفا میکند:
- نقطه کلیدی برای بیداری یا انقیاد امت.
جنگهای جاری در افغانستان، بهویژه با محور قرار دادن پشتونخواه و جنوب آسیا، نقش راهبردی در تعیین آینده جهان اسلام و سیاست منطقهای اسرائیل و قدرتهای فرامنطقهای دارند.
پیوست تاریخی از ترور امام علی(ع) تا بحران افغانستان و طرح صلح ابراهیم نشان میدهد که:
- نفوذ درونی و بیرونی امت اسلامی همواره ابزار سلطه بوده است.
- عقده تاریخی خیبر، چرخه نفوذ نرم و مهندسی تمدنی را شکل داده که تا امروز ادامه دارد.
- تنها راه برونرفت، وحدت امت، آگاهی تاریخی و استقلال فکری و اقتصادی است.
- افغانستان، با نقش تمدنی و ژئوپولیتیکی خود، میتواند نقطه آغاز بازسازی قدرت امت اسلامی و مقاومت در برابر نفوذ جهانی باشد.
همانگونه که امام علی(ع) فرمود:
“بنیان ایمان بر بصیرت است، نه بر تقلید.”
نویسنده: سید باقرشاه احمدی

